خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Tiralin

مدیر تالار ترجمه
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
587
امتیاز واکنش
8,503
امتیاز
313
سن
20
زمان حضور
42 روز 4 ساعت 39 دقیقه
نویسنده این موضوع
همان گونه که می نگرید، والایی از سرزمین شما از بهر گرفتن این نشان، که نمونه ای از آن بر جامه ی شماست، به مهتری از الن یورش برده و تالار را بدین روزگار کشانده است.
آزر پایر از برای ایستایی در برابر سخنان این الن تبار، رو به شاهزاده و به سری فرود آورده می گوید:
- سرورم! این نشان با بزرگی و مهربانی خاندان لیدیان از آن من است. آن را چندی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Sajede Khatami، Delvin22، YaSnA_NHT๛ و 15 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
587
امتیاز واکنش
8,503
امتیاز
313
سن
20
زمان حضور
42 روز 4 ساعت 39 دقیقه
نویسنده این موضوع
کاخ الن
اتاق تیرانا الن
ماه نیمه ی درخشان از ایوان درب گشاده بس نیکو به چشم است؛ پرده های نازک به پاس بادی نرم تکان می خورند و اندکی آن سو تر از ایوان، در این اتاق تاریک، تیرانا الن با جامه ی سراپا سپید خواب هنگام، گیسوان سیاه بی پیرایه* و آویخته تا کمر، پایی بی کفش و زانوانی خم در بر با شمعی از نیم رخ راست، رویاروی آیینه ی تمام قامت...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Sajede Khatami، Delvin22، YaSnA_NHT๛ و 15 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
587
امتیاز واکنش
8,503
امتیاز
313
سن
20
زمان حضور
42 روز 4 ساعت 39 دقیقه
نویسنده این موضوع
مهراز دست بر شانه ی او می نهد و با همان گشاده رویی می گوید:
- می دانم، نیرنگ من تو را به دردسر رانده؛ آرام باش!
هری با ابروانی در هم تنیده اشکی از چای می نوشد و رو به او می گوید:
- نیرنگ تو به کنار؛ پروردگار گیهان* به فریاد گنهکارانی رسد، که خواهر شما، بانو آرام بازجویی می کنند.
مهراز با شنیدن این سخن خنده ای می کند؛ به سوی صندلی در...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Sajede Khatami، Delvin22، YaSnA_NHT๛ و 14 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
587
امتیاز واکنش
8,503
امتیاز
313
سن
20
زمان حضور
42 روز 4 ساعت 39 دقیقه
نویسنده این موضوع
به دنبال آوا سر می گرداند و به مهراز می نگرد.
هیلدا زاده ای که در میان پلکان بنشسته است و با خمی میان ابرو، چشمانی خیره و دست به سینِه به او می نگرد.
او نیز رو به مهراز می گوید:
- گویا سخن راست نزد این هیلدا زاده بود و برای همان نمی خواهم بدین پیوند تن دهم.
+ من چه کنم؟
تیرانا لَب تر می کند و همان گونه که به سوی پلکان می آید، می گوید...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Sajede Khatami، Delvin22، YaSnA_NHT๛ و 14 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
587
امتیاز واکنش
8,503
امتیاز
313
سن
20
زمان حضور
42 روز 4 ساعت 39 دقیقه
نویسنده این موضوع
هنوز انجمن بازرسی نشانی از شاهزاده ی لیدیان ندارد؛ من نیز چون آنان. به کاخ بازگرد، بانو تیرا! همچنان همسر آینده ی آرتور لیدیان باش، تا هنگامی که نشانی خردمند دریابیم و نه تنها شما، که سرزمین الن از این پیوند ننگ رها داریم.
تیرانا پس از اشک ریزی دشوار همان گونه که لَبخندی می زند، دست می برد، گردنبند مرواریدش را از گردن می گشاید و رو به...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Sajede Khatami، Delvin22، YaSnA_NHT๛ و 13 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
587
امتیاز واکنش
8,503
امتیاز
313
سن
20
زمان حضور
42 روز 4 ساعت 39 دقیقه
نویسنده این موضوع
کاخ پادشاه سام الن
پادشاه سام که تا دَمی پیش با ردایی زرین و آسوده بر اورنگ خویش تکیه زده بودند، اکنون با شنیدن سخن دستور تیرداد، دستان پیر رگ دارشان را با همه ی توان بر عاج اورنگ می فشارند و با چشمان از کاسه برون زده ی عسلی رنگ، بانگ سر می دهند:
- تیرداد، تو چه گفتی؟! بی گمان خِردت را بر نابودی سپردی، که پاسخ به شاهزاده ی لیدیان را...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Sajede Khatami، Delvin22، YaSnA_NHT๛ و 11 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
587
امتیاز واکنش
8,503
امتیاز
313
سن
20
زمان حضور
42 روز 4 ساعت 39 دقیقه
نویسنده این موضوع
اوه، پروردگار! سرانجام به اتاق شهبانوی لیدیان رسیده است.
آن سوی درب شهبانوی لیدیان با جامه ای بوقلمون* بر صندلی کوچک، پیش روی آینه ای نهاده شده بر میزی سپید و پر از گوهرانی چون سرخاب، سرمه، گردنبند الماس و دستبند های مروارید بنشسته اند؛ گیسوان زرینشان بر پشت سر گرد آمده، تاجی سیمگون بر آن گیسو است و پیشکاری با جامه ی زرد رنگ چین چین،...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Sajede Khatami، Delvin22، YaSnA_NHT๛ و 11 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
587
امتیاز واکنش
8,503
امتیاز
313
سن
20
زمان حضور
42 روز 4 ساعت 39 دقیقه
نویسنده این موضوع
مهراز با شنیدن آوای او، از سوی راست سر به سویش می گرداند و می گوید:
- خواب نوشین به نکویی، بازرس کلاری! خودت هم مهتری و افزون بر آن، مرا با تو چه کار، که با مُرده ای یگانه* بودی!
هری به نشانه ی شِکوه گری، با فنجانش او را نشانه می کند و می گوید:
- کدام خواب نوشین، مهراز خان؟! مگر هیاهوی تو و بانوی الن مرا آسوده گذاشت؟! تا خواستم بر...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Sajede Khatami، Delvin22، YaSnA_NHT๛ و 11 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
587
امتیاز واکنش
8,503
امتیاز
313
سن
20
زمان حضور
42 روز 4 ساعت 39 دقیقه
نویسنده این موضوع
ویانا
آتروپات
سرای سرو
بر پشت میز گرد میانه ی تالار تهی سرای، بر صندلی بنشسته و کتیبی سپید پیش روی خود نهاده است و همگام با خواندن آن، دست چپش را بر کیسه ی کوچک و سبز رنگی.
در این روز ها که شاید بهتر بود، به کاخ رود و زیر و بمش را بشناسد، در این روز ها که باید به دیدار کدیور پیشین مهمانسرا می رفت و یا برای بازی و بیهوده گری با آن آزر...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Sajede Khatami، Delvin22، YaSnA_NHT๛ و 11 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
587
امتیاز واکنش
8,503
امتیاز
313
سن
20
زمان حضور
42 روز 4 ساعت 39 دقیقه
نویسنده این موضوع
شاهزاده آرتور چانه اش را به شانه ی راست او می رساند.
- می توانم،‌ پرسشی کنم؟
شاهزاده در پاسخ، با چشمانی فروبسته می گوید:
- از دوش تا به امروز، گویی در دوزخی سوزان بودم. شنیدن آوای مهربانو بسیار نکوست. هر چه هست، پاسخ خواهم گفت.
تیرانا با لَبخندی دروغین، آب دهانش را فرو می خورد و به نرمی می گوید:
- آن نگهبان را با شما چه پیوندی ست،...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Sajede Khatami، Delvin22، YaSnA_NHT๛ و 11 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا