- عضویت
- 18/3/18
- ارسال ها
- 1,878
- امتیاز واکنش
- 18,048
- امتیاز
- 428
- محل سکونت
- Tabriz
- زمان حضور
- 38 روز 17 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
شوکه به منظرهی روبروم نگاه میکردم. کل فامیل و حتی راشا و رهام هم بودن! بهت زده گفتم:
- این جا چه خبره؟
شادی اومد جلو و یکی زد تو سرم که باعث خندهی جمع شد:
- چقدر خری تو، تولدته دیگه. جدی یادت نبود یا فیلممون کردی؟
به زور گفتم:
- نه...
- این جا چه خبره؟
شادی اومد جلو و یکی زد تو سرم که باعث خندهی جمع شد:
- چقدر خری تو، تولدته دیگه. جدی یادت نبود یا فیلممون کردی؟
به زور گفتم:
- نه...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان بازیگر عشق | Anita.a کاربر انجمن رمان ٩٨
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: