- عضویت
- 31/8/20
- ارسال ها
- 320
- امتیاز واکنش
- 2,402
- امتیاز
- 178
- سن
- 21
- زمان حضور
- 6 روز 8 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
اشلی بعد از خوردن یک لیوان آب از آشپزخانه خارج شد. بعد از پشتسرگذاشتن پلهها، وارد سالن شد. کسی جز یک مرد در سالن حضور نداشت و آن مرد نیز در حال آویزانکردن نقاشیهای جدیدی به دیوار بود. اشلی برای اولین بار آن مرد را میدید. کنجکاو شد بداند کیست. بهسمتش رفت و پشتسرش ایستاد. مرد که متوجه آمدن اشلی نشده...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان بغض آسمان | sevma کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: