- عضویت
- 31/8/20
- ارسال ها
- 320
- امتیاز واکنش
- 2,402
- امتیاز
- 178
- سن
- 21
- زمان حضور
- 6 روز 8 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
روی زمین نشست و به میلهها تکیه داد. نمیخواست بیش از این تلاش کند و فریاد بزند و بگوید ولش کنند؛ زیرا میدانست هیچ فایدهای نداشت. سرش را میان دستانش گرفت. ذهنش آشفته بود. یاد حرفهای ویلیام افتاد، حرفهایی که میگفتند پدرش کشته شده بود و مادرش... مادرش تا پای جان تلاش کرده بود تا پسرش را نجات دهد و...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان بغض آسمان | sevma کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: