- عضویت
- 20/8/18
- ارسال ها
- 8,710
- امتیاز واکنش
- 29,620
- امتیاز
- 473
- سن
- 23
- محل سکونت
- کویِ دوست
- زمان حضور
- 207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
به ناچار سرش را به زیر انداخت:
-باید اجازه میگرفتم؟
با جدیت پاسخ داد:
-شک نکن، جایگاه تو مثل دیروز یا پریروز نیست؛ تو دیگه نامزد منی!
همانطور که سرش را پایین نگاه داشته بود، خجل خندید:
-حالا بذار برم، قول میدم توی عملیات شرکت نکنم.
آیین ابرویی بالا انداخت:
-باشه ولی قول دادی ها!
شادمانه، حرف او را تأیید...
-باید اجازه میگرفتم؟
با جدیت پاسخ داد:
-شک نکن، جایگاه تو مثل دیروز یا پریروز نیست؛ تو دیگه نامزد منی!
همانطور که سرش را پایین نگاه داشته بود، خجل خندید:
-حالا بذار برم، قول میدم توی عملیات شرکت نکنم.
آیین ابرویی بالا انداخت:
-باشه ولی قول دادی ها!
شادمانه، حرف او را تأیید...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان سرنوشت مرا بازی داد | The unborn کاربر انجمن رمان ٩٨
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش: