خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

کدوم یک از گزینه‌ها در رمان خوب اعمال شده؟

  • جمله‌بندی و شیوه بیان

    رای: 12 60.0%
  • خط داستانی جدید و جذاب

    رای: 12 60.0%
  • توصیفات

    رای: 10 50.0%
  • واقعیت مداری رمان

    رای: 7 35.0%
  • غیرقابل پیش‌بینی بودن

    رای: 8 40.0%
  • زاویه دید مناسب

    رای: 9 45.0%

  • مجموع رای دهندگان
    20

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,107
امتیاز واکنش
14,665
امتیاز
373
زمان حضور
62 روز 16 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت339

آرام با هیجان با دست دیگرش به شانه‌ام می‌کوبد:
- وایسا وایسا.
متعجب سرعتم را کم می‌کنم:
- چرا؟
نگاهش به بیرون دوخته شد است:
- وایسا حالا.
فرمان را می‌چرخانم و با احتیاط در یک گوشه پارک می‌کنم. آرام با لبخندی بزرگ در را باز می‌کند:
- بپر پایین.
خود سریع پیاده می‌شود. از این هیجان او، لبخندی بر لبانم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: YeGaNeH، Sajede Khatami، Della࿐ و 3 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,107
امتیاز واکنش
14,665
امتیاز
373
زمان حضور
62 روز 16 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت340

- خونه‌ای آرمان؟
پشت دست آرام را نوازش می‌کنم:
- نه، چطور مگه؟
نگران می‌گوید:
- ببین یه چیزی بهت میگم، هل نکنیا.
متعجب می‌گویم:
- چی شده مگه؟
نفسش را محکم بیرون می‌دهد:
- ببین میلاد از گلناز شنیده بوده که... خوب می‌دونی.
مکث می‌کند و با خود آرام زمزمه می‌کند، طوری که به گوش من نیز می‌رسد:
- چطوری بهش بگم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: Della࿐، YeGaNeH، Sajede Khatami و 4 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,107
امتیاز واکنش
14,665
امتیاز
373
زمان حضور
62 روز 16 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت341

نفس عمیقی می‌کشم و ماشین را درون حیاط پدر پارک می‌کنم. چراغ‌های خانه و حیاط همگی روشن هستند. کاش قبول نمی‌کردم بیایم. صدای پر از خواهش پدر کار خودش را کرده و مرا به این‌جا کشانده بود. درست بعد از رساندن آرام، وقتی که به خانه رسیده بودم، با من تماس گرفت و گفت:
- شب بیا این‌جا. کلی دلتنگتیم!
حالا من به اجبار...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: Tiralin، YeGaNeH، Della࿐ و 3 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,107
امتیاز واکنش
14,665
امتیاز
373
زمان حضور
62 روز 16 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت342

دختربچه می‌گوید:
- دخترخاله‌ام داره شربت می‌ریزه.
صدای داد آرام در آن شلوغی پشت تلفن، به گوشم می‌رسد:
- گوشی‌و بیار صدف‌جان.
چند ثانیه منتظر می‌مانم و بالاخره صدای آرام لبخند بر لبانم می‌کارد:
- سلام، چطوری؟
روی تـ*ـخت می‌نشینم. چه قدر دلتنگ صدایش بودم، آن هم بعد از آن‌که فقط شش ساعت از شنیدنش محروم بودم.
-...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • عالی
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: Tiralin، YeGaNeH، ~MobinA~ و 3 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,107
امتیاز واکنش
14,665
امتیاز
373
زمان حضور
62 روز 16 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت343

طوری از جایش می‌پرد که کمی به عقب می‌روم و‌ چشمانم گشاد می‌شود. گیلاسی درون میوه‌خوری برمی‌دارد. چهارزانو نشسته و می‌گوید:
- بابا بـ*ـو*سه‌ای، بـ*ـغلی.
چندین بار پلک می‌زنم. دستش را به نشانه‌‌ی خاک بر سرت تکان می‌دهد:
- واقعا که بی‌جربزه‌ای! بابا دختره گفته که دوست داره، تو هم که دوسش داشتی. فضا هم که عشقولانه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • عالی
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: Tiralin، YeGaNeH، Sajede Khatami و 3 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,107
امتیاز واکنش
14,665
امتیاز
373
زمان حضور
62 روز 16 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت344

تخم‌مرغ‌ها را درون ماهیتابه می‌ریزم. اردلان ساکت شده و چیزی به زبان نمی‌آورد. بعد از آماده شدن خاگینه‌ها، ماهیتابه را با یک دستگیره پارچه‌ای برداشته و روی کانتر قرار می‌دهم. اردلان کنارم جا می‌گیرد و اولین لقمه را او می‌گیرد. با دیدن لقمه‌ی کوچکش ابرویم بالا می‌گیرد. هیچ وقت نشده بود لقمه‌ی کوچک بگیرد...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: Tiralin، Della࿐، YeGaNeH و 3 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,107
امتیاز واکنش
14,665
امتیاز
373
زمان حضور
62 روز 16 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت345

اردلان برای آن‌که صدایش به منی که در اتاق هستم، برسد، بلند می‌گوید:
- من باید برم.
حوله به دست از اتاق خارج می‌شوم:
- به این زودی؟
موبایلش را در جیبش فرو می‌کند و مقابلم می‌ایستد:
- گیسو رو باید ببرم کلاس انگلیسیش. کلا فراموش کرده بودم. مامان زنگ زد و یادآوری کرد.
سر تکان می‌دهم:
- باشه. برو تا دیرش نشده...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: Tiralin، Della࿐، YeGaNeH و 3 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,107
امتیاز واکنش
14,665
امتیاز
373
زمان حضور
62 روز 16 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت346

تنها لبخند می‌زنم. نمی‌توانستم از ضعف‌هایم برایش بگویم، آن هم زمانی که تنها دو روز از رابـ*ـطه‌یمان می‌گذشت.
با به یاد آوردن آن خواستگار و برگشتن نگرانی‌ام، می‌پرسم:
- خواستگاره، جوابش‌و دادی؟
آرام با خنده به سمتم می‌چرخد:
- به خاطر اون این جوری چهره‌ات درهمه؟
لبانم را فرو می‌خورم و چیزی نمی‌گویم. بهتر بود...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: Tiralin، Della࿐، YeGaNeH و 3 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,107
امتیاز واکنش
14,665
امتیاز
373
زمان حضور
62 روز 16 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت347

ماشین را کنار یک پارک، نگه می‌دارم. آرام تمام مدت سکوت اختیار کرده بود. بدون نگاه به او، از ماشین پیاده می‌شوم.
ماشین را دور زده و در دو قدمی او می‌ایستم و آرام لـ*ـب می‌زنم:
- قدم بزنیم؟
تنها سر تکان می‌دهد. در کنار یک‌دیگر در مسیر سنگ‌فرش شده‌ی پارک قدم می‌زنیم. دستانش را به سـ*ـینه زده و با پایش سنگ‌ریزه‌ها...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: Tiralin، Della࿐، YeGaNeH و 4 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,107
امتیاز واکنش
14,665
امتیاز
373
زمان حضور
62 روز 16 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت348

آرام به سمتم می‌چرخد:
- ببین آرمان، باز نری اون نوشیدنی‌های مسخره رو بخوری‌ها؟
دستش را می‌گیرم و می‌گویم:
- اونا که به نفعم تموم شد.
ناباور چندین بار پلک می‌زند. می‌خندم و او نیز خنده‌اش می‌گیرد و می‌گوید:
- اون دفعه به نفعت بود، شاید این دفعه به نفعت نباشه.
دست از شوخی برمی‌دارم:
- چشم، لـ*ـب هم نمی‌زنم؛ چون...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: Tiralin، YeGaNeH، Sajede Khatami و 3 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا