خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
«بسم تعالی»

__2k55.jpeg


نام دلنوشته: جوهر هزارتو
نگارشگر: Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸
ژانر: عاشقانه، تراژدی

مقدمه:
دیگر نشانی از جوشش تازه برآمده‌ی نوجوانی نیست، پیچ و خم دنج چندان پیچید و خم کرد که دیگر نشانی از دنج و آسایش نیست؛ پس باید تیغ بر دست گرفت و به دنبال جان فروشی‌های پسین، بازرگان بی‌باکی بود...


منتخب جوهر هزارتو (جلد دوم پیچ و خم دنج) | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: ریحانه صادق نژاد، دونه انار، Mystery و 20 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
اینجا، در دشتی که آتش از پیکران کُشته و خون‌بار فروزان است؛ رویاروی من بایست.
می‌توانم با لَبخندی از نیرومندی درون، دمی ژرف گیرم و می‌گیرم.
نمی‌دانم، می‌خواهی مرا نیک بنگری، یا که نه؛ ولی این واپسین باری‌ست که تو را فرا می‌بخوانم.
نیک می‌شنوی؟ من همانم که خود دست آغاز رویارویی و گفت و شنود به سویت دراز کردم و آفرین بر تو! گرچه از تبار قلم و داستان‌های باشکوه بوده‌ام، هرگز چنین نمایشی‌ زیرکانه و کودکانه ندیده بودم، که با سپاس از تو این را هم بدیدم.
اکنون هنگامه‌ی آن است، که سرانجام نمایش‌های بازاری‌ات را بنگری و بشنوی، ای گریخته از المیرا!*
خونگر و تیغ به سویم پرتاب می‌کردی، زهر دوستی بر جای جای جانم می‌ریختی و من آهسته آهسته و مهربان پای به پایت می‌آمدم و چه بس گزندی!
مادامی که کس نتواند آینه‌ی روراستی‌ام را بازتاب کند، آواز هزار رنگی را نشناختم و همچنان چشم به راه آن بازتاب بودم. [ شرم بر قلم‌داری که تو را پاس داشت و ریشخند بر تو، که بر سیاهی شنل روزگار می‌افزایی. ]
مرا چه بهره، که در بهاری باشکوه خیره‌ی زلف تاب‌دار و گردنبند سیمت بودم و آن به سخن* سر به زیری؛ هنگامه‌ای که تو نتوانستی آنگونه که سزاوار و خواهانش بودم، گرامی‌ام بداری و دوست‌دار.
باری، تیرالین، تیران یا همان بانوی پاک سرشتی که می‌شناسی، پیام نو و واپسینت می‌دهد:
- این دست‌خون* به پایان است؛ زیرا از آدمی که در کنارت برش گراییدم*، به بیزاری و نادوستی تیر و دِی از یکدیگرم. [ آه، اهورا! به خویش که بازگشتم، رویاروی آینه، چشمان و مژگانم پیوسته بهر تو اشک‌ها ریخته بود و خون از بر می‌کرد؛ پس چشم به راه کدام نوا بودی، فرزند آفتاب؟ ] و اگرم دوباره آهنگ دوستی‌های دروغین در سر داری، سوی من نشو! که به راستی تیغ آفتاب راستین زندگی‌ام درود فرستاده و مَنَش پذیرفته‌ام و این ساز و دهل که می‌شنوی، نه چون نِی توست، که از دور ما را خوش‌تر از انگبین* است، که نوای آمیخته‌ی تیغ و زنگ راستی و نیرو‌ست!
#تیرالین
#یخ_و_میخ
#تیغ_آفتاب
#تاریخ_آرتدال
#جوهر_هزارتو
#دل_نوشته
گریخته از المیرا: کسی که شان و شخصیت خودش را زیر پا نهاده
به سخن: به اصطلاح
دست‌خون: شرط بندی احساسی
برش گراییدم: به آن تبدیل شدم
انگبین: عسل


منتخب جوهر هزارتو (جلد دوم پیچ و خم دنج) | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: ریحانه صادق نژاد، Della࿐، دونه انار و 20 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
تو نیز در آن کاخ که مَنَش به سوگ و شادی راهگذار بوده‌ام، گام نهاده بودی و نیک دیدم، بهر پرته‌ات دوستان، آفرین‌گوی بودند؛ آه، کدام کاخ؟ همان که بوی سیب‌های سرخش همه را مَست می‌کند و به زیر کریستال‌های آویخته از سقفش، بالماسکه‌های بسیار درمی‌گذرد.
دیگر از بن جان نمی‌‌خواهم دست به پیش آورم و بهر دیدار به یکی از آن بالماسکه‌هایت بخوانم؛ ولی نیک می‌دانی که شاید نتوان از جشن‌هایی بدین گون گریخت. [ من که هیچ گاه گریزان نبودم و با زخم‌هایی به زیر نقاب نیز تا شبگیر* پای‌ها کوفته‌ام. ]
و اگر این بی‌باکی پیوسته‌ام کارساز شد، پیرامونم همگام با شاهزادگان دیگر چرخی بزن و برو؛ خواهش می‌کنم برو!
تیرالین بی هیچ نقابی آنگونه خون بارت نگریست و جان سِپَر؛ اگر سیاهی نقاب بر چهره‌ام بنشیند، گمان می‌کنی با تو چه خواهم کرد؟
درخشش سرخی ناخنم را به یاد می‌آوری؟ شاید هـ*ـوس کردم با آن درخشش، نگاری خوش‌لَقا مهمان پیکرت کنم؛ [ و اگر کار به جان ستانی رسید، با خونگر آن پاره را از تنت گسل گسل کنم؛ چگونه است؟ می‌پسندی؟ ] شاید هم تنها آن سرخ ناخن مهمان گلویت شد و سرانجام چند سرباز یا مهتر آرامش‌گزین، پیشم گرفتند و تو را به سوی شاهدخت دیگر فراخواندند.
بی‌بهره است ولی، بیش از این ریسمان و نخ درهم نپیچ* و به پای خویش از بالماسکه‌ای که من یکی از شاهدختانش، بگریز و دیگر بازنگرد؛ ماه‌ها می‌پنداشتم تو پاک سرشتی و از درب راندنت بی‌خِردی راستین است؛ ولی اکنون می‌دانم تو آن دیو خون‌خواری، که پیوسته در نیمه شب دل از سینِه ام بیرون می‌کشیدی و زین آگاهی دلپذیر، می‌خواهم تا روزهای روز و از بهر خشنودی کوه و آفتاب، به تنهایی در آن بالماسکه پای‌کوبم و بدرخشم.
#تیرالین
#یخ_و_میخ
#تیغ_آفتاب
#دل_نوشته
#جوهر_هزارتو
شبگیر: صبح
بیش از این ریسمان و نخ درهم نپیچ: اوضاع را از آنچه هست، پیچیده تر نکن.


منتخب جوهر هزارتو (جلد دوم پیچ و خم دنج) | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: Della࿐، دونه انار، اهورا~ و 18 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
مادامی که دلبری در بر کاشانه‌ات داری، با درخشش دروغین چشم‌هایت بر من ننگر!
بر من ننگر، بار ده در خموشی و آسودگی‌ات بدرود گویم؛ گرچه... دلم از این بس سیاهی و رنگِ هزارِ روزگار، خونین است، خونین!
پس با آن به سخن وارستگی، بر من ننگر، کهتر! آن دخت که دلبرت؛ آماده است گیهان را برایت زیر و بم دَرَد؛ پس چرا رهایش می‌کنی و سوی من می‌آیی؟ اگر چنین کنی، آن مَردی که مرا به ژرفای چاه اندوه می‌کشی؛ نمی‌کشی؟
نه! این داستانی نوشته شده از من و هزار قلم‌دار دیگر نیست؛ این، رویدادی هولناک در میان مردمان راستین است.
بگریز، پور نادان! نزدیک است که دلبرت را از کف دهی، که مرا دَمی... دَمی سر بر شانه نشانی.
و روی سخنم با آن بانوی گرامی و درخشان! بانو! من هرگز آنچنان نیک بخت نبودم، که شما را رویاروی شوم؛ ولی مرا پوزش از شما! پوزش که دل به دلدارتان سپردم و او به داو* تنهایی‌، مرا به غل و زنجیر شیدایی دروغین کشید و در پایان، این من بودم که پس از تنش بسیار، با آگاهی از بودن بانویی در جنگ نابرابر من و دلبرتان، گریز را برگزیدم و سوگند اهورا یاد می‌کنم، که هرگز بازنخواهم گشت؛ هرگز!
پس دلبر نادان را که چنین نیک و باشکوه بازگشته، به زیبایی و درخشش خویش پذیرا باشید و به هیچ، از من نپرسید و یادم مکنید؛ تا مگر رویداد‌های قاجاریان* در پی‌مان نیاید.
#تیرالین
#یخ_و_میخ
#تیغ_آفتاب
#Girl_at_home
#Taylor_Swift
#دل_نوشته
#جوهر_هزارتو
داو: ادعا
رویدادهای قاجاریان: اشاره به جنجال و تنش‌های بانوان دربار قاجار برای به دست آوردن دل پادشاه


منتخب جوهر هزارتو (جلد دوم پیچ و خم دنج) | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: Della࿐، maddy، دونه انار و 17 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
ای کاش به راستی هرگز چشم در چشم نمی‌آویختیم، هرگز نام و نشان یکدیگر نمی‌دانستیم و به هیچ تیمار داستان‌های خودبافته‌ات نمی‌شدم.
آه! نفرین بر دَمی که در میان خم زلفت خود و دل را گم کردم؛ نفرین بر لَبخند پاک و زیبایی که بارها پیشکش زنجیر و زلفت کردم؛ نفرین بر...
تو بگو، دیوانه! دگر نفرین بر چه؟ نفرین بر آنکه دلبرت را رها کردی و سوی من...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



منتخب جوهر هزارتو (جلد دوم پیچ و خم دنج) | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: Della࿐، دونه انار، اهورا~ و 17 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
این واژگان را نامه‌ای بدان، که هیچ هنگام نشانش در سر و چهره‌ام نمی‌بینی و از کس نمی‌شنوی.
پس از روزی نیم هیاهو، در گیهانی بودم تا مگر با کودک پاک و جست و خیز کنان درون رویاروی شوم و دریچه‌ی دل را به شکوه بگشایم و در آن میان، به ناگه، به روزی در بهار به گمانم فروردین ماه بازگشتم؛ آن روز به شور دیدارت از خویش گریخته و چون کودکی پاک و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



منتخب جوهر هزارتو (جلد دوم پیچ و خم دنج) | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: Della࿐، دونه انار، اهورا~ و 17 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
درود!
این تیرالین است؛ مهربانوی قلم نیرنگ‌باز، آفریننده‌ی بزم‌های خون‌بار شاهنامه‌ها و در گیهان راستین، کسی که با آینه‌ی راستی گام برمی‌دارد، بی‌آنکه خونگر پشیمانی بر سر و شانه‌اش پرتاب شود.
باری! این بار، نشانی از بالماسکه‌های پرهیاهو و گلو‌های پاره پاره نیست. بر صندلی آسوده‌ی مهمان‌ها بنشین.
درب‌های زرین که گشوده می‌شوند، تیرالین با...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



منتخب جوهر هزارتو (جلد دوم پیچ و خم دنج) | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: Della࿐، دونه انار، Mitra_Mohammadi و 16 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
اینک پایان‌گاه شبی‌ست که پس از کار‌های پرهیاهو گذرانده‌ام.
نوایی از شرق‌نشینان اتاق را دربر گرفته‌است، که تو هرگز بُن گاهشان را نخواهی دانست و من چرا!
با همه اندوهی که بر من پیشکش کردی و آن نمایش باشکوه زیرکانه، سرانجام، همه سخن به پایان رسیده است.
بسی مایه‌ی افسوس، که بر نسیم فراموشی سپردی [ آه! همان نسیم که زلفت را بدین سوی و آن...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



منتخب جوهر هزارتو (جلد دوم پیچ و خم دنج) | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: Della࿐، دونه انار، Mitra_Mohammadi و 15 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
این بار شمار به ژرفای جان و اندیشه است.
بانوی زیبای من! درود بی‌کران بر تو!
امشب قلم به روانی شب‌هایی می‌نویسد، که تو خرسند و هوشداری و به راستی هم هستی!
چندین ماه از بهار و تابستان بگذشت. در پی‌ دلداری نبودی، من می‌دانم. ولی چون گوری¹ در دامی به پهنای دام‌های بهرام گور اوفتادی.
ناگزیر من! تو دلباخته‌ی زلفش بودی و وارستگی پرتویش. از...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



منتخب جوهر هزارتو (جلد دوم پیچ و خم دنج) | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: Della࿐، دونه انار، Mitra_Mohammadi و 14 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
بخوان به نام خون یا ابریشم رنگین، اکنون دستاویز خم نگاهت می‌دانم، والای یگانه!
هنگامی که رویاروی گیسوی زر می‌نشینی یا تیره‌تر، ندانی که در پس این زرق و برق باغ و بـ*ـو*ستان چشم به راهت باشد، یا آن ویرانه‌ی بهرام گور که عقاب و پَست‌تر برش به پرواز می‌آیند و میزبان پسین سرمایی گُم‌تبار.
امیدوارم تا همیشه آن خم هول را چیره بر پیشانی و ابرو...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



منتخب جوهر هزارتو (جلد دوم پیچ و خم دنج) | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Della࿐، دونه انار، Mitra_Mohammadi و 13 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا