خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

کدوم یک از گزینه‌ها در رمان خوب اعمال شده؟

  • جمله‌بندی و شیوه بیان

    رای: 12 60.0%
  • خط داستانی جدید و جذاب

    رای: 12 60.0%
  • توصیفات

    رای: 10 50.0%
  • واقعیت مداری رمان

    رای: 7 35.0%
  • غیرقابل پیش‌بینی بودن

    رای: 8 40.0%
  • زاویه دید مناسب

    رای: 9 45.0%

  • مجموع رای دهندگان
    20

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,290
امتیاز واکنش
15,446
امتیاز
373
زمان حضور
70 روز 14 ساعت 59 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت359

با صدای برخورد در به دیوار، لای چشمانم را به آرامی باز می‌کنم. نمی‌فهمیدم چه خبر است و حتی کجام؟ گیج و تقریبا بی‌هوش بودم. هاله‌ای از نور را می‌دیدم و نمی‌فهمیدم منشأ آن از کجاست؟
چشمانم باز بر هم فرود می‌آیند و باز در عالم بی‌خبری فرو می‌روم. با حس جدا شدن از زمین و فریاد مردی که عجیب برایم آشنا می‌آید،...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
  • ناراحت
Reactions: YeGaNeH، Sajede Khatami، MaRjAn و 2 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,290
امتیاز واکنش
15,446
امتیاز
373
زمان حضور
70 روز 14 ساعت 59 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت360

نگران و گیج‌زده نگاهم می‌کند. او هیچ وقت این روی مرا ندیده بود. او در سیزده سالگی همراهم نبود ببیند که همانند الان از کوچک‌ترین تاریکی به وحشت می‌افتادم و دست و پاهایم می‌لرزید. گویی با تجربه‌ی دوباره‌ی اتفاق یازده سال پیش، تمام تلاش‌های خانم تولکی بر باد رفته و باز دوباره برگشته بودم به همان سیزده...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
  • ناراحت
Reactions: YeGaNeH، Sajede Khatami، MaRjAn و 2 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,290
امتیاز واکنش
15,446
امتیاز
373
زمان حضور
70 روز 14 ساعت 59 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت361

اردلان به اتاق اشاره می‌کند:
- برو لباس عوض کن تا منم میزو بچینم.
سر تکان می‌دهم و نیم‌نگاهی به پدر که بر روی مبل نشسته و سرش را به پشتی آن تکیه داده، می‌اندازم.
بغض می‌کنم و با همان بغض به سمت اتاق قدم برمی‌دارم.
در را پشت سر خود بسته و با آهی سمت کمد می‌روم و در آن را باز می‌کنم. مردمک‌هایم شروع به لرزش...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
  • ناراحت
Reactions: YeGaNeH، Tiralin، Sajede Khatami و 2 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,290
امتیاز واکنش
15,446
امتیاز
373
زمان حضور
70 روز 14 ساعت 59 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت362

با صدای اردلان که نامم را می‌خواند، به خود می‌آیم و نگاهش می‌کنم. لبخند کوچکی می‌زند:
- چندین بار صدات کردم.
نگاهم بدون هیچ حرفی به روی بشقاب دست‌نخورده‌ام می‌نشیند. ناخداگاه از جا بلند می‌شوم:
- میرم اتاقم.
صدای اعتراض آمیـ*ـزش نمی‌تواند جلوی رفتنم را بگیرد و راهی اتاقم می‌شوم.
روی تـ*ـخت در خود مچاله می‌شوم و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
  • گریه‌
Reactions: مبینا زارع، YeGaNeH، Tiralin و 3 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,290
امتیاز واکنش
15,446
امتیاز
373
زمان حضور
70 روز 14 ساعت 59 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت363

با آهی از او جدا می‌شوم و اشک‌هایم را با ساعدم پاک می‌کنم. لبخندی به زهری زهر می‌زنم و سعی در عوض کردن موضوع می‌کنم:
- چطور متوجه شدید که کجام؟
سر بلند می‌کند و نگاهم می‌کند:
- وقتی برگشتم خونه ماشینت نبود و فکر کردم نیومدی هنوز.
سر تکان می‌دهم:
- ماشینم‌و اردلان لازم داشت.
- می‌دونم، اردلان گفت که رسونتت...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • ناراحت
Reactions: مبینا زارع، YeGaNeH، Tiralin و 3 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,290
امتیاز واکنش
15,446
امتیاز
373
زمان حضور
70 روز 14 ساعت 59 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت364

کمی که آرام می‌شوم، از او فاصله می‌گیرم و آب‌بینی‌ام را بالا می‌کشم. زیر بازویم را می‌گیرد:
- بلند شو، بلند شو بریم یه چیزی بخور. ناهارم هیچی نخوردی.
همراهش از اتاق خارج می‌شوم و نگاهم در خانه می‌گردد:
- اردلان رفت؟
پدر قابلمه‌ی روی گاز را برداشته و روی کانتر می‌گذارد:
- فردا میاد باز.
سر تکان می‌دهم:
-...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: مبینا زارع، YeGaNeH، Tiralin و 3 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,290
امتیاز واکنش
15,446
امتیاز
373
زمان حضور
70 روز 14 ساعت 59 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت365

موبایل را بین سرشانه و سرم نگه می‌دارم و خم می‌شوم. سعی می‌کنم کفش اسپرت سفیدم را پا کنم:
- باشه بابا، نگران نباش. تو روز مشکلی ندارم.
نفس عمیقی می‌کشد:
- کاش خودم باهات میومدم!
لبخند می‌زنم و پایی که درون کفش فرو رفته را عقب می‌‌برم و پای دیگرم را جلو می‌آورم:
- اردلان هست دیگه، چرا شما این همه راه رو...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: مبینا زارع، YeGaNeH، Tiralin و 3 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,290
امتیاز واکنش
15,446
امتیاز
373
زمان حضور
70 روز 14 ساعت 59 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت366

در توسط آرام باز شده و مثل دفعه قبل مقابل منشی قرار گرفته و بعد از پرداخت هزینه، بر روی صندلی‌های فلزی می‌نشینیم تا نوبتمان شود.
دستش هنوز در دستم است و از اخم‌های چند دقیقه قبلش خبری نیست، ولی با این حال باید هنوز برایش توضیح دهم و از دلش دربیاورم. حال که فکر می‌کردم، رفتارم کاملاً اشتباه بوده و نباید او...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: مبینا زارع، YeGaNeH، Tiralin و 3 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,290
امتیاز واکنش
15,446
امتیاز
373
زمان حضور
70 روز 14 ساعت 59 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت367

چشمانم در چشمانش می‌رقصند و لبخند از لبانم نمی‌افتد. در همین هنگام صدای زنگ موبایلش، خط نگاهمان را می‌شکند.
- اردلانه.
موبایل به دست بلند می‌شود و کمی از دیوار فاصله گرفته و دستش را تکان می‌دهد. چیزی نمی‌گذرد که اردلان نیز به محل امنم اضافه می‌شود. با دیدنم ابرو بالا می‌اندازد:
- چی شده؟
آرام نیم نگاهی به...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: مبینا زارع، YeGaNeH، Tiralin و 3 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,290
امتیاز واکنش
15,446
امتیاز
373
زمان حضور
70 روز 14 ساعت 59 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت368

سرم را کمی روی شانه‌اش جا به جا می‌کنم، طوری که صورتم در گردنش فرو می‌رود:
- قورمه سبزی.
عطر تنش را نفس می‌کشم و چشمانم بالا می‌آیند و روی چانه‌اش قفلی می‌زنند.
- رنگ مورد علاقه‌ات چیه؟
آرام جواب می‌دهم:
- طوسی و کرم.
دستش را روی گردنم حس می‌کنم و ناخداگاه چشمانم بسته می‌شود. انگشتانش به نرمی روی پوست...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: مبینا زارع، Sajede Khatami، YeGaNeH و 3 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا