- عضویت
- 11/4/21
- ارسال ها
- 188
- امتیاز واکنش
- 6,082
- امتیاز
- 198
- محل سکونت
- crystal city
- زمان حضور
- 14 روز 10 ساعت 35 دقیقه
نویسنده این موضوع
مرغوا
29#
بریم سراغ کار اصلیمون. خب پسر جون من دستام رو جلوی صورتت تکون میدم. به من بگو تار میبینیش یا یه جورایی دنباله دار؟
حرکت دستاش مقابل صورتام، تار بود. به خوبی از نزدیک نمیدیدمش. آرام و خش دار زمزمه کردم:
-ت... تار
-خب. من پاها و دستات رو تکون میدم. درد داشتی یا حس بدی داشتی واکنش نشون بده.
مچ پایام را گرفت و آرام...
29#
بریم سراغ کار اصلیمون. خب پسر جون من دستام رو جلوی صورتت تکون میدم. به من بگو تار میبینیش یا یه جورایی دنباله دار؟
حرکت دستاش مقابل صورتام، تار بود. به خوبی از نزدیک نمیدیدمش. آرام و خش دار زمزمه کردم:
-ت... تار
-خب. من پاها و دستات رو تکون میدم. درد داشتی یا حس بدی داشتی واکنش نشون بده.
مچ پایام را گرفت و آرام...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
✺اختصاصی رمان مرغوا | عسل شمس کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com