خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Ryhwn

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/3/20
ارسال ها
962
امتیاز واکنش
4,223
امتیاز
278
محل سکونت
Bookland
زمان حضور
80 روز 11 ساعت 24 دقیقه
نام داستان کوتاه: ملودی رفاقت
نویسنده: فاطمه مقاره
ژانر: اجتماعی
خلاصه:
آدما همیشه اون‌طور که می‌خوان نمی‌تونن زندگی کنند. زندگی گاهی اوقات انقدر سخت می‌شه که حتی ما، با حمایت هم نمی‌تونیم از پیش بر بیایم. این داستان درباره پسری با این شرایطه؛ پسری با استعداد در موسیقی مخصوصا گیتار ولی کسی نیست که بخواد حتی کارای اون رو بشنوه. اون پسر بیست وچهار ساعت شبانه روز خودش‌رو صرف موسیقی می‌کنه که در همین روز ها با کسی آشنا می‌شه که...
مقدمه:
قلبم تو این هوا داره می‌پوسه
تنهایی صورت منو هر روز می‌ب*وسه
دنیا د*ر*د و غمش هیچ
طعم خوشیاشم زهرماره
هر کی منو می‌بینه
پیش خودش می‌گه غمی نداره
از چشم تو می‌بینم تو ای دل ساده
تموم این نامردیای زندگی رو
از چشم تو می‌بینم
پس تو خودت باید بگیری
از دنیام این دل بردگی رو
رهام هادیان

درخواست ناظر دارم
سلام. ناظر شما Z.A.H.Ř.Ą༻ . منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشید. من رو هم اد کنید.


درخواست ⦁ ⚫ تعیین ناظر داستـــان کوتـــاه ⚫ ⦁

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: ~BAHAR.SH~ و Z.A.H.Ř.Ą༻

عسل شمس

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/4/21
ارسال ها
188
امتیاز واکنش
6,082
امتیاز
198
محل سکونت
crystal city
زمان حضور
14 روز 10 ساعت 35 دقیقه
نام داستان: حسرت
نویسنده: ❄Asal
ژانر: عاشقانه
خلاصه: شبی که دنیای رنگارنگش نابود شد. شبی که تمام آن نورهای زیبا و آرامش‌بخش رفتند و و مه‌های منفور جایش را گرفتند. دلتنگ بود؟ معلوم است. دلش آن زمان را می‌خواست. دلش می‌خواست داد بزند تا خدا آرزویش را برآورده سازد؛ اما حال چه باید می‌کرد؟

ناظر پیشنهادی: *ELNAZ*


درخواست ⦁ ⚫ تعیین ناظر داستـــان کوتـــاه ⚫ ⦁

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: ~BAHAR.SH~، *ELNAZ* و Ryhwn

Ryhwn

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/3/20
ارسال ها
962
امتیاز واکنش
4,223
امتیاز
278
محل سکونت
Bookland
زمان حضور
80 روز 11 ساعت 24 دقیقه
نام داستان: حسرت
نویسنده: ❄Asal
ژانر: عاشقانه
خلاصه: شبی که دنیای رنگارنگش نابود شد. شبی که تمام آن نورهای زیبا و آرامش‌بخش رفتند و و مه‌های منفور جایش را گرفتند. دلتنگ بود؟ معلوم است. دلش آن زمان را می‌خواست. دلش می‌خواست داد بزند تا خدا آرزویش را برآورده سازد؛ اما حال چه باید می‌کرد؟

ناظر پیشنهادی: *ELNAZ*
سلام. ناظرتون *ELNAZ* . منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشید من رو هم اد کنید.
بابت تاخیرم عذر میخوام:shyb:


درخواست ⦁ ⚫ تعیین ناظر داستـــان کوتـــاه ⚫ ⦁

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: ~BAHAR.SH~، عسل شمس و *ELNAZ*

Sh@bnam

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  100000000
  
عضویت
3/7/20
ارسال ها
686
امتیاز واکنش
38,139
امتیاز
348
سن
20
محل سکونت
کنار مـ*ـاچ‌خانومِ اژدرخان
زمان حضور
263 روز 18 ساعت 20 دقیقه
به نام خدا
نام داستان: دنیا را از من نگیر
نام نویسنده: مبینا_عین
ژانر: عاشقانه_تراژدی
خلاصه:
جوان نخبه‌ای که در خانواده‌ای تحصیل کرده و به‌روز زندگی می‌کند و زندگی بسیار عالی دارد...
تا روزی که پای دختر رویاهایش وارد زندگیش شد، و این شد اولین گام برای تحول بزرگ پسرک بیچاره‌ی داستان...
"داستان از زبان دو نفر بیان شده است."
ناظر پیشنهادی:

*ELNAZ*
Z.A.H.Ř.Ą༻


درخواست ⦁ ⚫ تعیین ناظر داستـــان کوتـــاه ⚫ ⦁

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: ~BAHAR.SH~، *ELNAZ*، Ryhwn و یک کاربر دیگر

Ryhwn

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/3/20
ارسال ها
962
امتیاز واکنش
4,223
امتیاز
278
محل سکونت
Bookland
زمان حضور
80 روز 11 ساعت 24 دقیقه
به نام خدا
نام داستان: دنیا را از من نگیر
نام نویسنده: مبینا_عین
ژانر: عاشقانه_تراژدی
خلاصه:
جوان نخبه‌ای که در خانواده‌ای تحصیل کرده و به‌روز زندگی می‌کند و زندگی بسیار عالی دارد...
تا روزی که پای دختر رویاهایش وارد زندگیش شد، و این شد اولین گام برای تحول بزرگ پسرک بیچاره‌ی داستان...
"داستان از زبان دو نفر بیان شده است."
ناظر پیشنهادی:
*ELNAZ*
Z.A.H.Ř.Ą༻
سلام. ناظر شما *ELNAZ* . منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشید من رو هم اد کنید.


درخواست ⦁ ⚫ تعیین ناظر داستـــان کوتـــاه ⚫ ⦁

 
  • جذاب
  • تشکر
  • عالی
Reactions: ~BAHAR.SH~، *ELNAZ* و Sh@bnam

_HediyeH_

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/3/21
ارسال ها
170
امتیاز واکنش
1,946
امتیاز
163
سن
18
زمان حضور
10 روز 20 ساعت 26 دقیقه
به نام خدایی که زندگی می بخشد.
اسم داستان: مرواریدی در جنگل
نام نویسنده: هدیه قلی زاده امیری(hediye_7)
ژانر: فانتزی
خلاصه:
داستان ما درباره‌ی سرنوشت و اتفاقات یک دانه‌ی کوچک هست که در یک جنگل خیلی بزرگ زندگی می‌کند. من سعی دارم لحظه به لحظه این دانه کوچک که اتفاقات جدیدی برای آن میفته و چیزای جدیدی که یاد می‌گیره و اون چیزایی که در زندگیش تجربه می‌کند و به دست می‌آورد رو به قلم بیاورم!

مقدمه:
دوستی یک گنجینه‌ای است که از دست دادن‌ آن مانند از دست دادند طلا‌ است. یک طلای پر ارزش!
یا می‌توان گفت که دوستی هم مانند لحظه‌ها با سرعت می‌‌گذرند و تمام می‌‌شوند البته این برای دوستانی صدق می‌کند که انگار به زور باهم دوست شده‌اند.
معلمی هم‌‌چون طلای نابی است یا می‌توان گفت معلم‌‌ یا استاد بودن‌ هم ‌‌مانند لحظاتی است که بی‌‌رحمانه و بی‌وقفه از پی هم می‌گذرند و به اتمام می‌‌‌ر‌سند. (همان بازنشستگی) ‌
پس قدر دبیر و معلم‌‌مان را در هرلحظه‌ای بدانیم و احترام بگذاریم و حرمت خودمان را نگه داریم چرا که ممکن است خودمان به این مقام والا برسیم پس انتظار رفتار خوش و همچنین احترام را از دانش آ‌موزان‌مان نداشته باشیم.


درخواست ⦁ ⚫ تعیین ناظر داستـــان کوتـــاه ⚫ ⦁

 
  • تشکر
Reactions: ~BAHAR.SH~ و Ryhwn

Ryhwn

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/3/20
ارسال ها
962
امتیاز واکنش
4,223
امتیاز
278
محل سکونت
Bookland
زمان حضور
80 روز 11 ساعت 24 دقیقه
به نام خدایی که زندگی می بخشد.
اسم داستان: مرواریدی در جنگل
نام نویسنده: هدیه قلی زاده امیری(hediye_7)
ژانر: فانتزی
خلاصه:
داستان ما درباره‌ی سرنوشت و اتفاقات یک دانه‌ی کوچک هست که در یک جنگل خیلی بزرگ زندگی می‌کند. من سعی دارم لحظه به لحظه این دانه کوچک که اتفاقات جدیدی برای آن میفته و چیزای جدیدی که یاد می‌گیره و اون چیزایی که در زندگیش تجربه می‌کند و به دست می‌آورد رو به قلم بیاورم!

مقدمه:
دوستی یک گنجینه‌ای است که از دست دادن‌ آن مانند از دست دادند طلا‌ است. یک طلای پر ارزش!
یا می‌توان گفت که دوستی هم مانند لحظه‌ها با سرعت می‌‌گذرند و تمام می‌‌شوند البته این برای دوستانی صدق می‌کند که انگار به زور باهم دوست شده‌اند.
معلمی هم‌‌چون طلای نابی است یا می‌توان گفت معلم‌‌ یا استاد بودن‌ هم ‌‌مانند لحظاتی است که بی‌‌رحمانه و بی‌وقفه از پی هم می‌گذرند و به اتمام می‌‌‌ر‌سند. (همان بازنشستگی) ‌
پس قدر دبیر و معلم‌‌مان را در هرلحظه‌ای بدانیم و احترام بگذاریم و حرمت خودمان را نگه داریم چرا که ممکن است خودمان به این مقام والا برسیم پس انتظار رفتار خوش و همچنین احترام را از دانش آ‌موزان‌مان نداشته باشیم.
سلام. ناظر شما Mahla_Bagheri . منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشید. ~ROYA~ رو هم اد کنید.


درخواست ⦁ ⚫ تعیین ناظر داستـــان کوتـــاه ⚫ ⦁

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: ~BAHAR.SH~ و _HediyeH_

Kosarbayat398

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/7/21
ارسال ها
1
امتیاز واکنش
8
امتیاز
73
سن
22
محل سکونت
زنجان
زمان حضور
6 ساعت 32 دقیقه
نام داستان : دیوونه دوست داشتنی

نویسندگان : کوثر بیات و حسین حسینی

ژانر :‌ عاشقانه و واقعی

سخن نویسنده : عزیزان دل این داستان بر اساس واقعیت نوشته شده و اشاره به بخشی از زندگی هردو نویسنده دارد
خلاصه : همه ی ما حداقل یک بار تو زندگیمون عشق رو تجربه کردیم ؛ یا شاید تجربه خواهیم کرد . منم ۵ سال پیش تجربه اش کردم و طعم واقعی عشق رو چشیدم ! البته با این تفاوت ، من عاشق دختری شدم که یه درجه از طرف خدا داشت. اولش فقط با یک نگاه ساده دلم لرزید ؛ ولی همین نگاه ساده شب و روز رو ازم گرفته بود و باعث شد که غرورم رو زیر پا بزارم ...


درخواست ⦁ ⚫ تعیین ناظر داستـــان کوتـــاه ⚫ ⦁

 
  • تشکر
Reactions: ~BAHAR.SH~ و Ryhwn

Ryhwn

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/3/20
ارسال ها
962
امتیاز واکنش
4,223
امتیاز
278
محل سکونت
Bookland
زمان حضور
80 روز 11 ساعت 24 دقیقه
نام داستان : دیوونه دوست داشتنی

نویسندگان : کوثر بیات و حسین حسینی

ژانر :‌ عاشقانه و واقعی

سخن نویسنده : عزیزان دل این داستان بر اساس واقعیت نوشته شده و اشاره به بخشی از زندگی هردو نویسنده دارد
خلاصه : همه ی ما حداقل یک بار تو زندگیمون عشق رو تجربه کردیم ؛ یا شاید تجربه خواهیم کرد . منم ۵ سال پیش تجربه اش کردم و طعم واقعی عشق رو چشیدم ! البته با این تفاوت ، من عاشق دختری شدم که یه درجه از طرف خدا داشت. اولش فقط با یک نگاه ساده دلم لرزید ؛ ولی همین نگاه ساده شب و روز رو ازم گرفته بود و باعث شد که غرورم رو زیر پا بزارم ...
سلام. ناظر شما Mahla_Bagheri . منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشید. ~ROYA~ رو هم اد کنید.


درخواست ⦁ ⚫ تعیین ناظر داستـــان کوتـــاه ⚫ ⦁

 
  • تشکر
Reactions: ~BAHAR.SH~

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,857
امتیاز واکنش
34,189
امتیاز
473
سن
17
زمان حضور
243 روز 22 ساعت 36 دقیقه
نام داستان: هنوز انتخاب نشده

ژانر: اجتماعی

خلاصه: این داستان شاید داستان زندگیِ خیلیا باشه. انسان فقط می‌تونه زیر سلطه‌ی یکی از اینا باشه: وهم، غضب، شهـ...وت و عقل!
این خودِ انسانه که انتخاب می‌کنه مقامش از فرشته‌ها بالاتر و یا از حیوانات پایین‌تر باشه! این خودشه که انتخاب می‌کنه خوی حیوانی به خود بگیره یا مثل یک انسان کامل زندگی کنه. فقط کافیه یاد بگیره که عقلش به سه قوه‌ی دیگه حاکم باشه!


درخواست ⦁ ⚫ تعیین ناظر داستـــان کوتـــاه ⚫ ⦁

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Ryhwn
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا