خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

سطح رمان از نظر شما؟

  • عالی

    رای: 8 88.9%
  • خوب

    رای: 1 11.1%
  • متوسط

    رای: 0 0.0%
  • بد

    رای: 0 0.0%
  • شخصیت مورد علاقه شما؟

    رای: 0 0.0%
  • آیین

    رای: 1 11.1%
  • سوگند

    رای: 1 11.1%
  • مهدی

    رای: 1 11.1%

  • مجموع رای دهندگان
    9
وضعیت
موضوع بسته شده است.

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
از کلانتری تا مجتمع خریدِ مورد نظرش، راهی نبود. یخ در بهشتِ پرتقالی خرید تا در طول راه بخورد؛ سردی آن در اعماق بدنش نفوذ کرد و باعث لرزشِ خفیف او شد! لبخند نسبتاً پهنی زد و مشغول نوشیدن یخ در بهشتِ پرتقالی‌اش شد. تا به مجتمع رسید، نگاهی به یخ در بهشتش انداخت؛ مزه آب گرفته بود و مقداری یخ در لیوان، ته‌نشین...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان سرنوشت مرا بازی داد | The unborn کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، نگین نوروزی، gandom و یک کاربر دیگر

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
با دیدن آیین سرفه‌ای کرد و به چشمان قهوه‌ای او خیره شد. فنجان قهوه را روی میز گذاشت و دوباره به سرفه کردن افتاد.
آیین با لبخند و دست به جیب سرش را کمی پایین آورد:
-حالتون خوبه؟
گلویی صاف کرد:
-شما... این‌جا؟
انگار قصد داشتند سوال‌های یکدیگر را نادیده بگیرند.
آیین به صندلی اشاره کرد. هنوز هم لبخندی روی لـ*ـبش...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان سرنوشت مرا بازی داد | The unborn کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، نگین نوروزی، gandom و یک کاربر دیگر

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
سوگند هم جرعه‌ای از قهوه‌اش را نوشید:
-پس لطفا به خاطر کاری که نکردید، عذرخواهی نکنید.
شوخ طبعی آیین گل کرد:
-سعی‌ام رو می‌‌کنم ولی قول نمی‌دم!
در میان خنده‌ها، چشمانشان به هم گره خورد؛ چه می‌کرد این چشمان قهوه‌ای و مشکی! با صدای زنگ موبایل، به خود آمدند. سوگند گوشی همراهش را برداشت:
-سلام مامان.
-سلام...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان سرنوشت مرا بازی داد | The unborn کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، نگین نوروزی، gandom و یک کاربر دیگر

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
دوست داشت کمی از پاهایش کار بکشد. به ساعتش نگاه کرد. 12:20 دقیقه بود. همان‌طور که از وسط خیابان عبور می‌کرد، دهانش به خواندن شعری باز شد:
-پنج وارونه چه معنا دارد؟
خواهر کوچکم از من پرسید:
من به او خندیدم
گفت: آن را - خودِ من - روی دیوار و درختان دیدم
باز هم خندیدم
گفت: من خودم دیدم مهران - پسر همسایه- پنج...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان سرنوشت مرا بازی داد | The unborn کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، نگین نوروزی، Empire و یک کاربر دیگر

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
وارد اتاق شد و لباس‌هایش را عوض کرد. بعد از وضو، جانمازش را پهن کرد؛ بوی عجیبی داشت... یک بوی ناب؛ مانند خدا! چادرش را برداشت و عطر آن را به خود هدیه کرد. بعد از چند ثانیه، زمزمه "الله و اکبر" و بلافاصله ایات سوره حمد در فضا پیچید...و یک پرواز؛ پروازی که مقصدش، بال‌های فرشتگان خدا بود!
سرفه‌ای کرد و بعد...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان سرنوشت مرا بازی داد | The unborn کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، نگین نوروزی، Empire و یک کاربر دیگر

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
متعجب گفت:
-پس تمرین چی؟
ستوان آرام خندید و دستی به شانه سوگند کشید:
-نوبتِ به تمرین هم می‌رسه؛ عجله نکن!
وارد اتاق شدند. آهنگ زیبایی با صدای کم، در حال پخش بود. مانیتور بزرگ اتاق را روشن کرد؛ ستوان با پخش هر عکس، توضیحاتی را به سوگند ارائه می‌داد.
-این عکس، ایستاده با حالت آماده رو نشون می‌ده؛ در این...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان سرنوشت مرا بازی داد | The unborn کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، نگین نوروزی، Empire و یک کاربر دیگر

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
کمی سرش را به این‌طرف و آن‌طرف تکان داد:
-به طور کلی، باعث می‌شه تا بدنت در مقابل هر حرکت تهاجمی، حساس بشه.
با تأیید سوگند، سرعت پخش عکس‌ها را کم کرد.
-در کاتا، ابتدا فرد باید در حالت وضعیت آماده قرار بگیره؛ به طوری که پاها موازی همدیگه باشند. برگشتن و آماده دفاع از خود... دست چپش رو جلو میاره و با گذاشتن...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان سرنوشت مرا بازی داد | The unborn کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، نگین نوروزی، Empire و یک کاربر دیگر

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
پتو را کنار زد و با ناراحتی از اتاق خارج شد. طولی نکشید که وارد اتاق شد و بلافاصله پایِ کامپیوتر نشست. مودم را روشن کرد؛ دوست داشت معنی این خوابِ زیادی واقعی را بداند. بعد از چند ثانیه، صفحه سفید بالا آمد. "تعبیر خوابِ لباس عروس برای دختر مجرد"
چشمانش را به صفحه دوخت و آرام و با شک و تردید، شروع به خواندن...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان سرنوشت مرا بازی داد | The unborn کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، نگین نوروزی و Empire

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
علیرضا ماشین را متوقف و سوگند را به خروج از آن دعوت کرد:
-پیاده شو؛ رسیدیم.
با هم وارد محوطه کلانتری شدند. همان‌طور که سعی در مرتب کردنِ شالش داشت، به بالا نگاهی انداخت. باز هم دو تیله قهوه‌ا‌ی که متعلق به ستوان صداقت بود. با دیدن چشمان آیین و نگاهِ نافذش، اخمی کرد و با قدم‌های بلند، به علیرضا ملحق شد...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان سرنوشت مرا بازی داد | The unborn کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، نگین نوروزی و Empire

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
سوگند همان‌طور که به حرف‌های خودش و ستوان صداقت می‌خندید، با زمزمه‌ای وارد سالن شد:
_یعنی چی می‌خواست بهم بگه؟
به ستوان ملکی نزدیک شد و با خمیازه، خود را موأخذه کرد:
-ولش کن بابا؛ حوصله داری!
ناگهان فریاد ستوان ملکی بلند شد:
-خمیازه نکش!
گیج و متعجب به او خیره شد:
-بله؟
ستوان با چشم‌های بانفوذش، سوگند را...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان سرنوشت مرا بازی داد | The unborn کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، نگین نوروزی و Empire
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا