- عضویت
- 23/8/20
- ارسال ها
- 760
- امتیاز واکنش
- 7,695
- امتیاز
- 263
- محل سکونت
- خونه ام :/
- زمان حضور
- 44 روز 8 ساعت 57 دقیقه
نویسنده این موضوع
عدّه اى از عموها و برادران که در آن جمع حاضر بودند، اظهار داشتند: پدرش این جا حضور ندارد.
در آن جمع بعضى از نسب شناسان - که در جریان این موضوع نبودند - نیز حضور داشتند، گفتند: پدر این فرزند آن کشاورز است ، که بیل روى شانه اش مى باشد؛ چون قدم هاى او با قدم هاى این پسر مطابقت دارد.
وقتى محاسبه و بررسى کردند، درست در آمد و با این روش شکّ و تردیدشان از بین رفت ؛ و این بزرگ ترین ظلم و جنایتى بود که در حقّ آن امام مظلوم روا داشتند.
علىّ بن جعفر در ادامه ، گوید: پس از این جریان من بلند شدم و لـ*ـب هاى حضرت جواد علیه السلام را بـ*ـو*سیدم و آب دهان وى را مکیدم و خوردم ؛ و سپس آن بزرگوار را مخاطب قرار دادم و اظهار داشتم :
یاابن رسول اللّه ! همانا تو امام و حجّت خدا هستى .
ناگاه امام رضا علیه السلام گریست و فرمود: آیا سخن پدرم را نشنیدید که از قول حضرت رسول صلى الله علیه و آله فرمود: پدرم فداى فرزند بهترین کنیزان باد، فرزندى که دهانش خوش بو خواهد بود و در رحمى پاک و پاکیزه پرورش مى یابد.
خداوند لعنت کند آن هائى را که فتنه بر پا مى کنند و مى خواهند او را متّهم نمایند.
پس از آن ، امام رضا علیه السلام فرمود: اى عمو! آیا چنین فرزندى از غیر من خواهد بود؟!
و من اظهار داشتم : خیر، به راستى او فرزند شما و نیز خلیفه بر حقّ شما خواهد بود.(۴۴)
تاءثیر منّت و معرّفى شیعه
حضرت ابومحمّد، امام حسن عسکرى علیه الصّلوة و السّلام حکایت فرماید:
روزى شخصى به حضور امام محمّد بن علىّ الرّضا علیهما السلام وارد شد، در حالى که بسیار خوشحال به نظر مى رسید.
امام جواد علیه السلام علّت سرور و شادى او را سؤ ال نمود؟
در جواب اظهار داشت : یاابن رسول اللّه ! از پدرت ، امام رضا علیه السلام شنیدم ، که فرمود: شادى انسان آن روزى است که از اموال و امکانات خود بر دیگر مؤ منین و خویشان صدقه اى داده و به آن ها احسان کرده باشد.
در آن جمع بعضى از نسب شناسان - که در جریان این موضوع نبودند - نیز حضور داشتند، گفتند: پدر این فرزند آن کشاورز است ، که بیل روى شانه اش مى باشد؛ چون قدم هاى او با قدم هاى این پسر مطابقت دارد.
وقتى محاسبه و بررسى کردند، درست در آمد و با این روش شکّ و تردیدشان از بین رفت ؛ و این بزرگ ترین ظلم و جنایتى بود که در حقّ آن امام مظلوم روا داشتند.
علىّ بن جعفر در ادامه ، گوید: پس از این جریان من بلند شدم و لـ*ـب هاى حضرت جواد علیه السلام را بـ*ـو*سیدم و آب دهان وى را مکیدم و خوردم ؛ و سپس آن بزرگوار را مخاطب قرار دادم و اظهار داشتم :
یاابن رسول اللّه ! همانا تو امام و حجّت خدا هستى .
ناگاه امام رضا علیه السلام گریست و فرمود: آیا سخن پدرم را نشنیدید که از قول حضرت رسول صلى الله علیه و آله فرمود: پدرم فداى فرزند بهترین کنیزان باد، فرزندى که دهانش خوش بو خواهد بود و در رحمى پاک و پاکیزه پرورش مى یابد.
خداوند لعنت کند آن هائى را که فتنه بر پا مى کنند و مى خواهند او را متّهم نمایند.
پس از آن ، امام رضا علیه السلام فرمود: اى عمو! آیا چنین فرزندى از غیر من خواهد بود؟!
و من اظهار داشتم : خیر، به راستى او فرزند شما و نیز خلیفه بر حقّ شما خواهد بود.(۴۴)
تاءثیر منّت و معرّفى شیعه
حضرت ابومحمّد، امام حسن عسکرى علیه الصّلوة و السّلام حکایت فرماید:
روزى شخصى به حضور امام محمّد بن علىّ الرّضا علیهما السلام وارد شد، در حالى که بسیار خوشحال به نظر مى رسید.
امام جواد علیه السلام علّت سرور و شادى او را سؤ ال نمود؟
در جواب اظهار داشت : یاابن رسول اللّه ! از پدرت ، امام رضا علیه السلام شنیدم ، که فرمود: شادى انسان آن روزى است که از اموال و امکانات خود بر دیگر مؤ منین و خویشان صدقه اى داده و به آن ها احسان کرده باشد.
چهل داستان و چهل حدیث از امام جواد علیه السلام
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com