- عضویت
- 28/1/24
- ارسال ها
- 100
- امتیاز واکنش
- 910
- امتیاز
- 103
- سن
- 24
- زمان حضور
- 4 روز 17 ساعت 35 دقیقه
نویسنده این موضوع
خون پاشا توسط قطرات باران، از روی صورتم شسته شده بود اما هنوز، رَد چرکینش بر رخسارهی ترسیدهام سلطهگری میکرد.
شیر آب سرد را چرخاندم و با تمام وجود، از اعماقِ ریشهی خود صورتم را شستم و قطراتِ مزاحم خون را از روی دستهایم زدودم.
شال یشمی رنگم دیگر یشمی نبود، حال خیس و خونآلود بهنظر میرسید.
به کمک شال نمناکم، خونهای...
شیر آب سرد را چرخاندم و با تمام وجود، از اعماقِ ریشهی خود صورتم را شستم و قطراتِ مزاحم خون را از روی دستهایم زدودم.
شال یشمی رنگم دیگر یشمی نبود، حال خیس و خونآلود بهنظر میرسید.
به کمک شال نمناکم، خونهای...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان تلالو هور | _nazanin_ کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش: