خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Melina Namvar

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/6/23
ارسال ها
61
امتیاز واکنش
545
امتیاز
128
سن
13
محل سکونت
از شهر امید و تخیل
زمان حضور
4 روز 10 ساعت 36 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
*حال*
"ژاکاو"
- زندگی‌تون کثیفه! آدم حالش بهم می‌خوره! مطمئنم خودت هم نمی‌دونی چرا زنت رو کشتی!
پوزخند توی این چند دقیقه جزئی پاک نشدنی از صورت این آدم عوضیه!
- باور کن من نکشتمش! ریحانه این کار رو کرد. تقصیر من نبود. من فقط نگاه کردم!
تعجب که هیچ من واقعا ترسیدم. از این آدم و از این مکان، از گذشته مسخره‌شون:
- چجوری دلت اومد...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان یوتوپیا | melina43 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Mitra_Mohammadi، YeGaNeH، -FãTéMęH- و یک کاربر دیگر

Melina Namvar

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/6/23
ارسال ها
61
امتیاز واکنش
545
امتیاز
128
سن
13
محل سکونت
از شهر امید و تخیل
زمان حضور
4 روز 10 ساعت 36 دقیقه
نویسنده این موضوع
می‌خوام تمام خصوصیات اون لحظه‌اش رو به خاطر داشته باشم. پس نگاهش می‌کنم‌. موهای تراشیده شده، ل*ب‌های خشک، زخم روی صورتش که هنوز هم ازش بدم میاد و یکی از مهم‌ترین خصوصیات فرید ع*و*ضی بودنشه:
- امیدوارم... بیش‌تر از این آسیب نبینه!
- وقتی من برم زندان کل دارایی‌هام یا به باد می‌ره یا به تو می‌رسه! ژاکاو امیدوارم ازش خوب استفاده‌کنی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان یوتوپیا | melina43 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Mitra_Mohammadi، YeGaNeH، -FãTéMęH- و یک کاربر دیگر

Melina Namvar

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/6/23
ارسال ها
61
امتیاز واکنش
545
امتیاز
128
سن
13
محل سکونت
از شهر امید و تخیل
زمان حضور
4 روز 10 ساعت 36 دقیقه
نویسنده این موضوع
- خب از اونجایی که من بهت گفتم دوباره باید بری پرورشگاه و تو اصلا دلت نمی‌خواست... رای دادگاه خیلی خوب بود! همش نه؛ ولی نصف ثروت فرید بهت می‌رسه. اون هم با دلایلی که برای دادگاه شرح دادیم¹! خود فرید هم رضایت داد که نصف اموالش بهت برسه و حتی دادگاه نظرش این بود که تو در هرصورت هفت ماه دیگه هجده سالت می‌شه و در هر صورت باید از پرورشگاه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان یوتوپیا | melina43 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Mitra_Mohammadi، YeGaNeH، -FãTéMęH- و یک کاربر دیگر

Melina Namvar

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/6/23
ارسال ها
61
امتیاز واکنش
545
امتیاز
128
سن
13
محل سکونت
از شهر امید و تخیل
زمان حضور
4 روز 10 ساعت 36 دقیقه
نویسنده این موضوع
- خواهش می‌کنم خانم ارجمند، وظیفه‌ام بود! از حالا می‌خواید چی‌کار کنید؟
ل*بم‌ رو زیر دندونم می‌کشم و با تفکر می‌گم:
- می‌خوام درس بخونم!
کریمی یه لبخند کوتاه می‌زنه:
- عالیه، داخل همون خونه قبلی می‌مونی؟ درآمدت چی؟
یه لبخند ملیح می‌زنم و می‌گم:
- می‌خوام برم داخل یه شرکت کار کنم برای ترجمه، خونه هم که بله دیگه مجبورم فعلاً همون‌جا...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان یوتوپیا | melina43 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Mitra_Mohammadi، YeGaNeH، -FãTéMęH- و یک کاربر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا