خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
اکنون به زیر آسمان شبانگاه، به دور از آشفتگیِ شگفت خاندان شاهنشاهی، گذشته از سام هیلدایی که با موی و جامه ی آشفته، همگام با هری کلاری و دگر بازرسان و سربازان مشعل به دست شهر را زیر و بم می درند، قلم امشب به سوی نهانگاه آن دو جوان می رود.
ویانای دودمان الن، گذشته از آتروپات که جای دار مهتران والا است، بازار و پایون، گنگ جایی دارد، که...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Della࿐، Sajede Khatami، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 12 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
اوه، نفرین بر پندار بیهوده! این آوای شاهزاده ماری است و زین روی، هری ماری به یکباره چشم می گشاید، سر از تاج صندلی بر می دارد و به پیش رو می نگرد.
شاهزاده آرتور لیدیان با جامه هایی سپید و دارای نگارهای زر و سرخ گران بها، انگشتر هایی از زر و سیم بر انگشتان، زلف آراسته ی روشن، چشمان اندک سرخ و اندوه بار رویاروی او بر صندلی می نشیند و هری...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Sajede Khatami، ~ĤaŊaŊeĤ~، Delvin22 و 10 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
اگر از آسمان بی ابر بر ویانا بنگری، خورشیدی که آهسته آهسته از پشت کوه ها برون می آید، گرد زعفرانش را بر همه ی آن چیره می سازد، مگر این ویرانه ی خشک و خموش.
و در این ویرانه، در برابر سرایی نیمه ویران، تیرانا الن و مهراز هیلدا تماشاگاهی نکو برای آغاز این روز آرام و باشکوه، نه،
تیرانا با همان جامه های گرانبها و تنی سرد و لرزان در آستان...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Della࿐، Sajede Khatami، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 12 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
شاهزاده آرتور دمی از زیر ابروان به ایشان می نگرد.
به راستی آرمان شاه بانو از این پرسش چیست؟
سپس سر تکان می دهد و می گوید:
- آری، سرورم!
شهبانو در پاسخ بازدمشان را آه وار و ژرف از بینی برون می فرستند و می گویند:
- بسیار نیک! پس به دنبال شاه بانو آیید!
اتاق تیرداد الن
خورشید مهر گستر از پنجره ی گشوده شده بر می تابد و می کوشد تماشاگاهی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Della࿐، Sajede Khatami، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 12 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
دستور هیلدا با همان سر در گریبانی، سر خم می دارد و می گوید:
- من و خاندانم از مهربانی و بزرگواری دستور سپاسگزار هستیم.
دستور الن رو به سوی او می کند و می گوید:
- اکنون در این جای نیستید، که سپاسگزار من باشید و اینگونه سر در گریبان. خواهشمندم برایمان از پیشه ی مهراز بیشتر گویید، دستور!
انجمن بازرسی
در روزی بدین روشنی در خرداد ماه، که...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Della࿐، Sajede Khatami، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 12 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
آراد کریست بی گوشه ی چشمی به ریسمان های گشوه، بر صندلی تکیه می زند و می گوید:
- من آراد کریست هستم، بازرس هیلدا! پور دستور کریست کاخ الن د از تیره ی کریست هایی که این روز ها، گاه در ویانا و کاخ الن، گاه در فلات ویانا زیست می کنند.
دمی آه وار می گیرد.
- از شور بختیِ بی نمک خویش، دیوانگی پیشه کردم و با زر و سیم پدرم مهمانسرای بهار را...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Della࿐، Sajede Khatami، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 12 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
و به دور از شاهزاده ای که در این نیم روز، برای به انجام رساندن فرمان شهبانو کاترین از جای بر می خیزد و گذشته از ویانایی که خورشید خردادماه روشنایی اش را بر سر مهتر و کهتر می ریزد، روی سخن، چندی به آن دو جوان است، که کاخ ویانایی الن را بدین گونه آشفته ساخته اند.
همان گونه که پیش از این دیده شد، آنان از راه گمنام منطقه ی ویانا، که هیچ...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Della࿐، Sajede Khatami، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 12 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
آه، شاه بانوی پسین الن! از چه هنگام بدین گونه بی پروا گشته ای؟ و به راستی کدام بی پروایی؟
او بانو هلن است؛ همان بانوی مهتر زاده ای که بر خواست خانواده ی دارا و باشکوهش با شاهزاده ی الن، سامیار هاچینسون پیوند همسری بست و از بهر زاده شدن دخترش، شاهدخت الن، خانواده ی شکوهمندش از او رو گرفتند و به راستی تنها ارمغانش چه بود؟
رویاروی درب...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Della࿐، Sajede Khatami، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 12 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
پشت درب های بسته ی این اتاق، پس از آنکه چندی پیش دستور هیلدا به آهستگی آن را بدرود گفت، دستور تیرداد الن با دستانی بسته بر پشت، چهره ای اندیشمند و اندکی آرام تر از آغاز انجمنش به مهرداد هیلدا، با گام هایی پیوسته، آهسته و طنین افکن در اتاق می رود و می آید.
همان گونه که خودش و بانو تینا که پشت میز و پشت پنجره ی بسته است و آهسته آهسته...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Della࿐، Sajede Khatami، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 12 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
اینک چیست، آن روی سخن؟
سمت راست پنجره ی روشنگر، بازرس آرام هیلدای سپید پوش، با چشمانی خیره به کاغذ در دست، چهره ای بهتر از پیش و گیسوان بافته بر دیوار تکیه دارد و با این چشمان واژگان را می خواند:
( آراد کریست هستم. از گره میان مهراز هیلدا و شاهزاده ی لیدیان پرسیده شد. چندی پیش از این چه روی داد، شاهزاده بر سرای سرو آمد و من چون برون...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Della࿐، Sajede Khatami، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 10 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا