- عضویت
- 12/5/21
- ارسال ها
- 1,638
- امتیاز واکنش
- 19,078
- امتیاز
- 373
- محل سکونت
- روی☁️آ
- زمان حضور
- 75 روز 3 ساعت 50 دقیقه
نویسنده این موضوع
با شنیدن فریاد آشنایی، هوشیار نیمخیز در جایش نشست، آن صدا متعلق به رابرت بود؛ پسرهی کله شق در دردسر افتاده بود.
به درختان سرو بلند چشم دوخت که چشمانش تار شد، به سبزهها چنگ زد و ناسزایی به رابرت گفت.
نمیتوانست برای بار دوم از جادو استفاده کند، روحش بخاطر استفاده بیش از حد بسیار ضعیف و شکننده شده بود...
به درختان سرو بلند چشم دوخت که چشمانش تار شد، به سبزهها چنگ زد و ناسزایی به رابرت گفت.
نمیتوانست برای بار دوم از جادو استفاده کند، روحش بخاطر استفاده بیش از حد بسیار ضعیف و شکننده شده بود...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
بـــــــرگزیده رمان توازن جاودانه | ZaHRa کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش: