در حال تایپ رمان ماهیت نهفته | Sajede Khatami کاربر انجمن رمان ۹۸

Sajede Khatami · 27/9/23

پارت بیست‌ و نهم
پنج‌شنبه‌ها، آنقدر بی‌رحم هستند که اغلب مرا کنج اتاقکم به گریه وا می‌دارند. اما غروب آن برای من سخت و دلگیرترین قسمت ماجراست؛ وقتی بغض غریبانه گلویم را احاطه می‌کند و من می‌مانم و درد‌هایی که فریاد نمی‌شوند.
و برای من و تنهایی‌ که تمام وجودم را به خود مزین کرده است، روزهای پنج شنبه و حتی جمعه هم دردناک‌اند.
اما...

Sajede Khatami · 28/9/23

پارت سی‌ام
دست نوازش بر برگ یکی از گل‌ها می‌برم.
پدرم همیشه عاشق گل و گیاه بود و از همین رو به همراه یکی از همکارانش یک گلخانه راه‌اندازی کرده بود.
و مرا که آن زمان دختری نازک نارنجی و وابسته به او بودم به آنجا می‌برد.
و دیروز نیز من به آنجا رفته بودم؛حقیقتش در نظرم تنها راه فرار از این خانه بی روح و سرد، همان‌جا بود.
اما وقتی به...

Sajede Khatami · 29/9/23

پارت سی و یک
احتمالا این روی خونسرد من، باعث تعجبش شده! او هرگز مرا نسبت به حرف‌هایش بی تفاوت ندیده است و اگر همین الان هم پیش از آنکه برود دقت می‌کرد متوجه ضرب انگشتانم روی میز می‌شد و اگر خوب‌تر می‌دید گزینه دیگر لرزش پاهایم زیر میز بود.
و البته در راستای چشم‌های سیاه افسونگرش هم یک فک قفل شده با نگاهی عاصی که به بشقاب دوخته شده بود...

Sajede Khatami · 30/9/23

پارت سی و دو
غروب نشسته لـ*ـب پنجره اتاق و به من می‌نگرد.
به من که بی‌حوصله شانه لای موهایم می‌کشم!
و در آخر آنها را به زحمت می‌بندم! بستن موهایی که نه کوتاه کوتاه اند و نه آنقدر بلند که به راحتی بسته شوند کمی کلافه کننده است، مخصوصا اگر مثل موهای من مرتب هم نباشند.
اما بالاخره آنها را از دور گردنم جمع می‌کنم و شال خاکستری را هم رویشان...

Sajede Khatami · 1/10/23

پارت سی و سه
نگاه سهیل که روی چهره‌ام سقوط می‌کند با احترام دست روی سـ*ـینه گذاشته و کمی خم می‌شود درحالی‌که لحظه‌ای قبل من از جا برخاسته‌ام.
لبخند بر لـ*ـب جلو می‌آید:
- باورم نمی‌شه ماهین که تو رو اینجا می‌بینم!
لبخندی به او تقدیم می‌کنم و بعد از احوال پرسی‌ است که دوباره روی مبل جا می‌گیرم!
سهیل که حالا لباس‌هایش را با تیشرت و شلوار...

Sajede Khatami · 2/10/23

پارت سی و چهار
پیش از من این سهیل است که به خود می‌‌آید؛ انگار که بارها چنین صحنه‌ای را دیده که حال تنها با کشیدن نفسی عمیق روی خود مسلط می‌شود.
با لبخند کوچکی که روی لـ*ـب نشانده سوی یلدا می‌رود.
دست‌های لرزان او را میان انگشت‌های خود احاطه می‌کند و همان‌طور که نگاهش را به او داده می‌گوید:
- یلدا! من چقدر باید بگم که فقط تو برام مهمی نه...

Sajede Khatami · 3/10/23

پارت سی و پنج
با برخاستن من نگاه سهیل هم سوی من کشیده می‌شود.
لبخند تلخی می‌زنم و نگاهش می‌کنم.
سیگارش را داخل زیر سیگاری روی میز خاموش می‌کند و می‌گوید:
- متاسفم ماهی، این اصلا پذیرایی قشنگی نبود که ازت شد!
همان لبخند تلخ را ادامه داده و دستی در هوا تکان می‌دهم:
- بی خیال سهیل، حال هر دوتون رو درک می‌کنم.
سر به افسوس تکان می‌دهد و...

Sajede Khatami · 4/10/23

پارت سی و شش
دستی به گردن می‌کشد و به آرامی سر تکان می‌‌دهد.
سر خم کرده و دستی در هوا تکان می‌دهم:
- از یلدا خداحافظی کن!
سر بالا می‌آورد:
- ماهی! می‌دونم امشب شب خوبی نبود اما خوشحالم که درک می‌کنی!
تلخ لبخند می‌زنم و او با آه می‌گوید:
- متاسفم که اینجوری شد!
سر به بالا پرتاب می‌کنم و لـ*ـب می‌زنم:
- خودتو درگیرش نکن سهیل!
و با لبخند...

Sajede Khatami · 5/10/23

پارت سی و هفت
ارمیا برگشته و حالا انگار که قلب مرا میان حجم عظیمی از شادی رها کرده‌اند.
شاد و سرزنده، و دلیلش هم همان مردی‌ست که اینجا و در این خانه نفس می‌کشد.
اینکه هوای خانه را عطر نفس‌هایش معطر کرده‌ است به راحتی توان این را دارد که مرا تا اوج ببرد و پوسته‌ی غم را از وجودم بشکافد.
اما شادی هیچ‌وقت برای من پایدار نبوده، وقتی که فقط...

Sajede Khatami · 6/10/23

پارت سی و هشت
درحالی‌که روزهای کوتاه پاییز برای گذر از هم سبقت می‌گیرند؛ من بی‌حرکت خودم را میان گل‌هایم رها کرده‌ام.
شاید کسی مسخره بداند اما گل‌ها هم می‌توانند همدم خوبی باشند وقتی که تنهایی تمام آدم را به خودش آغشته کند حتی این گلدان‌های ریز و درشت هم شنونده خوبی خواهند شد برای خالی کردن در‌د‌های آدمی‌زاد!
آنها شنیده‌اند، غم هایم...

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

حامی انجمن رمان ۹۸

حامی انجمن رمان ۹۸

حامی انجمن رمان ۹۸

حامی انجمن رمان ۹۸

حامی انجمن رمان ۹۸

حامی انجمن رمان ۹۸

حامی انجمن رمان ۹۸

حامی انجمن رمان ۹۸

حامی انجمن رمان ۹۸

حامی انجمن رمان ۹۸

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین