- عضویت
- 13/12/23
- ارسال ها
- 163
- امتیاز واکنش
- 1,101
- امتیاز
- 118
- زمان حضور
- 1 روز 13 ساعت 53 دقیقه
نویسنده این موضوع
دومینیکا، گوشی را در آ*غو*ش شِی انداخت و دو مرتبه، مشغول تعویض لباسهایش شد.
- باهاش قرار میذاری؟
- معلومه که نه!
شِی لبخند مرموزی زد و از جایش بلند شد. با چشمهای ریز شده، نزدیکتر آمد. به آرامی انگشتانش را روی پهلوی برهنه و زخمی دومینیکا کشید و طعنه زد:
- گربهی خونگیت ناخنهای تیزی داره.
دومینیکا، دست شِی را پس زد و از او فاصله...
- باهاش قرار میذاری؟
- معلومه که نه!
شِی لبخند مرموزی زد و از جایش بلند شد. با چشمهای ریز شده، نزدیکتر آمد. به آرامی انگشتانش را روی پهلوی برهنه و زخمی دومینیکا کشید و طعنه زد:
- گربهی خونگیت ناخنهای تیزی داره.
دومینیکا، دست شِی را پس زد و از او فاصله...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
بـــــــرگزیده رمان کاراکال | MINERVA کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com