- عضویت
- 11/2/23
- ارسال ها
- 113
- امتیاز واکنش
- 1,735
- امتیاز
- 168
- محل سکونت
- تبعیدگاه...
- زمان حضور
- 2 روز 8 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
چشمهام رو بستم و سعی کردم به هیچ چیزی فکر نکنم و ذهنم رو برای دقایقی کوتاه آزاد بزارم.
نه، این امکان نداره!
همه جا تاریکه و هیچ نوری نیست، هر کاری میکنم نمیتونم تکون بخورم... .
به جز بوی خون و تعفن چیزه دیگهای به مشام نمیرسه. حالم داره بد میشه و دلم میخواد بالا بیارم با باز شدن در و نوری که تو چشمم میزنه، سریع چشمهام رو میبندم...
نه، این امکان نداره!
همه جا تاریکه و هیچ نوری نیست، هر کاری میکنم نمیتونم تکون بخورم... .
به جز بوی خون و تعفن چیزه دیگهای به مشام نمیرسه. حالم داره بد میشه و دلم میخواد بالا بیارم با باز شدن در و نوری که تو چشمم میزنه، سریع چشمهام رو میبندم...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان شرط نابودی | آیاز کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com