درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

ZaHRa · 11/9/23

‹به نام خالق جادوی پنهان!›
اسم رمان: میراث جاودانه
ژانر: معمایی، فانتزی، عاشقانه
نویسندگان: Z.a.H.r.A☆ ، ZaHRa
خلاصه: وصول جاسمین آندرسون، بزرگ‌ترین و بااستعدادترین جادوگر خاندان بزرگ آندرسون به آکادمی جادو، باعث به وجود آمدن برخی طنش‌ها و کشمکش ها در آکادمی می‌شود. هِنری دیکنز، مایع تاسف و سرشکستگی خاندان معروف دیکنز با جاسمین به رقابت می‌پردازد ولی نه رقابت معمولی!
سکوت جاسمین آن‌هارا به نقطه اوج خود رسانده تاجایی که نهایت، گریبان‌گیر دامن خویش می‌شود!
زمانی که جسد بی‌روح و مرده جاسمین در آکادمی پیدا می‌شود همه چیز تغییر می‌کند.
جاسمین دوباره به زندگی برگشته اما قدرتمندتر و دارای چشمان خونین که چیزی به جز انتقام نمی‌بینند!
ناظر درخواستی: YeGaNeH

MaRjAn · 11/9/23

ZaHRa گفت:
‹به نام خالق جادوی پنهان!›
اسم رمان: میراث جاودانه
ژانر: معمایی، فانتزی، عاشقانه
نویسندگان: Z.a.H.r.A☆ ، ZaHRa
خلاصه: وصول جاسمین آندرسون، بزرگ‌ترین و بااستعدادترین جادوگر خاندان بزرگ آندرسون به آکادمی جادو، باعث به وجود آمدن برخی طنش‌ها و کشمکش ها در آکادمی می‌شود. هِنری دیکنز، مایع تاسف و سرشکستگی خاندان معروف دیکنز با جاسمین به رقابت می‌پردازد ولی نه رقابت معمولی!
سکوت جاسمین آن‌هارا به نقطه اوج خود رسانده تاجایی که نهایت، گریبان‌گیر دامن خویش می‌شود!
زمانی که جسد بی‌روح و مرده جاسمین در آکادمی پیدا می‌شود همه چیز تغییر می‌کند.
جاسمین دوباره به زندگی برگشته اما قدرتمندتر و دارای چشمان خونین که چیزی به جز انتقام نمی‌بینند!
ناظر درخواستی: YeGaNeH

باسلام، با ناظر پیشنهادیتون موافقت میشه!
ناظر شما YeGaNeH
منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشید.
به امید موفقیت شما... :good_luck:

شاهین وثوقی · 11/9/23

درخواست ناظر...

نام: پسر زباله گرد
ژانر: معمایی، اجتماعی، جنایی
نویسنده: شاهین وثوقی
خلاصه:
من بویِ بدی می‌دهم؛ آخرین باری که به حمام رفته‌ام را به یاد ندارم... زمانی که از خانه خارج شده‌ام؟ اوه دو سال است که از آن زمان می‌گذرد!
لباس‌های نامرتبی پوشیده‌ام که از کهنگی خواستارِ پارگی هستند؛ یقه‌ام تیره است؛ زانوهایم گلیست.
موهایم؟ آه خیلی می‌خارد.
ولی آن زنی که سوارِ یک ماشینِ مشکیِ به ظاهر گران قیمت و چشمانی سیاه‌تر از مشکی و لـ*ـب‌هایی قرمز‌تر از سرخ و موهایی پیچیده‌تر از فِر، چرا هر روز به من خیره می‌شود؟!

MaRjAn · 11/9/23

شاهین وثوقی گفت:
درخواست ناظر...

نام: پسر زباله گرد
ژانر: معمایی، اجتماعی، جنایی
نویسنده: شاهین وثوقی
خلاصه:
من بویِ بدی می‌دهم؛ آخرین باری که به حمام رفته‌ام را به یاد ندارم... زمانی که از خانه خارج شده‌ام؟ اوه دو سال است که از آن زمان می‌گذرد!
لباس‌های نامرتبی پوشیده‌ام که از کهنگی خواستارِ پارگی هستند؛ یقه‌ام تیره است؛ زانوهایم گلیست.
موهایم؟ آه خیلی می‌خارد.
ولی آن زنی که سوارِ یک ماشینِ مشکیِ به ظاهر گران قیمت و چشمانی سیاه‌تر از مشکی و لـ*ـب‌هایی قرمز‌تر از سرخ و موهایی پیچیده‌تر از فِر، چرا هر روز به من خیره می‌شود؟!

باسلام، ناظر شما MARIA₊✧
منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشید.
به امید موفقیت شما... :good_luck:

Delvin22 · 11/9/23

نام رمان: رویای خاکستری
نویسنده: دلوین
ژانر: اجتماعی. عاشقانه
خلاصه: تورا هیچ گاه آرزو نخواهم کرد!
تورا لحظه ای خواهم پذیرفت که خودت بیایی
نه با آرزوی من...

مردی از گذشته به دنبال معشوقش، می دود.
دختری بین دوراهی عشق قدیمی و تظاهر جدید .
زنی در راه مادر شدن.
چیست آن گره ی این سه نفر؟

MaRjAn · 11/9/23

Delvin22 گفت:
نام رمان: رویای خاکستری
نویسنده: دلوین
ژانر: اجتماعی. عاشقانه
خلاصه: تورا هیچ گاه آرزو نخواهم کرد!
تورا لحظه ای خواهم پذیرفت که خودت بیایی
نه با آرزوی من...

مردی از گذشته به دنبال معشوقش، می دود.
دختری بین دوراهی عشق قدیمی و تظاهر جدید .
زنی در راه مادر شدن.
چیست آن گره ی این سه نفر؟

باسلام، ناظر شما ~MOHADESE~
منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشید.
به امید موفقیت شما... :good_luck:

مسافر · 13/9/23

نام رمان:ستاره‌زخمی
نام نویسنده:مسافر
ژانر:جنایی،اجتماعی
خلاصه:
من ستاره‌ام، ولی برعکس تمام ستاره‌ها
نورانی و زیبا نیستم! تو آسمون شب نمی‌تونی من رو ببینی، چون من یک ستاره‌ی تاریک و زخمی‌ام! اما خودم‌ رو بهت نشون میدم! شاید امشب پشت‌سرت،جلوی چشمت،شاید هم تو خوابت من رو دیدی! فقط یادت نره، ممکنه تو هم زخمی بشی!

MaRjAn · 13/9/23

مسافر گفت:
نام رمان:ستاره‌زخمی
نام نویسنده:مسافر
ژانر:جنایی،اجتماعی
خلاصه:
من ستاره‌ام، ولی برعکس تمام ستاره‌ها
نورانی و زیبا نیستم! تو آسمون شب نمی‌تونی من رو ببینی، چون من یک ستاره‌ی تاریک و زخمی‌ام! اما خودم‌ رو بهت نشون میدم! شاید امشب پشت‌سرت،جلوی چشمت،شاید هم تو خوابت من رو دیدی! فقط یادت نره، ممکنه تو هم زخمی بشی!

باسلام، ناظر شما MARIA₊✧
منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشید.
به امید موفقیت شما... :good_luck:

مبینا کاسب · 14/9/23

سلامممممم امیدوارم از اولین رمانم لـ*ـذت ببرین .
رمان در مورد دختری به نام تپش و پسری به نام امیر
تپش تو بچگی میدزدن و میشه بچه کار وقتی بزرگ میشه میفهمه مادر و پدر داره میخاد اونارو پیدا کنه
امیر هم رییس مافیا و خیلی مغرور و بداخلاق البته بع خاطر گذشته تلخش
و این دوتا با هم اشنا میشن و ………. پایان خوش

MaRjAn · 14/9/23

مبینا کاسب گفت:
سلامممممم امیدوارم از اولین رمانم لـ*ـذت ببرین .
رمان در مورد دختری به نام تپش و پسری به نام امیر
تپش تو بچگی میدزدن و میشه بچه کار وقتی بزرگ میشه میفهمه مادر و پدر داره میخاد اونارو پیدا کنه
امیر هم رییس مافیا و خیلی مغرور و بداخلاق البته بع خاطر گذشته تلخش
و این دوتا با هم اشنا میشن و ………. پایان خوش

باسلام، ناظر شما ~MOHADESE~
منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشید.
به امید موفقیت شما... :good_luck:

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

سرپرست بخش جهانی دیگر

مدیر ارشد رمان ۹۸

مترجم آزمایشی

مدیر ارشد رمان ۹۸

مدیر آزمایشی تالار موسیقی

مدیر ارشد رمان ۹۸

عضو جدید انجمن

مدیر ارشد رمان ۹۸

عضو جدید انجمن

مدیر ارشد رمان ۹۸

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین