خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

نظر ارزشمند شما درباره‌ی رمان:


  • مجموع رای دهندگان
    12

reyhan banoo

ناظر آزمایشی کتاب
کاربر رمان ۹۸
  
  
عضویت
2/10/23
ارسال ها
178
امتیاز واکنش
2,006
امتیاز
168
زمان حضور
14 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
#صدای_ناله_های_ویولن
#پارت_چهل‌و‌نهم

ناخواسته و طبق عادت اطاعت کردم و پشت سرش راه افتادم. مبل روبه‌رویی‌اش را اشغال کردم و منتظر، به دهانش زل زدم. انتظارم زیاد به طول نینجامید و او با گرفتن نفسی عمیق، کلامش را آغاز کرد.
- چرا اینجوری کردی؟!
پلک‌هایم گشاد شد و با تعجب به صورت بابا زل زدم و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: MēLįKąღ، HASTI❅، Tiralin و 6 نفر دیگر

reyhan banoo

ناظر آزمایشی کتاب
کاربر رمان ۹۸
  
  
عضویت
2/10/23
ارسال ها
178
امتیاز واکنش
2,006
امتیاز
168
زمان حضور
14 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
#صدای_ناله_های_ویولن
#پارت_پنجاه

نگاه زیر چشمی مامان که از داخل آشپزخانه، نظاره‌گر ما بود دیدم؛ اما توجهی نشان ندادم و به سمت اتاقم دویدم. خدا را شکر در آن اوضاع خبری از آوا نبود و می‌توانستم یک دل سیر زار بزنم.
خودم را روی تـ*ـخت آوار کردم. بغض داشت خفه‌ام می‌کرد؛ اما به شکل احمقانه‌ای قصد اشک...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: MēLįKąღ، HASTI❅، Tiralin و 6 نفر دیگر

reyhan banoo

ناظر آزمایشی کتاب
کاربر رمان ۹۸
  
  
عضویت
2/10/23
ارسال ها
178
امتیاز واکنش
2,006
امتیاز
168
زمان حضور
14 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
#صدای_ناله_های_ویولن
#پارت_پنجاه‌و‌یکم

شال تمام بافت سرمه‌ای رنگ را روی موهای بسته‌ام انداختم و بعد از برداشتن کاور ویولن و کوله‌ام آماده‌ی رفتن شدم.
ساعت پنج‌ و نیم عصر بود و همه‌ی اعضای خانواده داخل پذیرایی جمع شده بودند؛ حتی آقابزرگ هم با پرستیژ سختش در میان آنها بود. سعی کردم اصلاً...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: MēLįKąღ، HASTI❅، Tiralin و 6 نفر دیگر

reyhan banoo

ناظر آزمایشی کتاب
کاربر رمان ۹۸
  
  
عضویت
2/10/23
ارسال ها
178
امتیاز واکنش
2,006
امتیاز
168
زمان حضور
14 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
#صدای_ناله_های_ویولن
#پارت_پنجاه‌و‌دوم

تا سر خیابان را دویدم. دویدن با آن چکمه‌های پاشنه بلند و کاپشن حجیم برایم سخت بود؛ اما حاظر بودم هر کاری انجام دهم و؛ فقط چند ساعت از نیش زبان آن پیرمرد در امان بمانم.
کمی علاف شدم و سرمای هوای غروب تنم را لرزاند تا بالاخره تاکسی زرد رنگی از دور پیدا شد و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: MēLįKąღ، HASTI❅، Tiralin و 6 نفر دیگر

reyhan banoo

ناظر آزمایشی کتاب
کاربر رمان ۹۸
  
  
عضویت
2/10/23
ارسال ها
178
امتیاز واکنش
2,006
امتیاز
168
زمان حضور
14 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
#صدای_ناله_های_ویولن
#پارت_پنجاه‌و‌سوم

- سلام استاد.
با بلند شدن صدای شبنم، سهیل نگاه از من دربه‌در که بی مهابا خیره‌اش بودم گرفت و زاویه‌ی نگاهش به سوی شبنم تغییر جهت داد.
- سلام.
گویا صدای شبنم تلنگری شد که سهیل مجدد به تنظیمات کارخانه برگردد. از من فاصله گرفت؛ اما عطر قالبش به جا ماند...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: MēLįKąღ، HASTI❅، Tiralin و 6 نفر دیگر

reyhan banoo

ناظر آزمایشی کتاب
کاربر رمان ۹۸
  
  
عضویت
2/10/23
ارسال ها
178
امتیاز واکنش
2,006
امتیاز
168
زمان حضور
14 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
#صدای_ناله_های_ویولن
#پارت_پنجاه‌و‌چهارم

سهیل که از روی صندلی‌اش بلند شد، به هلیا فرصت این را نداد که بخواهد اظهار نظری کند.
یک دستش را بند میز کرد و همانطور که با چشم، کلاسی که برای اولین بار تمام شرکت کنندگانش همزمان حضور داشتند رصد می‌کرد گفت:
- بسیار خب؛ ظاهراً همه این جلسه‌ی آخری یادشون...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: MēLįKąღ، HASTI❅، Tiralin و 6 نفر دیگر

reyhan banoo

ناظر آزمایشی کتاب
کاربر رمان ۹۸
  
  
عضویت
2/10/23
ارسال ها
178
امتیاز واکنش
2,006
امتیاز
168
زمان حضور
14 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
#صدای_ناله_های_ویولن
#پارت_پنجاه‌و‌پنجم
- بعد از تموم شدن کلاس، بمون تو کلاس!
متعجب از این حرکت غیر منتظره، ابرویی بالا انداختم و سلفون را در دست فشردم که او رهایش کرد. نمی‌دانم چقدر در همان حالت به صورت خنثی او خیره شدم؛ اما با تشر نامحسوس او به خودم آمدم....

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: MēLįKąღ، HASTI❅، Tiralin و 6 نفر دیگر

reyhan banoo

ناظر آزمایشی کتاب
کاربر رمان ۹۸
  
  
عضویت
2/10/23
ارسال ها
178
امتیاز واکنش
2,006
امتیاز
168
زمان حضور
14 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
#صدای_ناله_های_ویولن
#پارت_پنجاه‌و‌ششم

نفهمیدم چه گفت! لحظه‌ای خیال کردم توهم زده‌ام و؛ شاید در میان افکار ناتمامم غرق شدم. من با او کجا را داشتم بروم؟ فکر کردم او هم همچون من مجنون شده؛ اما وقتی به سمت وسایلش رفت و آنها را از روی میز برداشت و منتظر به من زل زد فهمیدم گوش‌هایم پر بی راه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: MēLįKąღ، HASTI❅، Tiralin و 6 نفر دیگر

reyhan banoo

ناظر آزمایشی کتاب
کاربر رمان ۹۸
  
  
عضویت
2/10/23
ارسال ها
178
امتیاز واکنش
2,006
امتیاز
168
زمان حضور
14 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
#صدای_ناله_های_ویولن
#پارت_پنجاه‌و‌هفتم

دهانم نیمه‌باز ماند؛ پس امانتی اش این بود.
باور کنم؟! یعنی او یادش بود من چه گفتم و او چه قولی داد؟ البته قولی در کار نبود و اگر بسته‌ی درون دستم وجود نداشت، محال بود من به خاطر بیاورم آن شب برفی چه گفته و چه چیزی شنیده‌ام.
حافظه‌ی پر قدرتش قابل...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: MēLįKąღ، HASTI❅، Tiralin و 6 نفر دیگر

reyhan banoo

ناظر آزمایشی کتاب
کاربر رمان ۹۸
  
  
عضویت
2/10/23
ارسال ها
178
امتیاز واکنش
2,006
امتیاز
168
زمان حضور
14 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
#صدای_ناله_های_ویولن
#پارت_پنجاه‌و‌هشتم

سوار بر تاکسی زرد رنگی به سمت خانه در حال حرکت بودم. مغزم داشت از صدای ویبره‌های ناتمام موبایلم منفجر می‌شد. حوصله‌ی جواب دادن نداشتم؛ چون اطمینان داشتم بعد از برقراری تماس، مامان بدون شک شروع به غر زدن می‌کرد و همان ذره حال خوبی که در وجودم ایجاد شده بود،...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: MēLįKąღ، HASTI❅، Tiralin و 6 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا