خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
سام هیلدا نیز با جامه ی قهوه و سپید کهتران، در پی او می دود و هنگامی که بانو را همگامِ خود می یابد، می گوید:
- آرام! آرام...
آرام‌ همگام با نگه اندوزی به سرایی بزرگ و پر درخت، سخنش را می بُرد و می گوید:
- هرگز! من نیز بازرسی در آن انجمنم...
به سام می نگرد.
- بازرس سام هیلدا!
سام در پاسخ، بازدمش را با ریشخند برون می فرستد و می گوید:
-...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Della࿐، Sajede Khatami، Delvin22 و 13 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
پور جوان با شنیدن سخن او، چشمانش را به زیر می دوزد، لَب زیرین را تر می کند و رو به او می گوید:
- من کدیور آن مهمانسرا نیستم.
مهراز سری تکان می دهد و خیره بر آن درخت سیب که شاخ و بارش به حیاط سرای است، می گوید:
- می دانم! ولی به آن نبود...

به پور جوان می نگرد.
- که مرا از این سخن آگاه می کردید، که پور دستور کریست* به چه بهایی، پیشنهاد...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Della࿐، Sajede Khatami، Delvin22 و 15 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
با دیدار هری که نزدیک میز و میان این دو ایستاده است، از دنباله ی سخن سر باز می زند و دَمی با اندیشه ای تُهی به هری در می نگرد‌؛ که با دیدار نگاه خیره ی او، لَبانش را به یکدیگر می فشارد و سری خم می دارد.
سپس آتنای به خویش برگشته به آلیس می نگرد و او را همراه خود بر آن می دارد، که از جای برخیزند، سری فرود آورند و آلیس با نگاهی میان هری...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Della࿐، Sajede Khatami، Delvin22 و 14 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
شاهزاده سری تکان می دهد و دستور هاچینسون خیره بر شاهزاده می گوید:
- درود! بازرس، همان گونه که می دانید، گاه بسیاری برای سخن نداریم؛ پس زودتر از سرانجام پرونده بگویید.
بازرس هیلدا کتیب سرخ پوش دستش را به پیش می آورد‌، از میان آن کاغذی آراسته و سپید را برون می آورد، به سوی دستور می گیرد و می گوید:
- این گزارشی از پرونده است؛ می توانید...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Della࿐، Sajede Khatami، Delvin22 و 14 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
تالار گردهمایی
بازرس هیلدا در میان هیاهوی پایکوبی مهترزادگان، خود را به میزی گرد در سوی چپ تالار و نزدیک به درب بیرون رو می رساند؛ کتیب سرخ پوش را بر میز می گذارد و همان گونه ایستاده، جام لَبریز از آب را بر می دارد و با یک دَم می نوشد.
آن سوی میز گرد، آرام هیلدا با گیسوان پریشان خرمایی، که گل سرخی بر گوشه ی راست آن نمایان، گردنبندی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Della࿐، Sajede Khatami، Delvin22 و 14 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
شاهزاده که از درد شانه ی چپ زخمی چشم فرو بسته و دست دیگر را بر آن نهاده است؛ می گوید:
- درود! از شما پوزش می خواهم، والا هیلدا! جای دیگری به اندیشه ام نیامد.
مهرار به سوی پلکان روان می شود و همان گونه، می گوید:
- نخست، زخم هایتان را درمان می کنم؛ سرورم!
شاهزاده با آنکه زیر بار زخمی ژرف و رو به بی هوشی است، هنگامی که مهراز از کنارش می...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Della࿐، Sajede Khatami، Delvin22 و 14 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
بازرس ‌که از ترس برآشفتن بازرس چشمانش را بر هم می فشارد، با گویشی ترسیده می گوید:
- به طبق چای بنگرید، بازرس! از کاخ برایتان نامه ای آمده.
سام هیلدا آهسته آهسته بر صندلی تکیه می زند و همان گونه که چشم به سوی طبق چای می برد، با آوایی استوار می گوید:
- بسیار نیک! می توانید بروید!
بازرس نوپا نیز از خدیو* خواسته پس از سر فرود آوردن، بی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Della࿐، Sajede Khatami، Delvin22 و 14 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
کاخ الن
اتاق تیرانا هاچینسون
درب های چوبین ایوان سوگلی الن به یاری پیشکاران تا به آنجا گشوده می شود، که درب ها چهره به چهره ی دیوار های این اتاق باشند و از این ایوان کوچک و به پاس این درب های گشوده، روشنایی فراگیر خورشید تا به درون آشکار است.
و در این اتاق روشن و آراسته، بر فرش ابریشم و پیش روی آینه، بانوی جوان الن سراپا ایستاده و با...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Della࿐، Sajede Khatami، Delvin22 و 14 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
شاهزاده بی گوشه ی چشمی به این سخنان، با استواری می گوید:
- من روزگارم نکوست و گاهِ* آرمیدگی بسیار. آری، سخن فرمانروا والاتر است و در چنین روز باشکوهی بازرسی روا نیست. ولی با مُهر خویش می خواهم شما پرونده ای درباره ی آزر پایر و شاهزاده ی لیدیان به میان آورید؛ خواهش می کنم!
بازرسان با هزار گمان و دو دلی دَمی به ایشان و سپس به یکدیگر می...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Della࿐، Sajede Khatami، Delvin22 و 13 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
از درب تالار می گذرد و با دیدار گل های رنگارنگ فرش سرخ، ناگاه دَمی خیره بر گلی یاس بر جای می ماند.
و در آن هنگام آوای درب سرای برخاست.
او نیز با آنکه آماده ی دیدار تنی دیگر نبود، با کلافگی فنجان را بر میز نهاد و به سوی درب رفت.
پلکی می زند، چشم از گل بر می گیرد و به سوی چپ خود و میزی گرد می رود.
و پس از گشودن درب با دیدار آنکه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Della࿐، Sajede Khatami، Delvin22 و 13 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا