نویسنده این موضوع
#پارت319
با لبخند موهایش را دست میکشیدم و به صورت غرق در خوابش نگاه میکردم. لبان کوچکش نیمهباز و خورده ریزههای کلوچه روی لپ تپلش مانده بود. با دست، به آرامی آنها را تمیز میکنم.
- پدر ایدهآلی میشی.
به او که به دستانش تکیه داده و پاهایش را دراز کرده بود، نگاه میکنم و میگویم:
- به چیا فکر میکنی نصف شبی...
با لبخند موهایش را دست میکشیدم و به صورت غرق در خوابش نگاه میکردم. لبان کوچکش نیمهباز و خورده ریزههای کلوچه روی لپ تپلش مانده بود. با دست، به آرامی آنها را تمیز میکنم.
- پدر ایدهآلی میشی.
به او که به دستانش تکیه داده و پاهایش را دراز کرده بود، نگاه میکنم و میگویم:
- به چیا فکر میکنی نصف شبی...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com