خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Sajede Khatami

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/23
ارسال ها
244
امتیاز واکنش
2,089
امتیاز
203
سن
20
زمان حضور
2 روز 13 ساعت 17 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت چهل و نه
یحیی گفته بروم، گفته بروم و در خانه انتظار آمدن ارمیا را بکشم تا آن‌وقت که خودش پیدایش شود.
اما واقعا می‌شود او را که چنین مظلوم گوشه تـ*ـخت افتاده رها کرد؟ که مبادا وقتی چشم باز می‌کند و مرا می‌بیند از بودنم ناراحت شود؟
ناراحت نشدنش برای قلب کوچکم اهمیت بالایی دارد اما پس تکلیف قلب بی‌قرار من چه می‌شود؟
این قلب دیوانه که...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان ماهیت نهفته | Sajede Khatami کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، فاطمه بیابانی، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 8 نفر دیگر

Sajede Khatami

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/23
ارسال ها
244
امتیاز واکنش
2,089
امتیاز
203
سن
20
زمان حضور
2 روز 13 ساعت 17 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت پنجاه
چشم‌هایم را می‌بندم و اجازه می‌دهم باد سرد اول صبح روی صورتم دست بکشد و کمی هم روی پریشان کردن موهایم اصرار ورزد.
نشسته‌ام روی نیمکت محوطه‌ی بیمارستان، و هوای آخر پاییز را که با بوی عطر باران و برگ در آمیخته شده به ریه‌هایم هدیه می‌کنم.
چندی‌ست که از اتاق بیرون زده‌ام؛ طلوع آفتاب رنگ و رو رفته را به نظاره نشسته‌ام و حالا با...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان ماهیت نهفته | Sajede Khatami کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، فاطمه بیابانی، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 8 نفر دیگر

Sajede Khatami

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/23
ارسال ها
244
امتیاز واکنش
2,089
امتیاز
203
سن
20
زمان حضور
2 روز 13 ساعت 17 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت پنجاه و یک
گاهی دل شکستن می‌تواند یک حرف ساده باشد. یک حرف معمولی و این‌بار همین جمله کوچک او روی دیوار قلب من ترک می‌اندازد.
چشم‌هایم را می‌بندم و آه می‌کشم. او به من احتیاجی ندارد و چه بسا حتی بودنم او را آزار دهد.
از این فکر به آرامی از روی مبل بلند می‌شوم و نگاه گذرایی به سویش حواله می‌کنم.
هنوز هم از گوشه چشم به پنجره خیره...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان ماهیت نهفته | Sajede Khatami کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، فاطمه بیابانی، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 8 نفر دیگر

Sajede Khatami

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/23
ارسال ها
244
امتیاز واکنش
2,089
امتیاز
203
سن
20
زمان حضور
2 روز 13 ساعت 17 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت پنجاه و دو
به خانه که می‌رسم بی آنکه لباس‌هایم را عوض کنم خود را روی تـ*ـخت می‌اندازم.
غم چنان مولکول‌های عطر تمام فضای وجودم را فرا می‌گیرد و اشک‌ در راه رسیدن به کاسه‌ی چشمانم، با قدم‌هایی بلند گام بر می‌دارد.
بغض در گلویم دست و پا می‌زند و مغزم خسته خود را رها کرده تا قلبم اداره امور را بر عهده گیرد و مرا در اشک‌هایم غرق کند.
کمی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان ماهیت نهفته | Sajede Khatami کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، فاطمه بیابانی، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 8 نفر دیگر

Sajede Khatami

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/23
ارسال ها
244
امتیاز واکنش
2,089
امتیاز
203
سن
20
زمان حضور
2 روز 13 ساعت 17 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت پنجاه و سه
کمی بعد زن عمو همان‌طور که از روی مبل بلند می‌شود پالتوی خوش دوخت مشکی‌اش را از تن بیرون می‌کند و به سویم می‌گیرد:
- اینو برام آویز کن لطفا!
پالتو را از دستش می‌گیرم و او ادامه می‌دهد:
- همین الان مسقیم از بیمارستان اومدم، یحیی گفت تا عصر مرخص می‌شه! منم گفتم بیام اینجا یه غذای مقوی براش درست کنم!
سری تکان می‌دهم و او...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان ماهیت نهفته | Sajede Khatami کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، فاطمه بیابانی، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 7 نفر دیگر

Sajede Khatami

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/23
ارسال ها
244
امتیاز واکنش
2,089
امتیاز
203
سن
20
زمان حضور
2 روز 13 ساعت 17 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت پنجاه و چهار
و حال در آینه تصویر زنی رنگ می‌گیرد؛ زنی که از میان لباس‌های تیره‌اش، رنگ سبزی نصیبش شده و حالا انگار که تمام سرسبزی دنیا در قامت من خلاصه شده است.
نم موهایم را با حوله می‌گیرم و اجازه می‌دهم آزادانه اطرافم رها شوند.
چشم‌هایم سنجاق سری که در انتهای کشو خاک می‌خورد را نشانه می‌گیرند.
شاید مسخره به نظر آید اما حقیقتش...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان ماهیت نهفته | Sajede Khatami کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، فاطمه بیابانی، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 7 نفر دیگر

Sajede Khatami

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/23
ارسال ها
244
امتیاز واکنش
2,089
امتیاز
203
سن
20
زمان حضور
2 روز 13 ساعت 17 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت پنجاه و پنج
در شهر شب‌زده چشم‌هایش عابری شده‌ام که در آن خیابان‌هایش قدم می‌زند.
اما هوای آسمان شهر فقط باران کم دارد وقتی که ابر غم‌آلودی بر آن می‌لغزد.
دنیا در لحظه تمام می‌شود وقتی که او نگاه از من گیرد.
و من انگار که هجرت کرده‌ام از شهر نگاه او!
نگاهش را به زمین دوخته و بی‌حرف جلو می‌آید.
غرورم می‌خواهد عقب بایستم و نگاه از...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان ماهیت نهفته | Sajede Khatami کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، فاطمه بیابانی، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 7 نفر دیگر

Sajede Khatami

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/23
ارسال ها
244
امتیاز واکنش
2,089
امتیاز
203
سن
20
زمان حضور
2 روز 13 ساعت 17 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت پنجاه و شش
زن عمو کوتاه در آ*غو*شم می‌گیرد و بعد رو به پسرش می‌گوید:
- پسرم یه چند روز بمون خونه استراحت کن!
انگار که حرف دل مرا این زن زده است.
از گوشه‌ی چشم منتظر واکنشش می‌مانم اما لبخند کوتاهش و نگاهی که زیر می‌افتد فریاد می‌زند:
- نه!
زن عمو که جوابی از ارمیا نمی‌گیرد با افسوس آه می‌کشد. و عمو نیز وقتی نگاه مغموم همسرش را...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان ماهیت نهفته | Sajede Khatami کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، فاطمه بیابانی، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 7 نفر دیگر

Sajede Khatami

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/23
ارسال ها
244
امتیاز واکنش
2,089
امتیاز
203
سن
20
زمان حضور
2 روز 13 ساعت 17 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت پنجاه و هفت
ترنم عادت خوبی در خرید کردن دارد که آن هم زود انتخاب کردن است و این درست نقطه‌ی مقابل من است.
من معمولا زیاد اهل خرید نیستم و اگر هم چیزی بخواهم بخرم آن هم با وسواسی بسیار همراه است اما او از هرچه خوشش بیاید می‌خرد حتی اگر چند نوع از آن را داشته باشد.
این را امروز فهمیده‌ام. حالا که همراه او مشغول پاساژگردی هستم متوجه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان ماهیت نهفته | Sajede Khatami کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، فاطمه بیابانی، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 6 نفر دیگر

Sajede Khatami

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/23
ارسال ها
244
امتیاز واکنش
2,089
امتیاز
203
سن
20
زمان حضور
2 روز 13 ساعت 17 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت پنجاه و هشت
نفس‌های سرد و سنگین آخرین روزهای پاییز از سـ*ـینه‌اش بیرون می‌دود و نثار آذرماهی می‌کند که خسته سوی زمستان قدم بر می‌دارد.
ترنم خرید‌ها را بالا می‌گیرد و می‌گوید:
- من دیگه کارم تمومه حالا نوبت توئه!
ابرو بالا می‌اندازم:
- ولی من... .
پشت چشمی نازک می‌کند و کلامم را با لحن حرصی‌اش قطع می‌کند:
- ولی و اما دیگه فایده...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان ماهیت نهفته | Sajede Khatami کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، فاطمه بیابانی، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 6 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا