- عضویت
- 13/7/20
- ارسال ها
- 87
- امتیاز واکنش
- 2,265
- امتیاز
- 203
- محل سکونت
- تهران
- زمان حضور
- 8 روز 9 ساعت 27 دقیقه
نویسنده این موضوع
-آگرین، مطمئنی که بریم؟ کاش... حداقل سفید نمیپوشیدی.
بدون هیچ حرفی فقط سرم را تکان میدهم و به سمتش قدم بر میدارم؛ دستم را در دستانش میگیرد و باهم از اتاق خارج میشویم.
دل ضعفهای که دارم باعث میشود هر چند دقیقه یکبار دنیا پیش چشمانم سیاه شود اما با این حال تمام تلاشم را میکنم که خود را جلوی دلوان قوی...
بدون هیچ حرفی فقط سرم را تکان میدهم و به سمتش قدم بر میدارم؛ دستم را در دستانش میگیرد و باهم از اتاق خارج میشویم.
دل ضعفهای که دارم باعث میشود هر چند دقیقه یکبار دنیا پیش چشمانم سیاه شود اما با این حال تمام تلاشم را میکنم که خود را جلوی دلوان قوی...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان آگرین | فاطمه عطایی و Reyhaneh.shi84 کاربران انجمن رمان ٩٨
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com