خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
اگر خواهد در گودال اندوه فرو رود، دستاویزش گنگ است؛ چون مهرازش از هنگامی که سرور دیوانگان گشته، روز هایی بدین سان رفته و نمی تواند آرام و ژرف و دریاوار باشد؛ تا که پای دخت نازپرورده ی تیرداد و تینا الن در میان است؛ اندیشه نیز به جایی نمی رسد، چون هیچ دستاویزی برای گریز ناگهانی این دو مهتر در میان نیست.
اکنون از کلافگی آهی از نهاد بلند...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Della࿐، Sajede Khatami، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 13 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
اوه، سخن آن دخت گستاخ بدین سان برای شاهزاده ی لیدیان گران، که واژه واژه اش در یاد به بیداد گراییده است!
و گذشته از آن، به چه روزگار رسیده است، آرتور ماری چیره دست، هنگامی که پدرش با آرامشی شگفت از پیوند همسری او با شاهدختی در سرزمین دگر سخن گفتند و او، شاهزاده ی پیوسته آداب دان و سرسپرده، از جای برخاست و از ژرفای جان بگفت:
- یا تیرانا...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Della࿐، Sajede Khatami، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 13 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
پس دستور با آنکه همچنان در خوش و خروش، دمی آه مانند می گیرد، روی به سوی بازرس آرام هیلدا می گرداند و می گوید:
- سخن کوتاه می کنیم، بازرس! فرمان داده شد، به اینجا بیایید، تا که بگوییم، هر چه زودهب هی نزدیکان مهراز هیلدا بازجویی انجام شود.
بازرس هیلدا به آرامی آب دهانش را فرو می خورد، آهسته آهسته چشم بلند می کنا و رو به دستور تیرداد می...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Della࿐، Sajede Khatami، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 13 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
با آنکه در روز درب این اتاق گشوده بازرسان دیگر به این سرانجام رسیدند، که برای بازجویی از شاهزاده ی لیدیان درب بسته شود و اینک پیش چشم است، درب بسته، دو نگهبان پولاد زره ی شاهنشاهی در این سو، صندلی پشت به آنان، که میزبان شاهزاده آرتور است.
شاهزاده ی لیدیان با همان زلف پریشان در پیشانی، دم و بازدمی که به تندی درگذرند و چشمانی خیره بر...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Della࿐، Sajede Khatami، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 11 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
و گذشته از هری کلاری که می کوشد با چیره دستی و بازی واژگان شاهزاده آرتور را به دام آورد و همان شاهزاده ی بسیار دلباخته، به زیر آسمانی که ماه فرمانروا و ستارگان پیشکارش، در همان بی راهه ای که تنها اهورا پایانش را آگاه، از دور، به زیر درختی تناور، روشنایی دیده می شود.
اوه، به نام پروردگار بزرگ! این دیگر چه شگفتی دیگری است، که می نگارند...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Della࿐، Sajede Khatami، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 11 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
هیلدا زاده‌ نیز در پاسخ، نخست سر خم می دارد.
تیرانا الن پرسش و پاسخش شگفت است و او، به راستی باید در پاسخ چه گوید؟
پس از چندی سر بر می آورد و رو به تیرانای کنجکاو می گوید:
- بهرِ...
لَبخند موذیانه و آزارگر می زند و گویش خود را به شیطنت می آراید.
- هنگامی که شما به آرمان خویش رسیدید، بزرگواری کنید و جایگاه نیکویم در کاخ دهید.
پناه بر...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Della࿐، Sajede Khatami، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 11 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
و در این دَم، گشوده شدن ناگهانی درب، هم او را از این خشم و اندیشه های بیهوده و هم آرام را از زیر و رو کردن سیاهه ی در دستش برون می کشد.
پس هر دو سر می گردانند و آن که دیوانه وار درون آمده، هری کلاری آشفته تر از این دو است و همان گونه که درب را پشت سر فرو می بندد، غرغرکنان می گوید:
- آه، نفرین بر آن لیدیایی!
روی می گرداند و به سوی میز...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Della࿐، Sajede Khatami، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 11 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
اوه، این گزاف و ریشخند است! ازبهر کدام پدیده، شاهزاده ی الن باید تا این دم بی خواب باشد؟
شاهزاده سامیار چشمان بی جانش را برهم می گذارد و سرش را بر دیوار تکیه می دارد.
از هنگامی که بانو هلن و شاهدخت الن او را بدرود گفتند، اندیشه اش سراسر در پیرامون مهراز هیلدا می گردد. آه، مگر نه این کار بازرسان، سرورم؟
نه! شاهزاده سامیار اینگونه می...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Della࿐، Sajede Khatami، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 11 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
او کجاست؟ در زندان پدر خواسته! کجا بود؟ در خوابی آمیخته با رویدادهای راستین! چه چیز او را به این دم و بازدم ژرف ژرف کشانده؟ اینکه به یاد آورد، مهراز درد او را آرام کرد. اکنون سرانجام چیست؟
سرش را از دیوار بر می کشد.
مهراز از سرای افسونگران یا که فراسرشتان است و مگر سخن گفتن با تَنی از آن شگفتان، چاره ای برای یافتن او نخواهد بود.
پس با...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Della࿐، Sajede Khatami، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 11 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
اوه، آشکار است! این دو آلیس و آتنا هستند.
آلیس در سوی چپ با گیسوان بسته بر پشت سر و آغشته به زیوران درخشانی چون گل رز و نگین های درخشان، ابروان درهم از هول و ترس بسیار، چشمان سیاه گردان در پیرامون، گاه به سام هیلدا، که چون دژخیم* دیوانه اش می نگرد، گاه به هری کلاری که نمی داند هنوز سخن نگفته، به نام چه قلم در نهاده، دستانی لَبریز از...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: Della࿐، Sajede Khatami، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 11 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا