خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

کدوم یک از گزینه‌ها در رمان خوب اعمال شده؟

  • جمله‌بندی و شیوه بیان

    رای: 9 50.0%
  • خط داستانی جدید و جذاب

    رای: 10 55.6%
  • توصیفات

    رای: 8 44.4%
  • واقعیت مداری رمان

    رای: 5 27.8%
  • غیرقابل پیش‌بینی بودن

    رای: 7 38.9%
  • زاویه دید مناسب

    رای: 7 38.9%

  • مجموع رای دهندگان
    18

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
3,192
امتیاز واکنش
12,263
امتیاز
373
زمان حضور
50 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت279

پسر نیز منتظر این حرف است، کارت میلاد را گرفته و خیلی زود قبل از آن که کسی باز فاز مخالف بزند، هزینه هفت نفر را می‌کشد و کاغذ رسیدش را با کارت، تحویل میلاد می‌دهد و سر می‌چرخاند و داد می‌زند:
- علی زود برو قایق هشت نفره رو بیار.
علی که یک پسر هجده ساله به نظر می‌رسد، سریع به سمت کنار دریاچه می‌رود.
به سمت...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: Tiralin، مبینا زارع، Essence و 6 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
3,192
امتیاز واکنش
12,263
امتیاز
373
زمان حضور
50 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت280

صدایش باعث می‌شود نگاهش کنم:
- مطمئنی؟
سر تکان می‌دهم:
- مگه غیر از این چی می‌تونه باشه؟
چشمک می‌زند:
- عشق؟
پوزخند می‌زنم و نگاهم را به جایی دیگر می‌دهم و زمزمه می‌کنم:
- اصلا فکرشم نکن.
کمی جلوتر می‌آید ‌و کنار گوشم می‌گوید:
- برخلاف مادرت، من فکر می‌کنم اونم حسایی بهت داره.
با شنیدن حرف از زیبا، اخم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Tiralin، مبینا زارع، Essence و 6 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
3,192
امتیاز واکنش
12,263
امتیاز
373
زمان حضور
50 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت281

در فست‌فود همه دور میز و صندلی‌های رنگی رنگی می‌نشینیم و میلاد به اردلان اشاره می‌کند:
- بیا بریم سفارش بدیم.
اردلان نیم نگاهی به من انداخته و ناچار بلند می‌شود و همراهش می‌شود. پشت پیشخوان چوبی کنار در ریلی شیشه‌ای می‌ایستند و با خانم پشت پیشخوان صحبت می‌کنند.
نگاهم را از مقنعه‌ی سیاه خانم میانسال گرفته و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: Tiralin، مبینا زارع، Essence و 6 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
3,192
امتیاز واکنش
12,263
امتیاز
373
زمان حضور
50 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت282

دیگر تا آخر شام اتفاق خاصی برای من نمی‌افتد و همه قصد پیاده‌روی کنار دریاچه را می‌کنند. عماد تمام لحظات کنار آرام است و می‌خندد و حرف می‌زند. اردلان و میلاد نیز کمی جلوتر از من درحال تعریف از خرابکاری‌هایشان هستند و گلناز و فائزه نیز همراهی‌شان می‌کنند و به آن‌ها می‌خندند و مثل همیشه تافته جدابافته‌ی جمع...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: Tiralin، مبینا زارع، Essence و 6 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
3,192
امتیاز واکنش
12,263
امتیاز
373
زمان حضور
50 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت283

باشه‌ای می‌گویم که باز سرجایش می‌نشیند و با تردید در صدایش می‌گوید:
- هر وقت خواستی درد و دل کنی بدون من هستم.
فقط نگاهش می‌کنم و او لبخند مصنوعی زده...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Tiralin، مبینا زارع، Essence و 7 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
3,192
امتیاز واکنش
12,263
امتیاز
373
زمان حضور
50 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت284

شانه بالا انداخته و بعد از دو بار زدن به در، داخل می‌روم. کسی در اتاق نبود. دفتر اسامی را روی میز می‌گذارم و سریع خارج می‌شوم. از آموزشگاه نیز بیرون می‌زنم و موبایلم را برداشته و روی اسم آرام توقف می‌کنم. امروز به آموزشگاه نیامده بود و کمی دل‌نگرانش بودم. هیچ وقت نشده بود که غیبت کند. سوار ماشین می‌شوم و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • ناراحت
Reactions: Tiralin، مبینا زارع، MaRjAn و 6 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
3,192
امتیاز واکنش
12,263
امتیاز
373
زمان حضور
50 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت285

اصواتی نامفهوم وارد لاله‌ی گوشم می‌شود و به واسطه‌ی عصب شنوایی به مغزم می‌رسد. مغز غرق در خوابم، به خود تکانی می‌دهد و به چشمانم دستور باز شدن می‌دهد، ولی آن قدر هوشیار نشده که بفهمد این اصوات از کجا می‌آیند و آن وسیله‌ی کرمی رنگ مقابل چشمان چیست؟
چندین بار پلک می‌زنم و کم کم اصوات واضح شده و سر به سمت در...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: Tiralin، مبینا زارع، MaRjAn و 6 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
3,192
امتیاز واکنش
12,263
امتیاز
373
زمان حضور
50 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت286

فقط لبخند می‌زنم و نگاه از او می‌گیرم. صدای پر از تردیدش می‌آید:
- می‌تونم یه سوال بپرسم؟
با این که می‌دانستم وقتی این گونه سوال می‌پرسد، سوال‌هایی دارد که پاسخ دادن به آن‌ها برای من سخت است، ولی جواب می‌دهم:
- بپرس.
لبانش را فرو می‌برد و با تردید می‌گوید:
- می‌تونی جواب ندی.
منتظر به صورتش نگاه می‌کنم که...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Tiralin، Sajede Khatami، Fatima_sh و 6 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
3,192
امتیاز واکنش
12,263
امتیاز
373
زمان حضور
50 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت287

اردلان نفسش را محکم بیرون می‌دهد و دست بر شانه‌ام می‌گذارد:
- فکر می‌کردم با من راحت نیستی، ولی مثل اینکه کلاً دوست نداری از چیزای تو‌ دلت به کسی چیزی بگی.
دستانم را درهم گره می‌کنم و می‌گویم:
- نه که دوست ندارم، نمی‌تونم.
سر بلند می‌کنم و نگاهم را میخ در سالن پشت سرش می‌کنم و ادامه می‌دهم:
- توانشو ندارم،...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: Essence، Tiralin، ~MobinA~ و 7 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
3,192
امتیاز واکنش
12,263
امتیاز
373
زمان حضور
50 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت288

آرام به سمت ورودی می‌چرخد و با اولین قدمش پایش به روی سرامیک‌های خیس لیز می‌خورد و با هینی بلند و دستانی که برای حفظ تعادلش بالا گرفته، به سمت زمین می‌رود و در این بین، من سریع عکس‌العمل نشان می‌دهم و با چشمانی گرد شده از ترس از آن که با صورت به زمین برخورد کند، بازویش را محکم چنگ می‌زنم و به سمت خود...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: Essence، Fatima_sh، Tiralin و 6 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا