خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

^moon shadow^

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/18
ارسال ها
1,878
امتیاز واکنش
18,048
امتیاز
428
محل سکونت
Tabriz
زمان حضور
38 روز 17 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
دایی من رو کشید تو حصارش و گفت:
- چقدر بزرگ شدی وروجک! خانم شدی.
- مرسی دایی جون.
رضا:
- خوش اومدی دختر عمه. آب و هوای اونجا بهت ساخته ها.
خندیدم و تشکر کردم که زندایی بـ*ـغلم کرد و با لهجه‌ی دوست داشتنی‌اش گفت:
- خوش اومدی گلم، دلمون برات...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازیگر عشق | Anita.a کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، Shirin.af، ☙zAHRa❧ و 4 نفر دیگر

^moon shadow^

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/18
ارسال ها
1,878
امتیاز واکنش
18,048
امتیاز
428
محل سکونت
Tabriz
زمان حضور
38 روز 17 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
دانای کل:
از صبح که با صدای غرغرهای مادرش از خواب بیدار شده بود با اعصابی خراب روزش را شروع کرده و برای تشریف‌فرمایی دخترخاله‌ی از نظر خودش خودخواه و لوسش دسته گل خریده بود.
تنها چیزی که از پارمیدا به یاد داشت دختر آویزان و لوسی بود که...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازیگر عشق | Anita.a کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، Shirin.af، ☙zAHRa❧ و 4 نفر دیگر

^moon shadow^

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/18
ارسال ها
1,878
امتیاز واکنش
18,048
امتیاز
428
محل سکونت
Tabriz
زمان حضور
38 روز 17 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
پارمیدا:
- هنوز نگاه می‌کنه؟
شادی: آره.
- چه‌جوریه نگاهش؟
- خیلی خیلی معمولی و مغرور؛ البته یه طرف دیگه رو هم نگاه می‌کنه گاهی.
- وای شادی دیدی؟ خودش اول نزدیکم شد. احمق فقط به ظاهرم جذب شده، آی من تلافی کنم!
- پارمیدا؟
- هان؟
- اون کیه؟...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازیگر عشق | Anita.a کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: YeGaNeH، ZaHRa، Shirin.af و 5 نفر دیگر

^moon shadow^

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/18
ارسال ها
1,878
امتیاز واکنش
18,048
امتیاز
428
محل سکونت
Tabriz
زمان حضور
38 روز 17 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
- شادی؟
- بله؟
- پسر عموم تو کَفِته‌ ها.
- کدوم؟ چی؟
همچین ضایع شروع کرد سر چرخوندن که یکی زدم پس کله‌اش و گفتم:
- دختره‌ی ترشیده، پسر عمو شهابم رو می‌گم، داریوش!
شادی با شیطنت برگشت و زل زد به داریوش و نگاهش رو غافل گیر کرد که باعث شد شربت بپره تو گلوی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازیگر عشق | Anita.a کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: YeGaNeH، ZaHRa، Shirin.af و 5 نفر دیگر

^moon shadow^

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/18
ارسال ها
1,878
امتیاز واکنش
18,048
امتیاز
428
محل سکونت
Tabriz
زمان حضور
38 روز 17 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
اطراف استخر قدم می‌زدم که با شنیدن صدای پرهام راهم رو به سمت صداش کج کردم و خودم رو کشیدم پشت یه بوته تا خوب نگاه کنم، در کمال تعجبم داشت با آنیتا حرف می‌زد.
آنیتا:
- واسه چی اومدی دنبالم؟ خوب دختر خاله‌ی تازه از فرنگ برگشت‌ات رو دیدی و ولم کردی ‌ها...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازیگر عشق | Anita.a کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: YeGaNeH، ZaHRa، Shirin.af و 4 نفر دیگر

^moon shadow^

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/18
ارسال ها
1,878
امتیاز واکنش
18,048
امتیاز
428
محل سکونت
Tabriz
زمان حضور
38 روز 17 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
بلند گریه کردم که راشا اومد روبه روم و سعی کرد آرومم کنه. برام نامحرم و غریبه بودنش مهم نبود فقط می‌خواستم که آروم بشم. بعد از سال‌ها بالاخره دوباره همه چیز رو گفته بودم.
وقتی آروم شدم با خجالت از راشا جدا شدم وگفتم:...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازیگر عشق | Anita.a کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، ZaHRa، Shirin.af و 3 نفر دیگر

^moon shadow^

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/18
ارسال ها
1,878
امتیاز واکنش
18,048
امتیاز
428
محل سکونت
Tabriz
زمان حضور
38 روز 17 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
غیر ارادی چهره‌ی آنیتا اومد جلوی چشمم. پوست برنزه و گونه‌های برجسته و دماغ عمل شده با چشم‌های سبز خاکستری؛ موهای مش شده‌ی لـ*ـخت و تقریبا بلند و لـ*ـب‌های هم اندازه و خوش فرم! اون رو با خودم مقایسه کردم و رای به زیباتر بودن اون دادم. حتما تو مدتی که من لندن بودم این دوتا با هم بودن. من رو باش چه واسه خودم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازیگر عشق | Anita.a کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: YeGaNeH، ZaHRa، Shirin.af و 3 نفر دیگر

^moon shadow^

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/18
ارسال ها
1,878
امتیاز واکنش
18,048
امتیاز
428
محل سکونت
Tabriz
زمان حضور
38 روز 17 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
خودتون نقشه‌ام واسه نزدیکی به کوروش رو حدس بزنید! کوروش سهامدار اصلی و رئیس یه بیمارستان خصوصی خیلی باحال و معروفه که البته عموم نصف بیشتر سهام رو واسه‌اش خریده. حالا...
من هم چی؟ الان یه دکتر تخصص قلب قبول شده ولی عمومی‌دار جوون و بی‌کارم!؟ گرفتید؟
با...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازیگر عشق | Anita.a کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، Shirin.af، ☙zAHRa❧ و 2 نفر دیگر

^moon shadow^

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/18
ارسال ها
1,878
امتیاز واکنش
18,048
امتیاز
428
محل سکونت
Tabriz
زمان حضور
38 روز 17 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
هیع! این دیگه از کجا اومد؟
- ترسوندیم راشا. از کی اینجایی و منظور؟
- همون مرحله‌ی اول رو میگم. خب نقشه‌ات چیه؟
- ببخشیدها، ولی به تو چه؟!
- واسه کمک میگم.
- مرسی نیازی نیست.
- کوروش نامزد دختره‌ست مگه نه؟
وا این از کجا می‌دونه؟ نگاه تو رو خدا معلومه از...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازیگر عشق | Anita.a کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، Shirin.af، ☙zAHRa❧ و 2 نفر دیگر

^moon shadow^

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/18
ارسال ها
1,878
امتیاز واکنش
18,048
امتیاز
428
محل سکونت
Tabriz
زمان حضور
38 روز 17 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
- چه خوب. دکتری تو؟
- آره، فعلا دکترای عمومی دارم؛ ولی تخصص قلب هم قبول شدم و اگه قبل از شروع بهار برگردم می‌تونم درسم رو ادامه بدم.
- بابا ایول! ولی اصلا به سنت نمی‌خوره ها.
- من تو شونزده سالگی وارد دانشگاه شدم. تازه اونجا امتحان دادم و به خاطر اطلاعات...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازیگر عشق | Anita.a کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: YeGaNeH، ZaHRa، Shirin.af و 3 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا