خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

آیاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/2/23
ارسال ها
113
امتیاز واکنش
1,735
امتیاز
168
محل سکونت
تبعیدگاه...
زمان حضور
2 روز 8 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
چشم‌هام رو بستم و سعی کردم به هیچ چیزی فکر نکنم و ذهنم رو برای دقایقی کوتاه آزاد بزارم.
نه، این امکان نداره!
همه جا تاریکه و هیچ نوری نیست، هر کاری می‌کنم نمی‌تونم تکون بخورم... .
به جز بوی خون و تعفن چیزه دیگه‌ای به مشام نمی‌رسه. حالم داره بد میشه و دلم می‌خواد بالا بیارم با باز شدن در و نوری که تو چشمم میزنه، سریع چشم‌هام رو می‌بندم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان شرط نابودی | آیاز کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YaSnA_NHT๛، Matiᴎɐ✼، Saghár✿ و 9 نفر دیگر

آیاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/2/23
ارسال ها
113
امتیاز واکنش
1,735
امتیاز
168
محل سکونت
تبعیدگاه...
زمان حضور
2 روز 8 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
این‌بار فقط نمیگم، بلکه نشون میدم! حرف نمی‌زنم، عمل می‌کنم و هیچکس نباید امیدوار باشه که از این گردبادی که قراره راه بندازم نجات پیدا کنه! همه به‌خاطر کارهایی که کردن، تقاص پس میدن! نباید بزارم گناهکارها قسر در برن.
موهام رو چنگ زدم و از صورتم دل کندم. از اتاق خارج شدم که با بیرون اومدنم یه نگهبان به طرفم اومد:
- دنبال من بیا!
و پشت...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان شرط نابودی | آیاز کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YaSnA_NHT๛، Matiᴎɐ✼، Saghár✿ و 9 نفر دیگر

آیاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/2/23
ارسال ها
113
امتیاز واکنش
1,735
امتیاز
168
محل سکونت
تبعیدگاه...
زمان حضور
2 روز 8 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
از رفتارش خنده‌ام گرفت ولی به رو نیاوردم و بعد از اینکه امیر چایی خودش رو نوشید با امیر از جامون بلند شدیم.
هر دو به طرف درب ویلا حرکت کردیم امیر چند قدمی از من جلوتر بود. بریم و ببینیم خدا برامون چی می‌خواد دیگه.
برگشتیم توی ویلا و وارد راهرویی شدیم که اتاقِ خان هم اونجا بود ولی به محضِ ورودم به راهرو عسل جلوی راهم ایستاد!
امیر حواسش...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان شرط نابودی | آیاز کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YaSnA_NHT๛، Matiᴎɐ✼، Saghár✿ و 9 نفر دیگر

آیاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/2/23
ارسال ها
113
امتیاز واکنش
1,735
امتیاز
168
محل سکونت
تبعیدگاه...
زمان حضور
2 روز 8 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
توی ذهنم دیشب رو مرور کردم تا اسمش یادم اومد.
با انگشت اشاره‌ کردم به طرفم بیاد. وقتی روبروم دست به سـ*ـینه ایستاد و منتظر شد حرف بزنم گفتم:
- من، خُب یجورایی بهت مدیونم ولی این رو بدون من مدیون هیچکس نمی‌مونم! فقط می‌خوام قبل از تصویه حساب، بهت یه پیشنهاد کاری بدم!
- گوش به فرمونم.
- تا اونجایی که ازت شنیدم تو توی کارت حرفه‌ای هستی و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان شرط نابودی | آیاز کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YaSnA_NHT๛، Matiᴎɐ✼، Saghár✿ و 9 نفر دیگر

آیاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/2/23
ارسال ها
113
امتیاز واکنش
1,735
امتیاز
168
محل سکونت
تبعیدگاه...
زمان حضور
2 روز 8 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
تو می‌بازی! چون من آدمی نیستم که بازنده بشم!
رو به امیر کردم:
- واسه‌ی این پسره جاسوس بزار! یکی از بچه‌ها که قدم به قدم تعقیبش کنه و هر کاری که می‌کنه رو زیر نظر بگیره من به همین راحتی با کسی شریک نمیشم و عمراً بهش اعتماد کنم. بگو حتی آمار دقیقِ اینکه روزی چند بار پلک می‌زنه رو هم می‌خوام! کوچیک‌ترین آتویی باعث مرگش میشه، پس بهتره...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان شرط نابودی | آیاز کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YaSnA_NHT๛، Matiᴎɐ✼، Saghár✿ و 9 نفر دیگر

آیاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/2/23
ارسال ها
113
امتیاز واکنش
1,735
امتیاز
168
محل سکونت
تبعیدگاه...
زمان حضور
2 روز 8 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
اخم کرد و زل زد تو چشم‌هام! همین رو می‌خواستم. یهو جای گلوله سوخت و لـ*ـب گزیدم تا صدام در نیاد! لعنتی این دیگه چی بود؟ به پایین تنه‌ام نگاهی انداختم!
پسره‌ی روانی جای زخم رو فشار داده بود برای همین دردم گرفته بود!
یقه‌اش رو گرفتم و با اینکه درد داشتم محکم گفتم:
- دیگه واقعاً یه کتک مفصل لازمی!
از درد زیادی اخم روی پیشونیم غلیظ و غلیظ‌تر...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان شرط نابودی | آیاز کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YaSnA_NHT๛، Matiᴎɐ✼، Saghár✿ و 9 نفر دیگر

آیاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/2/23
ارسال ها
113
امتیاز واکنش
1,735
امتیاز
168
محل سکونت
تبعیدگاه...
زمان حضور
2 روز 8 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
فقط این وسط عسل نسبت به همه چیز حساس شده بود، خیلی هوام رو داشت. بیشتر مواقع کنار دستم بود و هر چی می‌گفتم گوش می‌کرد و انجامش می‌داد. این خوبه، اما مشکلی که هست اینه که زیادی به هر چیزی گیر میده انگار از چیزی راضی نیست و اعصابش به کل بهم ریخته... .
افکارم رو بهم زدم و سعی کردم دکمه‌های پیرهن قرمز رنگم رو ببندم. دو دکمه‌ی بالایی رو...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان شرط نابودی | آیاز کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YaSnA_NHT๛، Matiᴎɐ✼، Saghár✿ و 9 نفر دیگر

آیاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/2/23
ارسال ها
113
امتیاز واکنش
1,735
امتیاز
168
محل سکونت
تبعیدگاه...
زمان حضور
2 روز 8 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
راهرو رو طی کردم. گوشی توی دستم بود که صدای آلارمش تو پذیرایی پیچید. اسم رایان روی تاچ نمایان شد، لمس رو کشیدم و گوشی رو دم گوشم بردم:
- خُب، بگو ببینم چی شد؟
- از همون روز که کامیون‌ها تغییر مسیر دادن و ردیاب‌هاشون غیرفعال شد دست به کار شدیم تا از هر طریقی که شده ردشون رو بزنیم که یه چند دقیقه پیش متوجه شدیم ردیابِ دوتا از کامیون‌ها...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان شرط نابودی | آیاز کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: YaSnA_NHT๛، Matiᴎɐ✼، Z.A.H.Ř.Ą༻ و 7 نفر دیگر

آیاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/2/23
ارسال ها
113
امتیاز واکنش
1,735
امتیاز
168
محل سکونت
تبعیدگاه...
زمان حضور
2 روز 8 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
حرفم رو تایید کرد و منم به طرف ماشین رفتم علی درب عقب ماشین رو برام باز کرد. آروم نشستم روی صندلی که در رو بست. معلوم نیست این زخمِ کوفتی کِی خوب میشه تا من راحت‌تر بتونم به کارام برسم!
ماشین از حیاط خارج شد. گوشیم رو پرت کردم روی صندلیِ کناریم و سرم رو به پشتی صندلیم تکیه دادم.
- نیم ساعت تا جایی که برو بچ منتظرن فاصله داریم! میگم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان شرط نابودی | آیاز کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: YaSnA_NHT๛، السا بانو، Matiᴎɐ✼ و 8 نفر دیگر

آیاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/2/23
ارسال ها
113
امتیاز واکنش
1,735
امتیاز
168
محل سکونت
تبعیدگاه...
زمان حضور
2 روز 8 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
- آره متأسفانه! ولی یادمون باشه وقت کردیم بیاییم اینجا، یکم دورِ هم خوش می‌گذره و بیشتر با همه آشنا می‌شیم، مخصوصاً با این تازه وارد!
و به پرهام اشاره کرد. پرهام از منظره دل کند و بهش نگاه کرد:
- البته من و تو قبلاً هم برخورد داشتیم اگه یادت باشه؟
اخمم غلیظ‌تر شد و کلافه بحث رو عوض کردم:
- مثل اینکه شما دوتا کار و حرفه‌تون رو یادتون...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان شرط نابودی | آیاز کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: YaSnA_NHT๛، السا بانو، Matiᴎɐ✼ و 8 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا