خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

کدوم یک از گزینه‌ها در رمان خوب اعمال شده؟

  • جمله‌بندی و شیوه بیان

    رای: 12 60.0%
  • خط داستانی جدید و جذاب

    رای: 12 60.0%
  • توصیفات

    رای: 10 50.0%
  • واقعیت مداری رمان

    رای: 7 35.0%
  • غیرقابل پیش‌بینی بودن

    رای: 8 40.0%
  • زاویه دید مناسب

    رای: 9 45.0%

  • مجموع رای دهندگان
    20

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,347
امتیاز واکنش
15,924
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت259

او با صدایی که حسادت از آن چکه می‌کند، می‌گوید:
- خوشگله؟ از منم خوشگل‌تره که به خاطرش منو رد کردی؟
بی‌حوصله نگاهش می‌کنم. اخم‌هایش زیادی درهم است. باز به حرف می‌آید:
- این قدر خوب بلده دلبری کنه که لبخند از لـ*ـبات نمی‌افته؟ آره؟
مثل خودش با ولوم صدای آرام می‌گویم:
- اشتباه برداشت کردی.
پوزخند می‌زند و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: Mahii، Fatima_sh، Tiralin و 8 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,347
امتیاز واکنش
15,924
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت260

آخرین خط را نیز می‌کشم و عقب می‌روم. لبخندی به روی تصویر کامل شده‌ی دخترک می‌زنم و شروع به جمع کردن وسایلم می‌کنم. با صدای در، سر بلند می‌کنم و با دیدن استاد شفقی لبخند می‌زنم و دست از کار کشیده و در سلام کردن از او پیشی می‌گیرم. همان طور که دست در شلوار کرمی رنگش فرو کرده، به سمتم می‌آید و می‌گوید:
- سلام...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: Mahii، Fatima_sh، Tiralin و 8 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,347
امتیاز واکنش
15,924
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت261

کمی بعد مقابل در خانه‌اشان پارک می‌کنم و پیاده می‌شوم. مقابل در سیاه رنگ می‌ایستم و همان طور که نگاهم به روی میله‌های بالای دیوار با سنگ سفید است، آیفون را می‌فشارم. صدای باز شدن در، نگاهم را از آن میله‌ها جدا می‌کند. در را هل داده و داخل می‌روم. هوای گرگ و میشی و حیاطی با سه باغچه، کمی ترس در دلم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: Mahii، Fatima_sh، Tiralin و 8 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,347
امتیاز واکنش
15,924
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت262

لبخندم محو می‌شود و می‌گویم:
- آره خوبم.
دست بر شانه‌ام می‌گذارد و می‌گوید:
- مطمئنی؟
فقط سر تکان می‌دهم. اردلان اما مثل همیشه بیخیال نمی‌شود و باز می‌گوید:
- اصلا چی شد که یکدفعه این طوری سنگ‌کوب کردی؟ هان؟
دست از شانه‌ام برداشته و می‌گوید:
- اصلا طبیعی نیست به خاطر پخ یه دختر بچه، این‌جوری بترسی!
اخم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: Mahii، Essence، Fatima_sh و 7 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,347
امتیاز واکنش
15,924
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
#‌پارت263

با ته خنده‌ای دست بر روی زمین می‌کشد و بلاخره یک سوزن را نشانم می‌دهد و با نیشی باز می‌گوید:
- شاهکار ایشون بود.
چشم غره‌ای به رویش می‌روم و همان طور که به سمت تـ*ـخت می‌روم، می‌گویم:
- سوزن چرا انداختی اینجا؟
صدای بلند شدنش می‌آید و بعد صدای خودش:
- من ننداختم، فکر کنم کار گیسو باشه. اون روز اومده بود اینجا...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: Mahii، YeGaNeH، Essence و 8 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,347
امتیاز واکنش
15,924
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت264

با لـ*ـب‌هایی که طرحی از لبخند را به نمایش می‌گذارند، از اتاق آقای رضایی بیرون می‌آیم و در را می‌بندم. می‌چرخم و با دیدن آرام در ابتدای راهرو، لبخندم بزرگ‌تر می‌شود. به سمتش می‌روم و همان موقع او سر می‌چرخاند و با دیدنم، تکیه از دیوار گرفته و با دستانی درهم تنیده شده، منتظر نگاهم می‌کند.
به محض رسیدنم به او،...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: Mahii، YeGaNeH، Essence و 8 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,347
امتیاز واکنش
15,924
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت۲۶۵

به جلو اشاره می‌کند و می‌گوید:
- اول بریم پاساژ، یه چیزی نیاز دارم بخرم.
بعد از این حرفش لبخند شیطونی بر لبانش نقش می‌بندد که باعث تعجبم می‌شود. متعجب همان طور به لبخندش نگاه می‌کنم که با چرخیدنش سمتم، سریع به جلو برمی‌گردم و استارت می‌زنم. هم‌زمان با حرکت ماشین، آهنگی توسط آرام پخش می‌شود. او آدرس می‌دهد...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: Mahii، YeGaNeH، Essence و 7 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,347
امتیاز واکنش
15,924
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت266

از پاساژ بیرون می‌زنیم و به سمت ماشین می‌رویم. سوار می‌شویم و ساک کفش‌ها را روی صندلی عقب می‌گذارم.
صاف می‌نشینم و استارت می‌زنم و می‌‌گویم:
- کجا برم حالا؟
با لبخندی بزرگ که نشان از ذوقش است، می‌گوید:
- بریم پارکی که همین نزدیکی‌هاست.
عقبم را می‌پایم و ماشین را از پارک بیرون می‌آورم و به سمت پارک مورد نظر...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: Mahii، YeGaNeH، Essence و 7 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,347
امتیاز واکنش
15,924
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت267

صدای پر از خنده‌ی آرام نگاهم را سمت خود می‌کشد:
- میزو ول کن.
میز را بیشتر می‌فشارم و درمانده می‌گویم:
- آخه چطوری؟ اگه ول کنم که پخش زمین می‌شم.
به سمتم می‌آید و می‌گوید:
- باید ول کنی تا یاد بگیری دیگه. تا موقعی که میزو گرفته باشی که نمی‌تونی حرکت کنی و یاد بگیری.
با دیدن نگاه مرددم، لبخند شیطونی بر...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: Mahii، YeGaNeH، Essence و 7 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,347
امتیاز واکنش
15,924
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت268

با چشمانی گرد شده، همان طور که از سراشیبی پایین می‌رفتم، با استرس و و‌حشت داد می‌زنم:
- وای خدا، وای خدا!
صدای سرخوردن چرخ‌های اسکیت آرام از پشت سرم می‌آید و بعد صدای خودش:
- پاشنه پای راستتو بزار زمین تا سرعتت کم شه.
همان طور که دستانم را از هم باز کرده و با چشمانی گرد شده به درختی که مستقیم به سمتش...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: Mahii، YeGaNeH، Tiralin و 8 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا