خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

crying_lollipop

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/1/24
ارسال ها
52
امتیاز واکنش
389
امتیاز
53
سن
23
زمان حضور
1 روز 11 ساعت 0 دقیقه
نویسنده این موضوع
هنوز نفس راحت از سـ*ـینه‌ام خارج نشده بود که در جواب پیامم نوشت:
- عزیزم نمیتونم خطتت رو بخونم..خیلی ریزه. میشه برام تایپ کنی سوالا رو؟
نفسم را کلافه فوت کرده و مشغول تایپ کردن سوال و جواب‌ ها برایش شدم. اعصابم به هم ریخته بود. از یک طرف استرس این را داشتم که یک وقت پدر مودم را خاموش کند و کارم نصف و نیمه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ سودای خیال | crying_lollipop کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: YeGaNeH، ZaHRa، Tiralin و 4 نفر دیگر

crying_lollipop

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/1/24
ارسال ها
52
امتیاز واکنش
389
امتیاز
53
سن
23
زمان حضور
1 روز 11 ساعت 0 دقیقه
نویسنده این موضوع
شاید چیز مهمی نباشد. من فقط برای ورود آدم جدیدی به زندگی‌ام زیادی هیجان زده‌ام. خود را سر‌زنش کردم از این‌که این‌قدر ضعیف و ترسو‌ام که نمی‌توانم حقیقت را به او بگویم. فعلا آمادگی‌اش را نداشتم. از واکنش او می‌ترسیدم. پلک‌هایم را بر روی هم‌ قرار دادم. با این حال، هنوز به جنسیت او شک داشتم. بالاخره باید خود...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ سودای خیال | crying_lollipop کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: YeGaNeH، ZaHRa، Mitra_Mohammadi و 5 نفر دیگر

crying_lollipop

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/1/24
ارسال ها
52
امتیاز واکنش
389
امتیاز
53
سن
23
زمان حضور
1 روز 11 ساعت 0 دقیقه
نویسنده این موضوع
در خود جمع شده و قطره‌های اشک یکی پس از دیگری از چشم‌ها بر روی گونه‌ام جاری شدند. به موزیک گوش سپرده و آنقدر اشک ریختم تا آن که خواب مرا در‌ بر‌گرفت.
***
با خستگی لباس از تن خارج کرده و موهایم را کمی بُرس کشیدم‌. به چهره‌ی خسته‌ام بی‌حس چشم دوختم. رو‌به‌روی کمد نشسته و مشغول خواندن رمان‌های نصفه و نیمه‌ام...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ سودای خیال | crying_lollipop کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: YeGaNeH، ZaHRa، -FãTéMęH- و 5 نفر دیگر

crying_lollipop

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/1/24
ارسال ها
52
امتیاز واکنش
389
امتیاز
53
سن
23
زمان حضور
1 روز 11 ساعت 0 دقیقه
نویسنده این موضوع
- آره، همین که الان بهم راستش رو گفتی خیلی خوبه.
- من فکر کردم بعد خوندنش ولم میکنی!
اشک شوق از چشم‌ها بر روی گونه‌ام سرازیر شد و او نوشت:
- با این‌که خیلی ناراحت شدم از این‌که...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ سودای خیال | crying_lollipop کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: YeGaNeH، ZaHRa، -FãTéMęH- و 6 نفر دیگر

crying_lollipop

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/1/24
ارسال ها
52
امتیاز واکنش
389
امتیاز
53
سن
23
زمان حضور
1 روز 11 ساعت 0 دقیقه
نویسنده این موضوع
- اشکال نداره... چیزی نمی‌شه که! کنجکاوم ببینم صداش چه جوریه!
با نیش باز بهش خیره شدم. پوکر‌ فیس نگاهم کرد:
- خوددانی!
و از پلکان بالا رفت و داخل اتاق شد. شانه‌ای بالا انداخته و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ سودای خیال | crying_lollipop کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: YeGaNeH، ZaHRa، Essence و 5 نفر دیگر

crying_lollipop

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/1/24
ارسال ها
52
امتیاز واکنش
389
امتیاز
53
سن
23
زمان حضور
1 روز 11 ساعت 0 دقیقه
نویسنده این موضوع
کتاب را بسته و کششی به بدنم دادم. داخل آشپزخانه شده و ظرف‌های بر روی هم‌ تلنبار شده را شستم. بعد از درست کردن شام، داخل اتاق رفته و نشستم و دوباره موبایلم را در دست گرفتم. به صفحه‌ی شخصی نیما رفته و تایپ کردم:
- سلام، من اومدم.
و یک استیکر قلب سرخ برایش فرستادم. او هم طبق معمول همیشه آنلاین بود و زود پیامم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ سودای خیال | crying_lollipop کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: YeGaNeH، ZaHRa، Essence و 5 نفر دیگر

crying_lollipop

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/1/24
ارسال ها
52
امتیاز واکنش
389
امتیاز
53
سن
23
زمان حضور
1 روز 11 ساعت 0 دقیقه
نویسنده این موضوع
طبق معمول همیشه مادر یک پایش را دراز کرد. بخاطر درد دنبالچه‌اش نمی‌توانست چهار زانو بر روی زمین بنشیند. قاشقی برنج در دهان گذاشتم. پدر نفس عمیقی کشیده و نگاهمان کرد:
- بلیط گرفتم. فردا می‌ریم تهران.
یک آن نزدیک بود غذا...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ سودای خیال | crying_lollipop کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: YeGaNeH، ZaHRa، Essence و 5 نفر دیگر

crying_lollipop

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/1/24
ارسال ها
52
امتیاز واکنش
389
امتیاز
53
سن
23
زمان حضور
1 روز 11 ساعت 0 دقیقه
نویسنده این موضوع
روشنش کرده و بهش متصل شدم. به صفحه‌ی شخصی نیما رفته و پس از کشیدن نفس عمیقی تایپ کردم:
- سلام، خوبی؟
بعد از چند دقیقه معطلی، بالاخره آنلاین شد و پیامم را دید:
- سلام عزیزم. من خوبم، تو چطوری؟
- خوب.
- چیزی شده؟ انگار ناراحتی.
- یه اتفاقی افتاده...
- چیشده؟ داری منو می‌ترسونی.
قضیه تهران رفتن را برایش شرح...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ سودای خیال | crying_lollipop کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: YeGaNeH، ZaHRa، Essence و 5 نفر دیگر

crying_lollipop

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/1/24
ارسال ها
52
امتیاز واکنش
389
امتیاز
53
سن
23
زمان حضور
1 روز 11 ساعت 0 دقیقه
نویسنده این موضوع
بعد از کمی صحبت و نوشیدن چای، به اتاق رفته و وسایل مورد نیازمان را جمع کردیم. تا شب به تمیز‌کاری خانه، اتاق‌مان و رفتن به حمام گذشت. بعد از خوردن شام موبایلم را برداشته و دوباره مشغول چت با نیما شدم. او نوشت:
- بیا تموم راهو چت کنیم.
- فکر نکنم بتونم؛ چون گوشیم اینترنت نداره.
- پس الان چطوری داری چت...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ سودای خیال | crying_lollipop کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: YeGaNeH، ZaHRa، Tiralin و 5 نفر دیگر

crying_lollipop

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/1/24
ارسال ها
52
امتیاز واکنش
389
امتیاز
53
سن
23
زمان حضور
1 روز 11 ساعت 0 دقیقه
نویسنده این موضوع
- وا... منو گیر آوردی؟ کد ستاره صد و چهل مربع رو بزن و بعد رمز شارژ رو وارد کن. کاری نداره که!
- باشه بزار ببینم.
از برنامه خارج شده و تمام کار‌هایی که گفته بود، مو به مو انجام دادم؛ اما چون اولین بارم بود، خیلی کند پیش رفت. از آن طرف هم نیما پشت سر هم پیام می‌داد. بالاخره بعد از مکافات فراوان موبایلم را...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ سودای خیال | crying_lollipop کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، Tiralin، Mitra_Mohammadi و 4 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا