- عضویت
- 27/10/21
- ارسال ها
- 117
- امتیاز واکنش
- 1,613
- امتیاز
- 213
- سن
- 94
- زمان حضور
- 3 روز 3 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت۸۱
- بابام برگ برندشو استفاده کرد برای من...و جلال هم بیشتر به همین خاطر ازدواج منو اردلان و قبول کرد چون به بابام قول داده بود...اردلان جونش بود ولی قول داده بود اگه بابام بخواد جونشم دو دستی تقدیم میکنه
- باز جای شکرش باقیه اون کفتار بلده قول دادن و پاش موندن یعنی چی...
- شهرزاد!
تذکرانه صدایش کرده بود و...
- بابام برگ برندشو استفاده کرد برای من...و جلال هم بیشتر به همین خاطر ازدواج منو اردلان و قبول کرد چون به بابام قول داده بود...اردلان جونش بود ولی قول داده بود اگه بابام بخواد جونشم دو دستی تقدیم میکنه
- باز جای شکرش باقیه اون کفتار بلده قول دادن و پاش موندن یعنی چی...
- شهرزاد!
تذکرانه صدایش کرده بود و...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان آرامش مصنوعی | Sahel08 کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش: