خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

فاطمه عطایی

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/7/20
ارسال ها
88
امتیاز واکنش
2,265
امتیاز
203
محل سکونت
تهران
زمان حضور
8 روز 9 ساعت 27 دقیقه
نویسنده این موضوع
-آگرین، مطمئنی که بریم؟ کاش... حداقل سفید نمی‌پوشیدی.
بدون هیچ حرفی فقط سرم را تکان می‌دهم و به سمتش قدم بر می‌دارم؛ دستم را در دستانش می‌گیرد و باهم از اتاق خارج می‌شویم.
دل ضعفه‌ای که دارم باعث می‌شود هر چند دقیقه یکبار دنیا پیش چشمانم سیاه شود اما با این حال تمام تلاشم را می‌کنم که خود را جلوی دلوان قوی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان آگرین | فاطمه عطایی و Reyhaneh.shi84 کاربران انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
Reactions: SelmA، Narín✿، Fatemeh14 و 5 نفر دیگر

فاطمه عطایی

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/7/20
ارسال ها
88
امتیاز واکنش
2,265
امتیاز
203
محل سکونت
تهران
زمان حضور
8 روز 9 ساعت 27 دقیقه
نویسنده این موضوع
کم‌کم از آن طرف قبرستان جمعیت سیاه‌پوش نمایان شد.
با دیدن آن‌ همه جمعیت ضربان قلبم بالا رفت، طوری که می‌خواست قفسه‌ی سی*نه‌ام را بشکافد.
مردمک چشمانم همچون دستانم می‌لرزید و نشان دهنده‌ی ترس من بود. آری، هنوز‌ هم از خاکسپاری ترسی در دل دارم.
آن چهار ماشین‌ که با گل‌های مشکی تزئین شده بود خبر از این می‌داد...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان آگرین | فاطمه عطایی و Reyhaneh.shi84 کاربران انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
Reactions: SelmA، Narín✿، Fatemeh14 و 5 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا