خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

^moon shadow^

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/18
ارسال ها
1,878
امتیاز واکنش
18,048
امتیاز
428
محل سکونت
Tabriz
زمان حضور
38 روز 17 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
شوکه به منظره‌ی روبروم نگاه می‌کردم. کل فامیل و حتی راشا و رهام هم بودن! بهت زده گفتم:
- این جا چه خبره؟
شادی اومد جلو و یکی زد تو سرم که باعث خنده‌ی جمع شد:
- چقدر خری تو، تولدته دیگه. جدی یادت نبود یا فیلم‌مون کردی؟
به زور گفتم:
- نه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازیگر عشق | Anita.a کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، Shirin.af و ☙zAHRa❧

^moon shadow^

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/18
ارسال ها
1,878
امتیاز واکنش
18,048
امتیاز
428
محل سکونت
Tabriz
زمان حضور
38 روز 17 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
دوباره نگاهم چرخید رو دختر غد و تخسی که با لبخند با فامیلش بگو و بخند می‌کرد. قبلا ثابت کرده بود که بر خلاف لجبازی‌هاش دل مهربونی داره. دوست‌ها و خواهرش حتی یه ثانیه هم تنهاش نمی‌ذاشتن و مدام کنارش بودن.کمی اطراف چشم چرخوندم و به فامیل‌هاشون نگاه کردم....

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازیگر عشق | Anita.a کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، Shirin.af و ☙zAHRa❧

^moon shadow^

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/18
ارسال ها
1,878
امتیاز واکنش
18,048
امتیاز
428
محل سکونت
Tabriz
زمان حضور
38 روز 17 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
راشا اخم کرد و برگشت طرف من. هلیا هم ناراحت اول نگاه کوتاهی به من کرد و بعد تند تند یه چیزهای به مرد روبروش گفت و راه افتاد طرف ما.
- راشا داره میاد اینجا!
با نزدیک‌تر شدن هلیا واقعا به راشا حق دادم. دختر خیلی خوشگلی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازیگر عشق | Anita.a کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، Shirin.af و ☙zAHRa❧

^moon shadow^

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/18
ارسال ها
1,878
امتیاز واکنش
18,048
امتیاز
428
محل سکونت
Tabriz
زمان حضور
38 روز 17 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
برخلاف انتظارم که فکر می‌کردم الان ناراحت می‌شه با شادی بلند خندید و من به طنین خنده‌اش گوش دادم. در آخر با شیطنت چشمکی زد و با ناخنش آروم زد رو دماغم که با تعجب عقب کشیدم؛ ولی اون بی‌خیال گفت:
- بس کن پسر. از...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازیگر عشق | Anita.a کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، Shirin.af و ☙zAHRa❧

^moon shadow^

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/18
ارسال ها
1,878
امتیاز واکنش
18,048
امتیاز
428
محل سکونت
Tabriz
زمان حضور
38 روز 17 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
لحنم ناخودآگاه عصبانی بود که باعث شدت گرفتن گریه‌اش شد و با هق هق گفت:
- پارمی به خدا من نمی‌خواستم. اصلا نمی‌دونم چطور شد؛ اون بهم گفت من رو برای همیشه می‌خواد تا ازدواج کنیم؛ ولی من که قبول...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازیگر عشق | Anita.a کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، Shirin.af و ☙zAHRa❧

^moon shadow^

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/18
ارسال ها
1,878
امتیاز واکنش
18,048
امتیاز
428
محل سکونت
Tabriz
زمان حضور
38 روز 17 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
پرهام در میان حرف‌های شارلوت بهت زده ماند و شارلوت هم او را کنار زد و رفت. پرهام همانجا سرخورد و نشسته تکیه داد به درخت و سرش را با دستانش قاب کرد. حالا که داشت جدی فکر می‌کرد تازه می‌دید در حق آنیتا چه ظلمی کرده بود. پرهام او را وابسته‌ی خودش کرده بود در حالی که علاقه‌ای به او نداشت و حالا...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازیگر عشق | Anita.a کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، Shirin.af و ☙zAHRa❧

^moon shadow^

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/18
ارسال ها
1,878
امتیاز واکنش
18,048
امتیاز
428
محل سکونت
Tabriz
زمان حضور
38 روز 17 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
- پارمیدا جان عزیزم اون منظوری نداشت.
خودم رو پرت کردم تو بغـ*ـل شارلوت و مثل ابر بهار داشتم گریه می‌کردم. عجب شبی شد واقعا، مثلا تولده؛ ولی اشک همه دراومد. حالم اصلا خوب نبود، با گریه گفتم:...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازیگر عشق | Anita.a کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، Shirin.af و ☙zAHRa❧

^moon shadow^

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/18
ارسال ها
1,878
امتیاز واکنش
18,048
امتیاز
428
محل سکونت
Tabriz
زمان حضور
38 روز 17 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
هلیا شیطون خندید و گفت:
- وقتی پریا گفت تولدته قید همه چیز رو زدم و یه مرخصی یه هفته‌ای گرفتم و اومدم ایران. البته الان یه چیزی باعث شد تصمیم بگیرم زنگ بزنم و یه ترم مرخصی بگیرم.
- مگه می‌ذارن؟
- سختی‌هایی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازیگر عشق | Anita.a کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، Shirin.af و ☙zAHRa❧

^moon shadow^

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/18
ارسال ها
1,878
امتیاز واکنش
18,048
امتیاز
428
محل سکونت
Tabriz
زمان حضور
38 روز 17 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
چشم غره‌ای رفتم و گفتم:
- پس چی؟!
- نه بابا؟ نکنه مثل بازیگریت بد باشه؟
- می‌کشمت ها!...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازیگر عشق | Anita.a کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، Shirin.af و ☙zAHRa❧

^moon shadow^

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/18
ارسال ها
1,878
امتیاز واکنش
18,048
امتیاز
428
محل سکونت
Tabriz
زمان حضور
38 روز 17 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
دانای کل:
ذهن راشا پر بود از نقشه‌های پر از شیطنت واسه بازی با احساس هلیا و تلافی کارش؛ هلیا با یک تیر چندین نشان زده بود. هم غرایض مردانه‌ی راشا را به بازی گرفته بود و هم احساسش را. بازی بدی را شروع کرده بود؛ ولی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازیگر عشق | Anita.a کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، Shirin.af و ☙zAHRa❧
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا