- عضویت
- 18/3/18
- ارسال ها
- 1,878
- امتیاز واکنش
- 18,048
- امتیاز
- 428
- محل سکونت
- Tabriz
- زمان حضور
- 38 روز 17 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
سرم درد میکنه و از خستگی حوصلهی حرف زدن ندارم، همین قدر بگم که ساعت شیش عصر بود که من و شارلوت هر دو رو مبلهای سالن خواب رفتیم.
***
از تشنگی بیدار شدم و نگاهی با ساعت گوشیم که رو میز بود کردم؛ ساعت ده شب بود. کلافه...
***
از تشنگی بیدار شدم و نگاهی با ساعت گوشیم که رو میز بود کردم؛ ساعت ده شب بود. کلافه...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان بازیگر عشق | Anita.a کاربر انجمن رمان ٩٨
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: