خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

رمان چطوره؟

  • خوب

  • عالی

  • متوسط

  • خوشم نمیاد


نتایج فقط بعد از شرکت در نظرسنجی قابل رویت است.

Sahel08

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/10/21
ارسال ها
117
امتیاز واکنش
1,613
امتیاز
213
سن
94
زمان حضور
3 روز 3 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت۷۱


دستش را به گردن عرق کرده‌اش کشید و ادامه داد؛
- بعضی چیزا بدجور دل ادمو میسوزونه جسیکا...
میدونی من برای چی اومدم اینجا؟ برای فرار از گذشته و زنی که تموم عمرمو‌ هدر کرد...زنی که دم از مادری میزد اما هیچ بویی ازش نبرده بود...
دردم اینجا اوج گرفت که دقیقا جادوگر روزای بچگیم ناجی امروزم شده...
کسی نجاتم داده...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان آرامش مصنوعی | Sahel08 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: SelmA، MĀŘÝM، FaTeMeH QaSeMi و 5 نفر دیگر

Sahel08

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/10/21
ارسال ها
117
امتیاز واکنش
1,613
امتیاز
213
سن
94
زمان حضور
3 روز 3 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت_۷۲

-‌همینطوری...

دیگر نگفت میخواستم سوپرایزت کنم با آمدنم...نمی‌خواست به تماشایِ تمسخر چشمان او بنشیند...
او تلاش کرده بود غرورش را از اول بسازد و الان اصلا توانایی این را نداشت که بار دیگر فروپاشی اجر‌های غرورش را ببیند.

بدون آنکه حرف دیگری بزند پله‌ها را بالا رفت و وارد اتاقش شد...
انقدر خسته بود که...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان آرامش مصنوعی | Sahel08 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: SelmA، MĀŘÝM، FaTeMeH QaSeMi و 5 نفر دیگر

Sahel08

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/10/21
ارسال ها
117
امتیاز واکنش
1,613
امتیاز
213
سن
94
زمان حضور
3 روز 3 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت_۷۳

هوا تاریک بود و آسمان هم پنهان شده بود پشت ابرهایی که همیشه یک دلیل برای گریه داشتند...

دست‌های سردش را دور بدنه لیوان حلقه کرد...
داغی‌اش حس زندگی را در وجودش زنده میکرد...حس امید برای فرداهایی بهتر
برخورد قطرات باران به پنجره صدای ارامش بخشی را ایجاد کرده بود و او در این تابلوی زیبایی ‌که لحظات رقم زده...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان آرامش مصنوعی | Sahel08 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: SelmA، MĀŘÝM، FaTeMeH QaSeMi و 4 نفر دیگر

Sahel08

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/10/21
ارسال ها
117
امتیاز واکنش
1,613
امتیاز
213
سن
94
زمان حضور
3 روز 3 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت۷۴

قفسه سـ*ـینه‌اش را ماساژ داد و سرش را چند بار به دیوار کوبید...
بوی خون را زیر بینی‌اش حس میکرد.

از شدت ترس چشمانش را باز نمیکرد تا دوباره آن تصویر جلوی چشمانش قد علم نکند...

دیگر از همه چیز می‌ترسید...از چاقو و حتی از آن لباس مشکی که در آن شب نحس پوشیده بود...
از زمزمه‌ها و نجواهای عاشقانه و هـ*ـوس آلود وهم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان آرامش مصنوعی | Sahel08 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: SelmA، MĀŘÝM، FaTeMeH QaSeMi و 5 نفر دیگر

Sahel08

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/10/21
ارسال ها
117
امتیاز واکنش
1,613
امتیاز
213
سن
94
زمان حضور
3 روز 3 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت۷۵

موهایش را گیس کرد و شال حریر سفیدش را سر کرد...
تنها زینت صورتش یک برق لـ*ـب ساده بود و بس...)
شاید اگر تقدیر تصمیم می‌گرفت زندگی او را طور دیگه‌ای به قلم بکشد و حال و هوایش را روی دایره خوشی‌ها بچرخاند الان او چنین بیحوصله و بی رمق نبود.

شاید او هم مانند دیگر دخترها با دوستانش به سینما و خرید میرفت...مانند...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان آرامش مصنوعی | Sahel08 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: SelmA، MĀŘÝM، FaTeMeH QaSeMi و 6 نفر دیگر

Sahel08

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/10/21
ارسال ها
117
امتیاز واکنش
1,613
امتیاز
213
سن
94
زمان حضور
3 روز 3 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
دست‌هایش را کنار ران پاهایش مشت کرد و آب دهانش را با صدا قورت داد

- سلام.
- باز خوبه روت شده دوباره...
- قبول دارم...و بابت کارم معذرت میخوام.

تعجب چشمان او شاید از دیدنی ترین منظره‌هایی بود که چشم‌هایش در آن لحظه تجربه میکرد...
نوشین او را خوب میشناخت...می‌دانست زبانش هیچگاه به یک ببخشید ساده هم نمی‌چرخد...اما شهرزاد این روزها...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان آرامش مصنوعی | Sahel08 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: SelmA، MĀŘÝM، FaTeMeH QaSeMi و 6 نفر دیگر

Sahel08

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/10/21
ارسال ها
117
امتیاز واکنش
1,613
امتیاز
213
سن
94
زمان حضور
3 روز 3 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت۷۷

دست‌هایش را در هم قفل کرد و با لحنی که سعی میکرد در آرامش تمام باشد زمزمه کرد؛

- اشتباه فهمیدی نوشین...بخدا که اشتباه فهمیدی
- چه توجیه منطقی‌ای میتونی داشته باشی برای اون وضعیت شهرزاد؟

لبخند کمرنگی گوشه لـ*ـبش نشست و این سوال او می‌توانست به این منظر باشد که کمی از موضعش پایین آمده...

- من داشتم از پله‌ها...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان آرامش مصنوعی | Sahel08 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: SelmA، MĀŘÝM، FaTeMeH QaSeMi و 6 نفر دیگر

Sahel08

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/10/21
ارسال ها
117
امتیاز واکنش
1,613
امتیاز
213
سن
94
زمان حضور
3 روز 3 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت۷۸

از روی مبل بلند شد و کنار او نشست و دست‌هایش را نوازش وار روی کمرش کشید؛
- من مطمئنم به همین اندازه که تو اردلان و دوست داری اونم دوست داره نوشین.

زهی خیال باطل...چه میگفت برای خودش؟
اردلان اگر نوشین را دوست داشت‌ که چنین زود وا نمی‌داد جلوی او؟
اگر دوستش داشت به هر دختر غیری که جمله دوستت دارم و حرکت‌های...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان آرامش مصنوعی | Sahel08 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: SelmA، MĀŘÝM، FaTeMeH QaSeMi و 6 نفر دیگر

Sahel08

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/10/21
ارسال ها
117
امتیاز واکنش
1,613
امتیاز
213
سن
94
زمان حضور
3 روز 3 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت۷۹

مردمک چشمانش را کلافه چرخاند؛
- یه راست بگو بهت اعتماد ندارم نمیگم واسه چی الکی بهونه میاری؟

نوشین دست‌هایش را روی پاهایش مشت کرد؛
- بهونه نمیارم شهرزاد...واقعا گفتنش خوشحالت نمیکنه.
- تو این زندگی هیچ چیزی وجود نداره و نداشته که بخواد منو خوشحال کنه...اینم روش.
- نمی‌تونم بگم شهرزاد.

خنده مسخره‌ای کرد و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان آرامش مصنوعی | Sahel08 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: SelmA، MĀŘÝM، FaTeMeH QaSeMi و 7 نفر دیگر

Sahel08

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/10/21
ارسال ها
117
امتیاز واکنش
1,613
امتیاز
213
سن
94
زمان حضور
3 روز 3 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت۸۰

دوباره روی مبل نشست و انگشتش اشاره‌اش را به نشانه تهدید بالا برد؛
- فقط وای به حالت اگه بخوای دوباره درباره جلال حرف بزنی نوشین.

جایشان عوض شده بود انگار...او برای عذرخواهی آمده بود خانه نوشین و حال کسی که خط و نشان میکشید خودش بود و کسی که سر به زیر انداخته بود نوشین!

- ده سال پیش سودابه انگ قاتل بودن به...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان آرامش مصنوعی | Sahel08 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: SelmA، MĀŘÝM، FaTeMeH QaSeMi و 6 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا