- عضویت
- 18/3/18
- ارسال ها
- 1,878
- امتیاز واکنش
- 18,049
- امتیاز
- 428
- محل سکونت
- Tabriz
- زمان حضور
- 38 روز 17 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
مسئول پذیرش نگاهی به سرتاپام کرد و گفت:
- قبلا وقت گرفتید؟
وا! مگه میخوام برم مطب دکتر؟ دارم میرم رئیس بیمارستان رو ببینم دیگه! با حرص گفتم:
- خیر؛ ولی واجبه، خودشون اطلاع دارن.
- خانم اگه نمیدونی من بگم. ایشون رئیس بیمارستانه و سرش شلوغه، الان...
- قبلا وقت گرفتید؟
وا! مگه میخوام برم مطب دکتر؟ دارم میرم رئیس بیمارستان رو ببینم دیگه! با حرص گفتم:
- خیر؛ ولی واجبه، خودشون اطلاع دارن.
- خانم اگه نمیدونی من بگم. ایشون رئیس بیمارستانه و سرش شلوغه، الان...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان بازیگر عشق | Anita.a کاربر انجمن رمان ٩٨
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: