خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
همچنین مراتب دیگری از کمال برای روح انسان وجود دارد که روان‌شناسان متعارف شناخت کاملی از آنها ندارند، اما در معارف دینی به عنوان مراتب ایمان و عناوینی مانند آن، معرفی شده است، به طوری که ممکن است در زمان واحد در مورد پدیده واحدی انواعی از احساس لـ*ـذت و رضایت، و متقابلاً اضداد آنها، برای انسان حاصل شود. بنابراین، ممکن است کسی مبتلا به بیماری ذات الریه شود، درد بکشد، تنگی نفس و سـ*ـینه درد داشته باشد و از این آفت‌ها رنج ببرد، و در همین حال، توجه داشته باشد به اینکه وظیفه داشته که نزد دکتر برود و دوا بخورد و این کار را انجام داده است و پاداش اطاعت خدا را خواهد داشت، بعد توجه کند به اینکه تحمل این درد و رنج‌ها موجب آمرزیدن گناهانش می‌شود، و موجب درجات بهشت می‌گردد، و بالاخره موجب رضایت خدا می‌شود. چنین کسی در یک لحظه در عین رنج بردن از درد و بیماری، انواعی از لـ*ـذت‌ها را بر حسب مراتب ایمان و معرفت و توجه به مقام ربوبی خواهد داشت.



حقیقت این است که گنجایش و ظرفیت انسان خیلی بیش از اینهاست و تصور مراتب آرامش و رضایت اولیای خدا به مقدّرات الهی و لـ*ـذت‌های فوق العاده‌ای که برای ایشان حاصل می‌شود برای افراد عادی میسر نیست و طبعتصدیق به آنها و درک نمونه‌های عینی آنها سخت‌تر و دشوارتر خواهد بود. برای نمونه، ما در روایاتی داریم که اگر مصیبتی به شما وارد شود و شما مبتلا به رنج و المی شوید، ما ناراحت می شویم، و در بعضی نقل‌ها آمده که حتی ما بواسطه مریضی شما مریض می‌شویم، و نیز در شادی و سرور شما شاد می‌گردیم، و طبعاافزایش کمّی و کیفی غم و شادی اقتضا دارد که بر مقدار و مرتبه غم و شادی امام (ع) نیز افزوده شود. اکنون ملاحظه کنید که روح امام چه ظرفیت عظیمی برای تحمل انبوه غم‌ها و شادی‌ها و حتی جمع بین آنها دارد!



یک نکته در اینجا قابل توجه است و آن این است که همین انسانی که هم از لحاظ طولی و هم از لحاظ عرضی ظرفیت‌های متفاوتی دارد، اگر تمام توجه او به یک مرتبه معطوف شود و در همان مرتبه تمرکز پیدا کند، دیگر پدیده‌های سایر مراتب را درک نمی‌کند، مثل کسی که درد خیلی شدیدی دارد، و اصلاً نمی‌تواند به چیزی دیگر توجه کند. البته انسان‌های کامل می‌توانند مراتبی از اینها را با هم جمع کنند، اما شرایط حیات مادی تحمل تمرکز در همه آنها را ندارد. و حتی اگر به مصداق «قُلوبُنا أوْعِیَةٌ لِمَشِیَّةِ الله» در یک مرتبه خاص تمرکز کامل پیدا کند، می‌تواند بگوید که از مراتب دیگر اطلاعی ندارم: «وما أدْری ما یُفْعَلُ بی وَلا بِکُم»، «إنْ نَحْنُ إلّا بَشَرٌ مِثْلُکُم». البته ما هر اندازه دلیل وحیانی داشته باشیم می‌توانیم وجود چنین مقاماتی را برای کسانی تصدیق کنیم و آرزو داریم که خدای متعال به برکت عنایت اولیای کاملش روزنه‌ای از این حقایق به روی ما بگشاید و اندکی از این مواهب ویژه به ما هم مرحمت کند، إن شاء الله تعالی.


برخی موضوعات مذهبی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM، Saghár✿ و MaSuMeH_M

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
حقیقت و روح نماز


حوزه/ نماز، دارای ظاهر و باطن است؛ ظاهر آن، مرکب از حرکت ها، سکونها، قرائتها و ذکرهای لفظی است، اما حقیقت و باطن آن، نیت پاک و حضور قلب می باشد که معراج مؤمن با همین حقیقت نماز، میسور می شود و به افق های کمال، نزدیک میگردد. راز نمازهای عارفان در همین حقیقت نماز، نهفته است.



خبرگزاری حوزه،| حقیقت نماز در دو جنبه، خلاصه می شود: یکی نیت خالصانه و دیگری حضور قلب، در این جا اندکی در این باره، بحث می کنیم:
اخلاص و نیت خالصانه
نیت، روح هر عبادتی محسوب می شود و ارزش عبادت، ارتباط تمام و کامل به نیت انسان دارد. ما در کارهای عادی و روزمره زندگی خود نیز برای نیت ارزش زیادی قائل هستیم و به کارهایی ارزش می دهیم که نیت صحیحی داشته باشند.
در نماز هم، نیت خالص، بسیار پر اهمیت است و می تواند منشأ ترقی انسان و رسیدن به مدارج و مراتبی شود که حتی تصور آن برای ما مشکل است. بسیاری از اولیای الهی در اثر نماز به مقامات بسیار بلندی رسیده اند. از سوی دیگر، همین نمازی که معراج است می تواند انسان را به قعر جهنم بفرستد. این دو اثر متناقض از یک عمل واحد، مربوط به دو نیت مختلف می شود: یک نیت باعث می شود نماز، انسان را در ملکوت بالا ببرد، اما همین نماز با نیتی دیگر، انسان را در جهنم می افکند.
این چنین است که نیت تا این حد می تواند ارزش عمل را تحت تأثیر قرار دهد، از این رو، معیار ارزش گذاری کارهای عبادی و روح عبادت، «نیت» است.
ریا؛ فاسد کننده نماز
برخی انگیزه ها و نیت ها همچون ریا و عجب، عبادت را به طور کلی فاسد و باطل می کنند و نه تنها باعث می شوند آن عبادت هیچ اثر مثبتی نداشته باشد که موجب سقوط انسان نیز می شوند. ریا یکی از مهم ترین موانع تأثیر اعمال عبادی است..
ریا یعنی خودنمایی و خود را به دیگران نشان دادن؛ یعنی انسان، عمل را به این انگیزه انجام می دهد که دیگران ببینند و تعریف و تمجید کنند و او از این تعریف ها لـ*ـذت ببرد و خوشحال شود.


برخی موضوعات مذهبی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM، Saghár✿ و MaSuMeH_M

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
نمازی که انسان را به مرتبه بالای عرفانی می رساند


حوزه/ مرحوم علّامۀ طباطبائی «رحمت‌الله‌علیه» می‌فرمودند: مرحوم آقای قاضی رحمت‌الله‌علیه در بازار نجف به من رسیدند، دست روی شانۀ من گذاشتند و فرمودند: «فرزندم! دنیا می‌خواهی، نماز شب؛ آخرت می‌خواهی، نماز شب!»



به گزارش خبرگزاری حوزه، حضرت آیت الله مظاهری، سلسله دروس اخلاقی با موضوع «شرح چهل حدیث اخلاقی» داشته اند که مطالب شنیدنی و خواندنی این استاد اخلاق حوزه در شماره های مختلف تقدیم نگاه شما خوبان خواهد شد.

حدیث سی‌ و هفتم: درک مراتب والای عرفانی با مداومت بر نماز شب

بِسْمِ‌ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم‌
«رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری‌ وَ یَسِّرْ لی أَمْری وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانی یَفْقَهُوا قَوْلی»

علامۀ مجلسی «رحمت ‌الله ‌علیه» در جلد ۷۵ بحارالانوار، روایت مهمّی از امام یازدهم، امام حسن عسکری «سلام ‌الله‌ علیه» نقل می‌کند. ایشان می‌فرمایند:
«إِنَّ الْوُصُولَ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سَفَرٌ لَا یُدْرَکُ‌ إِلَّا بِامْتِطَاء اللَّیْلِ» [۱]
رسیدن به خداوند، سفری است که جز با درهم‌پیچیدن شبانه حاصل نمی‌شود.

این روایت مربوط به نماز شب و تهجّد شبانه است. امام «سلام‌الله‌علیه» نیل به مقام‌ها و درجات عرفانی و معنوی را وابسته به نماز شب می‌دانند. به بیان دیگر، اگر کسی بخواهد به مقام شهود برسد، سیروسلوک داشته باشد و به لقای پروردگار متعال نائل گردد و فانی در او شود، باید از سیر در شب بهره بگیرد.

از نظر قرآن کریم و از نظر روایات، رسیدن به مقامات معنوی و عرفانی، شب بیداری و نماز شب می‌خواهد. اساتید اخلاق و عرفان نیز همواره به شاگردان شود برای اهتمام به نماز شب توصیه کرده‌اند. اساساً موفقیّت در هر رسالت معنوی و پیروزی در هر هدف متعالی، مرهون مداومت بر نماز شب و راز و نیاز با خداوند در دل شب است.

هنگامی که پیامبراکرم «صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» به رسالت مبعوث شدند و از غار حرا به خانه آمدند، سورۀ مزمّل نازل شد. خداوند متعال در آن سوره، یک دستورالعمل سازنده برای پیشبرد اهداف رسالت، به رسول خویش القاء فرمود. از جملۀ آن دستورهای کاربردی، تهجّد شبانگاهی است. چنانکه می‌فرماید:

«یا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ، قُمِ اللَّیْلَ إِلاَّ قَلیلاً، نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلیلاً، أَوْ زِدْ عَلَیْهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتیلا» [۲]

آن دستور العمل و از جمله نماز شب، برای سیروسلوک پیامبر «صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» و نیز برای پیروزی ایشان در پیشبرد اهداف رسالت، بسیار مؤثر بود.

ساعت‌های شبانگاهی برای ثمربخشی حرکت‌های معنوی، کاربرد بیشتری دارد. مثلاً مبعث پیامبر اکرم «صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» و اولین وحی به ایشان، در شب رخ داده است. وحی به حضرت موسی «سلام‌الله‌علیه» در کوه طور نیز در شب اتفاق افتاده است. قرآن کریم در شب نازل گردیده است. چنانکه می‌فرماید: «بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی‌ لَیْلَةِ الْقَدْرِ» [۳]. معراج آن نبّی گرامی نیز، معراجی شبانه است: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ سُبْحانَ الَّذی أَسْری‌ بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الْأَقْصَی الَّذی بارَکْنا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ» [۴]

حضرت موسی «سلام‌الله‌علیه» سی شب به میقات رفت و بعد ده شب دیگر هم به آن افزوده شد:

«وَ واعَدْنا مُوسی‌ ثَلاثینَ لَیْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعینَ لَیْلَةً» [۵]


برخی موضوعات مذهبی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM، Saghár✿ و MaSuMeH_M

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
از این آیات شریف، معلوم می‌شود که سیروسلوک و طیّ مقامات معنوی مربوط به شب است. ارتباط عاطفی با خداوند متعالی و قرب به ذات باری، مختصّ شب است.



در سورۀ مزمّل نیز به عنوان اولین دستور، پیامبر اکرم «صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» را به تهجّد شبانه توصیه می‌فرماید. رسم پیامبرگرامی «صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» چنین بوده است که شب‌ها زود می‌خوابیدندو نیمه شب بیدار می‌شدند. از نیمه شب تا هنگام اذان صبح در چند مرحله نماز شب می‌خوانده‌اند و در بین نمازها خواب کوتاهی داشته‌اند. یعنی نیمۀ دوّم شب را به چند قسمت تقسیم و در هر قسمت چند رکعت نماز می‌خوانده‌اند.



قرآن کریم راجع به متقیّن و در بیان ویژگی‌های آنها می‌فرماید:

«وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ» [۶]



یعنی افراد با تقوا، هنگام سحر، با خداوند راز و نیاز و مناجات دارند و از او طلب مغفرت می‌کنند. در آیۀ دیگر، علامت مؤمن را تقیّد به عبارت و ارتباط شبانه با خدا می‌داند. می‌فرماید:

«تَتَجافی‌ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ، فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْیُنٍ جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ» [۷]



مؤمن کسی است که شب‌ها پشت پا به رختخواب می‌زند و به سوی خدا سیر می‌کند. گاهی صفات جلال خدا و گاهی صفات جمال خدا بر دلش حکم‌فرما می‌شود و فقط خدا می‌داند که به چه مقام‌هایی نائل می‌گردد.



این مقام‌ها مختصّ قیامت هم نیست، بلکه در همین دنیا نیز نمازشب‌خوان‌ها عالمی دارند، سیری دارند و حالات و مقامات والایی کسب می‌کنند. تمام لذّت شبانه‌روز آنها در مداومت بر نماز شب است. اگر در روز گرفتاری و غم و غصه دارند، اگر دچار بلا و مصیبت هستند و زندگی را به سختی می‌گذرانند، صبر می‌کنند تا آن ساعت نیمه شب یا آخر شب فرا برسد و تمام گرفتاری و غم و نگرانی خود را با نماز شب رفع ‌کنند.



امام باقر «سلام‌الله‌علیه» می‌فرمایند: این آیۀ شریفه، دربارۀ امیرالمومنین «سلام‌الله‌علیه» و شیعیان نازل شده است. آنها سر شب می‌خوابند و وقتی یک سوّم از شب گذشت، با خداوند راز و نیازها دارند: «یَنَامُونَ فِی أَوَّلِ اللَّیْلِ فَإِذَا ذَهَبَ ثُلُثَا اللَّیْلِ أَوْ مَا شَاءَ اللَّهُ فَزِعُوا إِلَی رَبِّهِمْ رَاغِبِینَ رَاهِبِینَ طَامِعِینَ فِیمَا عِنْدَهُ ...»[۸]



نزد اهل دل و در پیش اولیای الهی، دو رکعت نماز در دل شب، از دنیا و همۀ آنچه در دنیاست، ارزشمندتر و عزیزتر است. پیامبر اکرم «صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» می‌فرمایند:



«لَرَکْعَتَانِ فِی‌ جَوْفِ‌ اللَّیْلِ‌ أَحَبُ‌ إِلَیَ‌ مِنَ‌ الدُّنْیَا وَ مَا فِیهَا» [۹]


برخی موضوعات مذهبی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM، Saghár✿ و MaSuMeH_M

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
یعنی اگر به پیامبر «صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» یا به امام صادق «سلام‌الله‌علیه» یا به هر یک از اهل‌بیت «سلام‌الله‌علیهم» بگویند: تمام ثروت و دارایی دنیا را به شما می‌دهیم، امّا دو رکعت نماز شب نخوانید، به دنیا پشت پا می‌زنند و حاضر نیستند نماز شب را از دست بدهند.



این مطالب اغراق نیست، حتی فقط برای تأکید هم نگفته‌اند، بلکه صددرصد واقعیّت است؛ آن کسانی که عاشق حقیقی خداوند متعال هستند، نماز شب را از دنیا و محتویات آن افضل می‌دانند.

اگر کسی از این حرف‌ها شگفت‌زده می‌شود و باور آن را سخت می‌داند، به خاطر آن است که به این مقام‌ها نرسیده و به‌طور طبیعی درک آن را ندارد. یک «الله اکبر» یا یک «لااله‌الاالله» در نماز، مکالمه با خداست و شیفتگان نیایش الهی آن را با هیچ چیز معاوضه نمی‌کنند. بی‌جهت نیست که گاهی امام صادق «سلام‌الله‌علیه» در نماز هفتاد مرتبه آیۀ «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ» [۱۰] را تکرار می‌کردند. به رکوع می‌رسیدند، ذکر آن را مرتب تکرار می‌کردند و از آن رد نمی‌شدند.



اگر آدمی به مقام شهود برسد و نماز شب برایش به مکالمۀ با حق تعالی مبدّل گردد و در نماز با خدا معاشقه کند، هنگام خواندن حمد و سوره، توجه پیدا می‌کند که خداوند در حال حرف‌زدن با اوست و با زبان خودش با او مکالمه دارد. این توجه، عرضی هم نیست، بلکه واقعی است و از مقام شهود ناشی می‌شود.



هنگامی که حمد و سوره تمام می‌شود و به رکوع می‌رود، در گفتن ذکر «سبحان ربی العظیم و بحمده»، در می‌یابد که خودش دارد با خدا حرف می‌زند و خداوند توجه به حرف‌زدن او دارد و پاسخ ذکر او را می‌دهد. معلوم است که یک لحظه از این حالات عرفانی، به دنیا و آنچه در آن است، ارزش دارد.



باید توجه شود که این مقام‌های روحانی، مختصّ به معصومین «سلام‌الله‌علیهم» نیست، بلکه همۀ کسانی که واقعاً اهل نماز شب هستند، می‌توانند به آن دست یابند.



آنان که در سیر و سلوک به جایی رسیده‌اند و مقام شهود را درک کرده‌اند، کسانی که از دانستن عبور کرده و به یافتن حقایق عرفانی رسیده‌اند، این مقام‌ها را به خوبی درک می‌کنند.



اهمیّت نماز شب به قدری است که در برخی کتب روایتی از قول پیامبر اکرم «صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» نقل شده که می‌فرمایند: اگر نماز شب برای عموم مردم سخت نبود، آن را واجب می‌کردم. [۱۱]یعنی اقتضای وجوب دارد، مصلحت تامّۀ ملزمه را دارد و به خاطر رفع مشقّت از امّت، وجوب آن برداشته شده، وگرنه مثل نماز صبح واجب بود.



قرآن کریم می‌فرماید: نماز شب، مقام محمود دارد:

«وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَکَ عَسی‌ أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً» [۱۲]



مقام محمود چیست؟ در روایات شریف اهل‌بیت «سلام‌الله‌علیهم» مصادیقی برای مقام محمود ذکر شده است. از جمله فرموده‌اند: مقام محمود، شفاعت است. نه تنها اهل نماز شب، مشمول شفاعت می‌شوند، بلکه می‌توانند از دیگران شفاعت کنند.



در برخی روایات آمده است که مقام محمود آن است که در قیامت، دیگران حسرت او را می‌خورند. یعنی کسی که مداومت به نماز شب داشته، مقامی دارد که سایر افراد که اهل نماز شب نبوده‌اند، حسرت مقام او را می‌خورند. بعضی‌ها هم مقام محمود را برای همین دنیا معنا کرده‌اند و گفته‌اند: انسان در پرتو نماز شب، ابهّت اجتماعی پیدا می‌کند. یعنی حکومت بر دل‌ها و محبوبیّت و ابهّت اجتماعی، در سایۀ مداومت بر نماز شب به دست می‌آید. روحانیون، مبلّغین و افراد تأثیرگذار در اجتماع که به ابهّت و محبوبیّت اجتماعی برای اثرگذاری بر دیگران نیاز دارند، می‌توانند با نماز شب، در بین مردم عزیز شوند و بر آنان اثر بگذارند، بر دلشان حکومت کنند و کلامشان نافذ گردد.



امام صادق «سلام‌الله‌علیه» می‌فرمایند:

«صَلَاةُ اللَّیْلِ تُبَیِّضُ الْوُجُوهَ وَ صَلَاةُ اللَّیْلِ تُطَیِّبُ الرِّیحَ وَ صَلَاةُ اللَّیْلِ تَجْلِبُ الرِّزْقَ» [۱۳]



بعضی هم گفته‌اند: مقام محمود همان است که قرآن کریم می‌فرماید:



«أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ» [۱۴]


برخی موضوعات مذهبی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM، Saghár✿ و MaSuMeH_M

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
اولیای خداوند، غم گذشته را نمی‌خورند و از آینده ترسی ندارند؛ یک نفس مطمئنّه دارند که زندگی منهای غم و غصّه و عاری از اضطراب و نگرانی از آن نشأت می‌گیرد. این آیات و این خطاب‌ها، خصوصیّت ندارد و علاوه بر اهل‌بیت «سلام‌الله‌علیهم»، افراد متّقی را نیز دربر می‌گیرد.



علّامۀ مجلسی اول «رحمت‌الله‌علیه» می‌گوید: مشغول نماز شب بودم که فرزندم محمدتقی، یعنی علّامۀ مجلسی دوم «رحمت‌الله‌علیه» گریه کرد. در همان حال که مادرش سرگرم آرام‌ کردن او بود، در نماز شب از خدا خواستم که او را از مروّجین اسلام عزیز قرار دهد. این دعا، در نماز شب مستجاب شده و علّامۀ مجلسی را با آن همه خدمات و برکات برای اسلام، تحویل جامعه داده است. پس برکات نماز شب، برای همه مثل باران می‌بارد و مختصّ به چهارده معصوم «سلام‌الله‌علیهم» نیست. در مجموع می‌توان گفت: مقام محمود، یک مقام پسندیدۀ عام است که همه حسرت آن را می‌خورند، چه در دنیا و چه در آخرت. مقام محمود یعنی مقامی که علّامۀ مجلسی دارد و همۀ ما حسرت آن را می‌خوریم؛ در قیامت هم حتمامنزلتی دارد که حسرت و حیرت همگان را برمی‌انگیزد.



امام صادق «سلام‌الله‌علیه» تعبیری راجع به نماز شب دارند. می‌فرمایند:

«لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یُصَلِّ صَلَاةَ اللَّیْلِ» [۱۵]



کسی که نماز شب نخواند، از ما نیست، یعنی شیعه نیست. آنکه نماز شب نخواند، خود را از برکات و مواهب آن محروم ساخته و مثل افراد بی‌بهره و ورشکسته است.



در برخی روایات، تعبیر دیگری برای غافلان از نماز شب به‌کار گرفته شده که بسیار تکان‌دهنده است.



می‌فرمایند: «أَبْغَضُ الْخَلْقِ إِلَی اللَّهِ جِیفَةٌ بِاللَّیْلِ بَطَّالٌ بِالنَّهَارِ» [۱۶]؛ مبغوض‌ترین افراد نزد خداوند تعالی کسی است که از اول شب تا صبح بخوابد و در روز، بیکار و تنبل باشد. جالب اینکه در این روایت برای کسی که شب تا صبح را می‌خوابد، نفرموده‌اند: «نوامٌ باللیل» بلکه فرموده‌اند: «جِیفَةٌ بِاللَّیْلِ»، یعنی آنکه همۀ شب را می‌خوابد را، به جیفه، به معنای مردۀ متعفّن تشبیه کرده‌اند.



از آنچه تاکنون بیان شد، این نتیجه حاصل می‌شود که غفلت از نماز شب و کوتاهی در مداومت بر آن، خسارات فراوانی دارد. به همه توصیه می‌شود قبل از اذان صبح بیدار شوند و به‌واسطۀ نماز شب، با خداوند متعال راز و نیاز و ارتباط عاطفی داشته باشند. آیت‌الله بهجت «رحمت‌الله‌علیه» در این زمینه جملۀ شیرینی داشتند و می‌گفتند: «کوه که نمی‌خواهید جابه‌جا کنید، بلکه زمان خوابیدن خود را این‌طرف و آن‌طرف می‌کنید.»



مرحوم آیت‌الله مرعشی نجفی «رحمت‌الله‌علیه»، به من می‌گفتند: در تشرّف خدمت حضرت ولیّ‌عصر «عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشّریف»، ایشان فرمودند: «ننگ است که یک طلبه نماز شب نداشته باشد؛ عیب است که شیعه نماز شب نخواند.»



استاد بزرگوار ما، مرحوم علّامۀ طباطبائی «رحمت‌الله‌علیه» می‌فرمودند: مرحوم آقای قاضی «رحمت‌الله‌علیه» در بازار نجف به من رسیدند، دست روی شانۀ من گذاشتند و فرمودند: «فرزندم! دنیا می‌خواهی، نماز شب؛ آخرت می‌خواهی، نماز شب!»


برخی موضوعات مذهبی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM، Saghár✿ و MaSuMeH_M

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
توصیه به نماز شب و تأکید به خواندن آن، در سفارش‌های همۀ علمای بزرگ اخلاق و عرفان، فراوان یافت می‌شود. مرحوم آقای ملکی تبریزی «رحمت‌الله‌علیه»، می‌نویسد که مرحوم محقّق همدانی، همان فقیه و عارف بزرگی که بیش از هزار مجتهد و عارف، تحویل عالم اسلام داده است، می‌فرماید: «فرزندم! اگر نماز شب نداشته باشی، به هیچ کجا نمی‌توانی برسی!»



کسی که از نماز شب و ارتباط عاطفی با خداوند بی‌بهره است، دنیای آبادی نخواهد داشت؛ زندگی‌اش پر از غم و غصّه و اضطراب و نگرانی است و مثل کرم ابریشم به دور خود می‌تند تا بمیرد.



پی نوشت ها:

[۱]. بحار الأنوار، ج‌۷۵، ص ۳۸۰.

[۲]. المزمل، ۱تا۴: «ای جامه به خویشتن فروپیچیده، به پا خیز شب را مگر اندکی، نیمی از شب یا اندکی از آن را بکاه، یا بر آن [نصف] بیفزای و قرآن را شمرده شمرده بخوان.»

[۳]. القدر، ۱: «به نام خداوند رحمتگر مهربان، ما [قرآن را] در شب قدر نازل کردیم ...»

[۴]. الأسراء، ۱: «به نام خداوند رحمتگر مهربان، منزّه است آن [خدایی] که بنده‌اش را شبانگاهی از مسجد الحرام به سوی مسجد الأقصی -که پیرامون آن را برکت داده‌ایم- سیر داد، تا از نشانه‌های خود به او بنمایانیم، که او همان شنوای بیناست.»

[۵]. الأعراف، ۱۴۲: «و با موسی، سی شب وعده گذاشتیم و آن را با دَه شب دیگر تمام کردیم. تا آنکه وقت معینِ پروردگارش در چهل شب به سر آمد.»

[۶]. الذاریات، ۱۸: «و در سحرگاهان [از خدا] طلب آمرزش می‌کردند.»

[۷]. السجدة، ۱۶و۱۷: «پهلوهایشان از خوابگاه‌ها جدا می‌گردد [و] پروردگارشان را از روی بیم و طمع می‌خوانند، و از آنچه روزیشان داده‌ایم انفاق می‌کنند. هیچ کس نمی‌داند چه چیز از آنچه روشنی‌بخش دیدگان است به [پاداش] آنچه انجام می‌دادند برای آنان پنهان شده است.»

[۸]. ر. ک: من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۴۸۲.

[۹]. علل الشرائع، ج ۲، ص ۳۶۳.

[۱۰]. الفاتحه، ۵: «تو را می‌پرستیم و تنها از تو یاری می‌جوییم.»

[۱۱]. احیاء العلوم، ج ۴، ص ۴۴؛ تهذیب الاسرار، ص ۴۴۴.

[۱۲]. الإسراء، ۷۹: «و پاسی از شب را زنده بدار، تا برای تو [به منزله] نافله‌ای باشد، امید که پروردگارت تو را به مقامی ستوده برساند.»

[۱۳] . ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص۴۱.

[۱۴]. یونس، ۶۲: «آگاه باشید، که بر دوستان خدا نه بیمی است و نه آنان اندوهگین می‌شوند.»

[۱۵].وسائل الشیعة، ج‌۸، ص ۱۶۲.

[۱۶].بحار الأنوار، ج‌۸۴، ص ۱۵۸.


برخی موضوعات مذهبی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM، Saghár✿ و MaSuMeH_M

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
از روایت شریف معراجیه چه می دانیم؟


حوزه/ روایت معراجیه از محتوای مفید و آموزنده‌ای برخوردار می‌باشد و مضامین عالی و متنوّعی دارد و راویان حدیث، شأن خاصی برای آن قائل شده‌اند.



به گزارش خبرگزاری حوزه، حضرت آیت الله مظاهری، سلسله دروس اخلاقی با موضوع «شرح چهل حدیث اخلاقی» داشته اند که مطالب شنیدنی و خواندنی این استاد اخلاق حوزه در شماره های مختلف تقدیم نگاه شما خوبان خواهد شد.

حدیث سی‌ و هشتم: رسیدن به مقام شکر، ذکر و محبّت در اثر تحصیل رضایت خداوند

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَ یَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی»

در برخی کتب روایی، روایتی به نام معراجیه نقل شده است. از جمله مرحوم علامه مجلسی «رحمت ‌الله ‌علیه» در کتاب شریف بحارالانوار و نیز مرحوم دیلمی «رحمت‌الله‌علیه» در کتاب ارشاد القلوب این روایت را نقل کرده‌اند.
این روایت که مفصّل است، از محتوای مفید و آموزنده‌ای برخوردار می‌باشد و مضامین عالی و متنوّعی دارد و راویان حدیث، شأن خاصی برای آن قائل شده‌اند.
این روایت، حاصل یک مکالمه و گفتگوی طولانی و عاشقانه بین خداوند متعال و پیامبر اکرم «صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» در معراج است و از این جهت نیز امتیاز دارد.

بحث این جلسه راجع به جمله‌ای از روایت شریف معراجیه است که در آن حق تعالی خطاب به رسول گرامی «صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» می‌فرماید:

«یاأَحمَد... فَمَنْ‌ عَمِلَ‌ بِرِضَایَ‌ أُلْزِمُهُ‌ ثَلَاثَ‌ خِصَالٍ‌ أُعَرِّفُهُ شُکْراً لَا یُخَالِطُهُ الْجَهْلُ وَ ذِکْراً لَا یُخَالِطُهُ النِّسْیَانُ وَ مَحَبَّةً لَا یُؤْثِرُ عَلَی مَحَبَّتِی مَحَبَّةَ الْمَخْلُوقِینَ» [۱]

ای احمد!...هر که برای خشنودی من عمل کند، سه خصلت را با او همراه کنم: شکری را به او بشناسانم که با جهل آمیخته نباشد، و ذکری را که با فراموشی نیامیخته باشد، و محبّتی را که محبّت مخلوقات را بر محبّت من ترجیح ندهد.

طبق این حدیث نورانی، هرکه بتواند از حیث گفتار و کردار، رضایت خدای تعالی را تحصیل نماید و بالأخره بنده‌ای باشد که خدا از وی راضی است، پروردگار عالم سه خصلت به او عنایت می‌فرماید:

خصلت اوّل اینکه او را به مقام شکر می‌رساند. در این مقام نسبت به همۀ نعمت‌های الهی شکرگزار است. قدردان نعمت‌های دنیوی نظیر مال و جاه و امکانات مادی است، شکر نعمت‌های معنوی مانند عقل و شعور را نیز به جا می‌آورد و بالاتر اینکه شکرگزار نعمت بزرگ ایمان به خداوند تعالی، تشیّع و محبّت اهل‌بیت «سلام‌الله‌علیهم» خواهد بود.

بندگان خدا معمولاً شکرگزار نیستند و ناسپاسی می‌کنند. چنانکه خداوند تعالی می‌فرماید: «وَ قَلِیلٌ مِّنْ عِبَادِیَ الشَّکُورُ» [۲]؛ امّا طبق این روایت، آنان که رضای خدا را به‌دست آورند، توفیق شکرگزاری دائمی، همیشگی و برای همۀ نعمت‌ها و حتی نقمت‌ها به آنها می‌دهد. شکرگزاری در برابر نعمت‌های الهی، ضعیف‌ترین مرتبه از مراتب شکر است.
مرتبۀ برتر آن است که انسان هنگام بلاها و سختی‌های زندگی، خدا را سپاس گوید و قدردان او باشد. اگر آدمی درک کند که آن دسته از بلاها و مصیبت‌ها که خودش در پدید آمدن آن تقصیر نداشته، در شمار الطاف خفیّه و پنهان حضرت حق است، حتماً شکرگزار آن خواهد بود؛ چراکه می‌فهمد آن بلا یا مصیبت حکمت و مصلحتی دارد و بر نفع اوست.

مرتبۀ اعلای شکر، سپاس‌گزاری خداوند، بدون در نظرگرفتن نعمت‌ها و بلاهاست. در این مرتبه، انسان تنها به آن دلیل که خداوند شایستۀ سپاس است، شکر او را به‌جا می‌آورد و نظری به الطاف جلیّه یا خفیّۀ خدا برای شکرگزاری او ندارد. [۳]

فضیلت شکر، به اعتبار نوع شکرگزاری نیز سه مرتبه دارد. اوّلین مرتبۀ شکر، شکر زبانی است؛ مانند اینکه مرتب با زبان می‌گوید: «الحمدلله علی کل حال و الحمدلله علی کل نعمته»، مرتبۀ دوّم شکر قلبی است، به این معنا که از نظر دل نیز به راستی شاکر است، قلباشکر خدا را به جا می‌آورد و از خدا راضی است. مرتبۀ سوّم، شکر عملی است؛ یعنی با اعمال خود شکر خداوند را به‌جا می‌آورد.


برخی موضوعات مذهبی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM، Saghár✿ و MaSuMeH_M

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
امام صادق «سلام ‌الله ‌علیه» در روایتی می‌فرمایند:

«شُکْرُ النِّعْمَةِ اجْتِنَابُ‌ الْمَحَارِمِ‌ وَ تَمَامُ الشُّکْرِ قَوْلُ الرَّجُلِ- الْحَمْدُلِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ» [۴]



شکر نعمت‌ها، اجتناب از گناهان و محرّمات است و تمام شکر، آن است که انسان بگوید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ»



بزرگان نیز در تعریف شکر گفته‌اند: «الشُّکْرُ هُوَ صَرْفُ الْعَبْدِ جَمیعَ ما أنْعَمَهُ اللهُ فیما خُلِقَ لاِجْلِهِ» [۵] یعنی استفاده از نعمت‌ها در جایگاه خودش و در منظوری که برای آن خلق شده‌اند و مرضی خداوند است.



البته رسیدن به این حالت‌ها و به‌جا آوردن شکر عملی مشکل است. افراد بسیار کمی یافت می‌شوند که نعمت‌ها را در جایگاه مناسب آن و در غیر گنـ*ـاه به‌کار گیرند و افراد نادری به مقام شکر به معنای واقعی می‌رسند. خوشا به حال آنها. این حالات والای معنوی به مقام تسلیم و رضا برگشت پیدا می‌کند. یعنی اگر کسی مقام تسلیم و رضا داشته باشد، شاکر حقیقی است. در هر حال، کسی که خدا از او راضی باشد، به مقام شکر دست می‌یابد.



خصلت دوم آن است که ذکر دائمی و توجه همیشگی پیدا می‌کند و به دوام توجه می‌رسد. مراتب ذکر یعنی ذکر لفظی، ذکر قلبی و ذکر عملی را دارد. در لفظ برای خودش اذکاری انتخاب می‌کند و برگفتن آن اذکار مداومت می‌ورزد. به‌تدریج ذکر قلبی پیدا می‌کند، به این معنا که قلب او با زبانش همراهی می‌کند. وقتی با زبان می‌گوید: «لااله‌الاالله» دلش هم می‌گوید: «لااله‌الااالله»؛ قلب همراه زبان و زبان همراه قلب متذکّر به اذکار الهی است. این توجه و تذکر باید دائمی و همیشگی باشد. قرآن کریم می‌فرماید: «الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیَاماً وَ قُعُوداً وَ عَلَی جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هذَا بَاطِلًا سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» [۶]



مرتبۀ والاتر ذکر، ذکر عملی است. یعنی از نظر عمل به راستی ذاکر باشد. به عبارت دیگر توجه داشته باشد که همه‌جا محضر خداست و خود را در محضر خداوند بداند و ادب حضور را رعایت نماید. امام باقر «سلام‌الله‌علیه» ذیل آیۀ شریفۀ: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثیراً وَ سَبِّحُوهُ بُکْرَةً وَ أَصیلاً» [۷] می‌فرمایند: «لَا أَعْنِی سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ وَ إِنْ کَانَ مِنْه‌ وَ لَکِنْ ذِکْرَ اللَّهِ عِنْدَ مَا أَحَلَّ وَ حَرَّم» [۸].



طبق فرمایش ایشان، ذکر مورد نظر قرآن کریم، صرفاً ذکر زبانی و ذکر قلبی نیست، بلکه مقصود، مراعات حرام و حلال است که ذکر عملی نام دارد.



بنابراین قرآن کریم علاوه بر ذکر لفظی و قلبی، ذکر عملی می‌خواهد و در ذکر عملی نیز دوام توجه می‌خواهد. یعنی دائماً توجه داشته باشد که در محضر خداست و در محضر خداوند مراعات ادب حضور را بکند، یعنی حلال خدا را به جا آورد و از حرام خدا اجتناب ورزد. به این حالت، ذکر عملی می‌گویند که انسان را به جایگاهی نیکو و مراتبی بالا می‌رساند. جایگاهی که ناتمامان عالم با رسیدن به آن تمام و کامل می‌شوند. به قول شاعر:

صمت و جوع و سهر و عزلت و ذکر به دوام // ناتمامان جهان را کند این پنج تمام



سوّمین خصلت که در اثر تحصیل رضای خداوند نصیب انسان می‌شود، برخورداری از محبّت الهی است. خداوند سبحان محبّت خودش را تا سر حدّ عشق در دل کسی که از او راضی است، می‌ریزد. محبّتی که هیچ محبّت و عشق دیگری نمی‌تواند در آن اثرگذار باشد. در پی این محبّت، دل انسان عرش خداوند رحمن می‌شود: «قلْب‌ الْمُؤْمِنِ‌ عَرْشُ الرَّحْمَنِ» [۹]؛ دل جایگاه خداوند می‌گردد و همۀ اغیار از آن بیرون رانده می‌شوند. دل لبریز محبّت الهی می‌شود و از آن به بعد درب و دربان پیدا می‌کند، نگهبان دارد و غریبه وارد آن نخواهد شد. تمام بت‌ها و خواستنی‌ها از آن دل خارج می‌گردد و یکسره مال خداوند می‌شود: «دیو چو بیرون رود فرشته درآید».


برخی موضوعات مذهبی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM، Saghár✿ و MaSuMeH_M

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
این موهبت سوّم، برترین نعمتی است که خداوند سبحان به انسان عطا می‌فرماید. اگر انسان به راستی بتواند خدا را دوست داشته باشد، خدا هم او را دوست دارد. با این محبّت می‌تواند از هر چه غیر خداست، رهایی یابد و به خدا برسد. چنین کسی اگر نتواند همۀ بت‌ها و همۀ اغیار را نیز از دلش خارج سازد، دست‌ کم می‌تواند محبّتی به خدا پیدا کند که محبّت‌های دنیوی توان تأثیر در آن محبّت را نداشته باشند.



قرآن کریم به این حالت «شغف» می‌گوید. شغف در لغت پوسته‌ای پیرامون قلب یا همان پردۀ دل است. وقتی محبّت بین خداوند تعالی و بنده، شدید شود، آن محبّت، مانع از ورود محبّت سایر مخلوقات به دل آدمی می‌گردد. گویا محبّت حق‌تعالی سبب می‌گردد که دور تا دور قلب انسان، دیوار و حجابی افکنده شود تا از نفوذ و تأثیر محبّت غیر خدا جلوگیری نماید.



در سورۀ یوسف، راجع به زلیخا و عشق شدید او به حضرت یوسف می‌فرماید:

«وَ قالَ نِسْوَةٌ فِی الْمَدینَةِ امْرَأَتُ الْعَزیزِ تُراوِدُ فَتاها عَنْ نَفْسِهِ قَدْ شَغَفَها حُبًّا إِنَّا لَنَراها فی‌ ضَلالٍ مُبین» [۱۰]



امام باقر «سلام‌الله‌علیه» ذیل این آیۀ شریفه، راجع به «قَدْ شَغَفَها حُبًّا» می‌فرمایند: «قَدْ حَجَبَهَا حُبُّهُ عَنِ النَّاس» [۱۱]؛ یعنی محبّت یوسف، تمام دل زلیخا را فراگرفته و سبب شده بود که او به هیچ چیز و هیچ کس دیگری توجه نکند.



محبّت خداوند نیز باید چنان تمام وجود آدمی را فرابگیرد که به هرچه غیر خداست، بی‌توجه گردد و تمام توجه او صرفابه خدا باشد. این همان حالت است که در روایت معراجیّه می‌فرماید: «مَحَبَّةً لَا یُؤْثِرُ عَلَی مَحَبَّتِی مَحَبَّةَ الْمَخْلُوقِینَ».



همانطور که شکر و ذکر، مراتب لفظی، قلبی و عملی دارند، محبّت خداوند سبحان نیز از این مراتب برخوردار است. محبت گاهی لفظی است و تنها با اظهار زبانی همراه است. این مرتبه از محبّت خوب است، اما برتر از آن محبّتی است که در دل رسوخ کند و قلبی باشد و دلش برای محبوبش بتپد. والاتر و مهم تر از این دو مرتبه از محبّت، محبّت عملی است. به این معنا که انسان با عمل خویش محبوب را از خود راضی نماید.



شعری آموزنده‌ای در ادبیّات عرب مشهور است که بعضی افراد آن را منسوب به ائمّۀ طاهرین(می‌دانند. محتوای آن شعر، این است که نافرمانی و مخالفت، با محبّت سازگار نیست:



تعْصِی الإِله وَأنْتَ تُظْهِرُ حُبَّهُ // هذا محالٌ فی القیاس بدیعُ

لَوْ کانَ حُبُّکَ صَادِقاً لأَطَعْتَهُ // إنَّ الْمُحِبَّ لِمَنْ یحِبُّ مُطِیعُ



یعنی آیا ادّعای محبت خداوند را داری و گنـ*ـاه می‌کنی؟ ادّعای دوست‌داشتن با مخالفت از اوامر محبّ، سازگار نیست. کسی که صادقانه عاشق دیگری است، طبق خواستۀ او عمل می‌کند، نه برخلاف دستور و تمایلش.



در دعای کمیل می‌خوانیم: «وَ اجْعَلْ لِسَانِی بِذِکْرِکَ لَهِجاً وَ قَلْبِی بِحُبِّکَ مُتَیّما» [۱۲]؛ یعنی خدایا زبان من را به ذکر خود مشغول ساز و قلبم را به‌گونه‌ای قرار ده که اسیر و خوار و ذلیل تو باشم، خویشتن را مطلقاً وابسته به تو بدانم و تو را صاحب اختیار خود بشمارم.



اگر چنین محبّتی در کار باشد، محال است انسان با اوامر و نواهی الهی مخالفت ورزد. حتی دوست دارد بمیرد یا بیشترین سختی‌های دنیا را تحمّل کند، امّا خلاف میل خدا رفتاری از وی سر نزند. حضرت یوسف، چنین محبّتی نسبت به پروردگار متعال داشت که گفت: «بِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ» ‌[۱۳]


برخی موضوعات مذهبی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM، Saghár✿ و MaSuMeH_M
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا