![4347 Messages](/styles/XENTR/ReputationSystem/fullstar-7.png)
![حالت: آرام](/data/addonflare/moods/uploads/8.gif?1599250923)
نویسنده این موضوع
#پارت369
سعی میکنم به تاریکی گوشهی آن توجهی نشان نداده و سریع لباسهای راحتی را پیدا کنم، اما چشمانم هر چند لحظه یک بار به روی گوشهی کمد مینشست و مغزم یاری نمیداد که لباسهای راحتی را کجا گذاشتهام؟!
صدای نگران اردلان میآید:
- بزار کمکت کنم.
کف دستم را مقابلش میگیرم و چشمانم را میبندم. صورت زیبا و لبخند...
سعی میکنم به تاریکی گوشهی آن توجهی نشان نداده و سریع لباسهای راحتی را پیدا کنم، اما چشمانم هر چند لحظه یک بار به روی گوشهی کمد مینشست و مغزم یاری نمیداد که لباسهای راحتی را کجا گذاشتهام؟!
صدای نگران اردلان میآید:
- بزار کمکت کنم.
کف دستم را مقابلش میگیرم و چشمانم را میبندم. صورت زیبا و لبخند...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸
![forum.roman98.com](https://forum.roman98.com/styles/default/xenforo/Roman98.png)
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
![roman98.com](https://roman98.com/wp-content/uploads/34.png)