خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

~MobinA~

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام
مدیر آزمایشی
  
عضویت
7/1/24
ارسال ها
1,247
امتیاز واکنش
4,626
امتیاز
153
سن
17
محل سکونت
دیار خیالات
زمان حضور
56 روز 12 ساعت 36 دقیقه
نویسنده این موضوع
ای آنکه همی قصه من پرسی هموار

گویی که چگونه ست بر شاه تراکار

چیزیکه همی دانی بیهوده چه پرسی

گفتار چه باید که همی دانی کردار

ور گویی گفتار بباید ز پی شکر

آری ز پی شکر بکار آید گفتار

کاریست مرا نیکو و حالیست مرا خوب

با لهو وطرب جفتم با کام وهوایار

از فضل خداوند و خداوندی سلطان

امروز من از دی به و امسال من ازپار

با ضیعت بسیارم و با خانه آباد

با نعمت بسیارم و با آلت بسیار

هم با رمه اسبم و هم با گله میش

هم با صنم چینم وهم بابت تاتار

ساز سفرم هست ونوای حضرم هست

اسبان سبکبار و ستوران گرانبار

از ساز مرا خیمه چوکاشانه مانی

وز فرش مرا خانه چو بتخانه فرخار

میران و بزرگان جهان راحسد آید

زین نعمت وزین آلت و زین کار و ازین بار


اشعار فرخی سیستانی

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH

~MobinA~

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام
مدیر آزمایشی
  
عضویت
7/1/24
ارسال ها
1,247
امتیاز واکنش
4,626
امتیاز
153
سن
17
محل سکونت
دیار خیالات
زمان حضور
56 روز 12 ساعت 36 دقیقه
نویسنده این موضوع
محسود بزرگان شدم از خدمت محمود

خدمتگر محمود چنین باید هموار

باموکبیان جویم در موکب او جای

با مجلسیان یابم در جلس او بار

ده بار، نه ده بار، که صدبار فزون کرد

در دامن من بخشش او بدره دینار

گر شکر کنم خواسته داده ست مرا شاه

چون شکر کنم در خور این ابلق رهوار

از خواسته بارامش و با شادی بودم

زین اسب شدم با خطر و قیمت و مقدار

این اسب نه اسبست که سرمایه فخرست

من فخر بکف کردم و ایمن شدم از عار

اسبی که چنو شاه دهد اسب نباشد

تاجی بود آراسته از لؤلؤ شهوار

ای آنکه بیاقوت همی تاج نگاری

بر تاج شهان صورت این مرکب بنگار

دشمن که برین ابلق رهوار مرادید

بی صبر شدو کرد غم خویش پدیدار

گفتا که به میران و به سر هنگان مانی

امروز کلاه و کمرت باید ناچار


اشعار فرخی سیستانی

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH

~MobinA~

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام
مدیر آزمایشی
  
عضویت
7/1/24
ارسال ها
1,247
امتیاز واکنش
4,626
امتیاز
153
سن
17
محل سکونت
دیار خیالات
زمان حضور
56 روز 12 ساعت 36 دقیقه
نویسنده این موضوع
گفتم تو چه دانی که شب تیره چه زاید

بشکیب و صبوری کن و تا شب بنهد بار

باشد که بدین هر دو سزاوار ببیند

آن شه که بدین اسب مرا دید سزاوار

خواهم کله واز پی آن خواهم تا تو

مارا نزنی طعنه به کج بستن دستار

کار سره و نیکو بدرنگ برآید

هرگز بنکویی نرسد مرد سبکسار

با وقت بود بسته همه کار و همه چیز

بی وقت بود کار بسر بردن دشوار

چون حال براین جمله بود وقت بباید

چون وقت بود کار چنان گردد هموار

من تنگدلی پیشه نگیرم که بزرگان

کس را ببزرگی نرسانند بیکبار

خدمت کنم او را به دل و دیده همه روز

از بهر دعا نیز بشب باشم بیدار

گویم که خدایا بخدایی و بزرگیت

کو را بهمه حال معین باش و نگهدار

چندانکه بود ممکن واو را بدل آید

عمرش ده و هرگز مرسانش بتن آزار


اشعار فرخی سیستانی

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH

~MobinA~

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام
مدیر آزمایشی
  
عضویت
7/1/24
ارسال ها
1,247
امتیاز واکنش
4,626
امتیاز
153
سن
17
محل سکونت
دیار خیالات
زمان حضور
56 روز 12 ساعت 36 دقیقه
نویسنده این موضوع
تا در عوض عمر که بدهی ز پی دین

در مصر کند قرمطیانرا همه بردار

کم کن بقوی بازوی او قرمطیانرا

چونانکه بشمشیرش کم کردی کفار

توفیق ده او را و ببر تا بکند حج

چون کرد بشادی و بپیروزی باز آر

پیوسته ازو دور بود انده و دایم

با خاطر خرم بود و با دل هشیار

دو دولت و در ملک همیدار مر او را

با سنت و باسیرت پیغمبر مختار


اشعار فرخی سیستانی

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH

~MobinA~

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام
مدیر آزمایشی
  
عضویت
7/1/24
ارسال ها
1,247
امتیاز واکنش
4,626
امتیاز
153
سن
17
محل سکونت
دیار خیالات
زمان حضور
56 روز 12 ساعت 36 دقیقه
نویسنده این موضوع
بخندد همی باغ چون روی دلبر

ببوید همی خاک چون مشک اذفر

بسبزه درون لاله نو شکفته

عقیقست گویی به پیروزه اندر

همه باغ کله ست و اندر کشیده

بهر کله ای پرنیانی معصفر

همه کوه لاله ست و آن لاله زیبا

همه دشت سبزه ست و آن سبزه درخور

بهارا بآیین و خرم بهاری

بمان همچنان سالیان و بمگذر

بصورتگری دست بردی زمانی

چو در بتگری گوی بردی آزر

چه صحرا و چه بزمگاه فریدون

چه بستان و چه رزمگاه سکندر

ز نقاشی و بتگریها که کردی

ز تو خیره مانده ست نقاش و بتگر

ز نسرین در آویختی عقد لؤلؤ

زگلبن در آویختی عقد گوهر

بهر مجلسی از تو رنگی دگر گون

بهر باغی از تو نگاریست دیگر


اشعار فرخی سیستانی

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH

~MobinA~

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام
مدیر آزمایشی
  
عضویت
7/1/24
ارسال ها
1,247
امتیاز واکنش
4,626
امتیاز
153
سن
17
محل سکونت
دیار خیالات
زمان حضور
56 روز 12 ساعت 36 دقیقه
نویسنده این موضوع
عجب خرم و دلگشایی و لیکن

نه چون مجلس شهریار مظفر

جهاندار محمود بن ناصر الدین

خداوند و سلطان هر هفت کشور

بآزادگی پیشرو چون بمردی

بمخبر پسندیده همچون بمنظر

خداوند فضل و خداوند دانش

خداوند تـ*ـخت و خداوند افسر

همه سرکشان امر او را متابع

همه خسروان رای اورا مسخر

ایا از همه شهریاران مقدم

چو از اختران آفتاب منور

جهان را بشمشیر چون تیر کردی

سپه بردی از باختر تا بخاور

خلافت که جست از همه شهریاران

که نه شهر او پست کردی سراسر

خلاف تو رانده ست مأمونیانرا

به ارگ و به طاق سپهبد مجاور

خلافت تو رانده ست یعقوبیانرا

ز ایوان سام یل و رستم زر


اشعار فرخی سیستانی

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH

~MobinA~

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام
مدیر آزمایشی
  
عضویت
7/1/24
ارسال ها
1,247
امتیاز واکنش
4,626
امتیاز
153
سن
17
محل سکونت
دیار خیالات
زمان حضور
56 روز 12 ساعت 36 دقیقه
نویسنده این موضوع
خلاف تو مالید گرگانجیانرا

به جوی هزار اسب و دشت سدیور

خلاف تو برکنده سامانیانرا

ز بستانها سرو و از کاخها در

خلاف تو کرد اندر ایام ایلک

بدشت کتر خیل خان را مبتر

خلافت جدا کرد چیپالیانرا

ز کتهای زرین و شاهانه زیور

خلاف تو کرده ست نندائیانرا

بی آرام بی هال و بیخواب و بیخور

زهی ملک را پادشاهی موفق

زهی خلق را شهریاری مشهر

تو کردی تهی حد هندوستانرا

ز مردان جنگی و پیلان منکر :

چو بالا پسند تناور که چون او

نتابد ز بالای گردون سه خواهر

چو هروان و جیله شبیه الوهه

چو مولوش وسوله و چون سور کیسر

چو کلنی کردکالپی نمرد حنانک

چو جود هپولی و چون لولو پیکر


اشعار فرخی سیستانی

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH

~MobinA~

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام
مدیر آزمایشی
  
عضویت
7/1/24
ارسال ها
1,247
امتیاز واکنش
4,626
امتیاز
153
سن
17
محل سکونت
دیار خیالات
زمان حضور
56 روز 12 ساعت 36 دقیقه
نویسنده این موضوع
چو سرپنج دیر و چو سرها سنیمر

چو یک لوله پیل و چو سند و چو سنگر

چو حیکوب و چون سد مل و رنده مالک

چو در چنبل و سیمگنین سور بابر

امرتین دارم و کبته بهتن

زبد هول سجاره و چون سنیبر

بدین ژنده پیلان کشی گنج کسری

بدین ژنده پیلان کنی قصر قیصر

زمین را فرو شستی از شرک مشرک

جهان را تهی کردی از کفر کافر

سکون یافت از جنبش تو زمانه

قوی شد ز تو پشت دین پیمبر

به روم و به چین از نهیب تو یکشب

همی خوش نخسبند فغفور و قیصر

ز شاهان و گردنکشان و دلیران

که یارد شدن با تو زین پس برابر

بسا جنگجویا که پیش تو آمد

سیه کرد بر سوک او جامه مادر

بسا گنج هایی که تو بر گرفتی

پر از گنج دینار و صندوق گوهر


اشعار فرخی سیستانی

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH

~MobinA~

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام
مدیر آزمایشی
  
عضویت
7/1/24
ارسال ها
1,247
امتیاز واکنش
4,626
امتیاز
153
سن
17
محل سکونت
دیار خیالات
زمان حضور
56 روز 12 ساعت 36 دقیقه
نویسنده این موضوع
بسا بیشه هایی که اندر گذشتن

تهی کردی از کرگ و ببر و غضنفر

بسا سرکشا نامدارا سوارا

که سر در کشد از نهیبت بچادر

بسا تاجدارا که تو از سر او

بشمشیر برداشتی تاج وافسر

بسا دشتهایی که چون پشته کردی

ز پشت و بر کافر کوفته سر

بسا پشته هایی که تو دشت کردی

زنعل سم شولک و خنگ اشقر ،

بسا رودهایی که تو عبره کردی

که آنرا نبوده ست پایاب و معبر

بسا خانه هایی که بی مرد کردی

بشمشیر شیر افکن ملک پرور

بسا صعب کوها و تیغ بلندا

که راهش بده بر نبردی کبوتر

نه بر تیغ او سایه افکنده شاهین

نه بر گرد او راه پیموده رهبر

که تو زو بیکساعت اندر گذشتی

بتوفیق و نیروی یزدان گرگر


اشعار فرخی سیستانی

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH

~MobinA~

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام
مدیر آزمایشی
  
عضویت
7/1/24
ارسال ها
1,247
امتیاز واکنش
4,626
امتیاز
153
سن
17
محل سکونت
دیار خیالات
زمان حضور
56 روز 12 ساعت 36 دقیقه
نویسنده این موضوع
بسا قلعه هایی که از برج هر یک

سر پاسبانان رسیدی به محور

بسا شهرهایی که بر گرد هر یک

ربض که بدو پارگین بحراخضر

همین و همانجای گردان صف کش

همان وهمین جای شیران صفدر

که چون از پس یکدگر ناوک تو

روان شد همه برزد آن یک بدیگر

کنون هر که آن جایگه دیده باشد

به عبرت همی گویدالله اکبر

همی تاببالای معشوق ماند

بباغ اندرون برکشیده صنوبر

همی تا برخسار معشوق ماند

گل تازه باز ناکرده از بر

طربرا قرین باش و با خرمی زی

جهانرا ملک باش و از عمر برخور

بطبع و بروی و به دل هر سه تازه

بگنج و بمال و بلشکر توانگر


اشعار فرخی سیستانی

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا