- عضویت
- 14/6/23
- ارسال ها
- 61
- امتیاز واکنش
- 545
- امتیاز
- 128
- سن
- 13
- محل سکونت
- از شهر امید و تخیل
- زمان حضور
- 4 روز 10 ساعت 36 دقیقه
نویسنده این موضوع
ریحانه سرش رو تکون میده و یکی از اون لباسها رو توی دستش میگیره. پیراهن مشکی که تا زانوهام میاد و روش با تور خیلی زیبا تزئین شده بود:
- نظرت چیه؟
سرم رو تکون دادم و گفتم:
- خیلی قشنگه.
تو این بین یه شلوار دمپا گشاد و شومیزهای رنگی، کراپ و چندتا مانتو، کیف و کفش و همینطور لباسهای خونگی حتی برام لباس خوابم خرید:
- احساس میکنم کل...
- نظرت چیه؟
سرم رو تکون دادم و گفتم:
- خیلی قشنگه.
تو این بین یه شلوار دمپا گشاد و شومیزهای رنگی، کراپ و چندتا مانتو، کیف و کفش و همینطور لباسهای خونگی حتی برام لباس خوابم خرید:
- احساس میکنم کل...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان یوتوپیا | melina43 کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: