خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

^moon shadow^

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/18
ارسال ها
1,878
امتیاز واکنش
18,048
امتیاز
428
محل سکونت
Tabriz
زمان حضور
38 روز 17 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
دختر که حالا فهمیدم فامیلیش قاسمیه با ترس عذرخواهی کرد و رفت. بقیه هم به ما نگاه می‌کردن، پچ پچ ‌کردن‌هاشون رو حس می‌کردم. برگشتم ببینم این حامی از غیب رسیده کیه که من رو می‌شناسه که با یه دکتر حدودا بیست و نه ساله با موهای فر سیاه و چشم‌های قهوه‌ای و پلک‌های بلند روبرو شدم. زیبا نبود؛ ولی بانمک و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازیگر عشق | Anita.a کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: YeGaNeH، ZaHRa، Shirin.af و یک کاربر دیگر

^moon shadow^

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/18
ارسال ها
1,878
امتیاز واکنش
18,048
امتیاز
428
محل سکونت
Tabriz
زمان حضور
38 روز 17 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
- می‌دونم، من هم اولین باری که دیدمشون شبیه تو بودم. همه با دیدن این زوج خیره می‌مونن! هنوز هم با اینکه خیلی از دخترها دنبال دکتر ریاحی‌ان و خیلی از مردها هر کاری واسه رکسانا می‌کنن؛ ولی عشق این دو نفر مثل لیلی و مجنون زبانزد همه‌ست. رکسانا قول داده یه روز داستانش رو تعریف کنه، با امروز دوهفته...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازیگر عشق | Anita.a کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، Shirin.af و ☙zAHRa❧

^moon shadow^

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/18
ارسال ها
1,878
امتیاز واکنش
18,048
امتیاز
428
محل سکونت
Tabriz
زمان حضور
38 روز 17 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
این بار اون بود که چشم‌هاش گرد شد و گفت:
- فکر می‌کردم خودم زیاد بلدم.
- اونجا برای این‌که بیکار نمونم وقتم رو گذاشتم برای این چیزها.
- چه زبون‌هایی رو بلدی؟
- فارسی که هیچ! عربی‌ هم که تو...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازیگر عشق | Anita.a کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: YeGaNeH، ZaHRa، Shirin.af و یک کاربر دیگر

^moon shadow^

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/18
ارسال ها
1,878
امتیاز واکنش
18,048
امتیاز
428
محل سکونت
Tabriz
زمان حضور
38 روز 17 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
خیلی زود تو مغازه‌ها گشتم و هر چیزی که لازم بود رو تند تند خریدم و دوباره برگشتم تو ماشین:
- برو یه جای خلوت.
- باشه.
از هیجان قلبم تند تند می‌زد و لبخند بزرگی رو لـ*ـبم بود که راشا هم گفت:
- جالبه! تا حالا زیاد زیر دست گریمور بودم؛ ولی واسه این یکی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازیگر عشق | Anita.a کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، Shirin.af و ☙zAHRa❧

^moon shadow^

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/18
ارسال ها
1,878
امتیاز واکنش
18,048
امتیاز
428
محل سکونت
Tabriz
زمان حضور
38 روز 17 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
پیمان و پریا همزمان:
- با کی؟
خیلی معمولی جواب دادم:
- آقا راشا.
پیمان:
- راشا دوست من؟...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازیگر عشق | Anita.a کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، Shirin.af و ☙zAHRa❧

^moon shadow^

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/18
ارسال ها
1,878
امتیاز واکنش
18,048
امتیاز
428
محل سکونت
Tabriz
زمان حضور
38 روز 17 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
- برو بابا، من یه بار عاشق شدم واسه هفت پشتم بسه.
- آخه خب چیزهایی که گفتی معنیش اینه که یه احساسی بهش داری.
- اون وقت خانم روانشناس، چرا با دیدن پرهام قلبم تو حلقم می‌زنه؟ چرا حاضرم هرکاری بکنم تا به اون چشم‌های...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازیگر عشق | Anita.a کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، Shirin.af و ☙zAHRa❧

^moon shadow^

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/18
ارسال ها
1,878
امتیاز واکنش
18,048
امتیاز
428
محل سکونت
Tabriz
زمان حضور
38 روز 17 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
ساعت هفت صبح شادی اومد تو اتاق و جفتمون رو بیدار کرد تا پریا بره دانشگاه و من هم بیمارستان. خود شادی هم قرار بود به عنوان مهمان با پریا بره!
قرارگذاشتیم کار من که تموم شد اون‌ها هم بیان و با هم بریم خونه نگاه کنیم.
وقتی رسیدم بیمارستان و البته این بار...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازیگر عشق | Anita.a کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH و ☙zAHRa❧

^moon shadow^

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/18
ارسال ها
1,878
امتیاز واکنش
18,048
امتیاز
428
محل سکونت
Tabriz
زمان حضور
38 روز 17 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
- بریم.
عصر که کارم زود‌تر از همیشه تموم شد با خستگی خودم رو انداختم تو اتاق رست و به جای روپوش مانتوم رو پوشیدم که دیروز با راشا خریده بودم، همون موقع گوشیم زنگ خورد:
- بله؟
پریا:
- آجی ما دم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازیگر عشق | Anita.a کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، Shirin.af و ☙zAHRa❧

^moon shadow^

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/18
ارسال ها
1,878
امتیاز واکنش
18,048
امتیاز
428
محل سکونت
Tabriz
زمان حضور
38 روز 17 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
دانای کل:
ساعت حدودا هفت و نیم بود که با کات دادن کارگردان، راشا سریع خودش را به کانتر تعویض لباس و گریم انداخت و بعد از حاضر شدن بدون توجه به جمیعتی که برای دیدن عوامل فیلم جمع شده بودند با عجله سوار ماشین شد و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازیگر عشق | Anita.a کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، Shirin.af و ☙zAHRa❧

^moon shadow^

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/18
ارسال ها
1,878
امتیاز واکنش
18,048
امتیاز
428
محل سکونت
Tabriz
زمان حضور
38 روز 17 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارمیدا هم عادی لبخندی زد و کمی از کاپوچینویش را خورد و گفت:
- پس می‌شه ازت بخوام اگه لازم شد به آنیتا نزدیک بشی؟
راشا تازه کاپوچینویش را مزه کرده بود که با این حرف به سرفه افتاد و بدون توجه به بلندی صدایش با بهت گفت:
- چی‌کار کنم؟
- خب آنیتا دختریه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازیگر عشق | Anita.a کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، Shirin.af و ☙zAHRa❧
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا