خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

کدوم شخصیت رو بیشتر می‌پسندین؟

  • روند رمان چطوره؟

    رای: 0 0.0%
  • ۲متوسط

    رای: 0 0.0%
  • ۳بد

    رای: 0 0.0%
  • به اندازه‌ی کافی معما داره؟

    رای: 0 0.0%
  • ۲نه

    رای: 0 0.0%

  • مجموع رای دهندگان
    8
وضعیت
موضوع بسته شده است.

برگزیده۱۴

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
22/8/20
ارسال ها
141
امتیاز واکنش
2,899
امتیاز
163
محل سکونت
ɧamɷɷŋ cɩtʏ
زمان حضور
5 روز 9 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت نوزدهم

***
از تاکسی زردرنگ پیاده شد و حساب کرد. کلید را از ساک بیرون آورد و در قفل زردرنگ چرخاند.
سکوت خانه از نبودن سکنه بود.
کلید برق را زد و به اتاقش رفت.
اتاق مونا شامل رخت خواب و کُمدی بزرگ و آینه قدی زیبایی می‌شد و در مجموع رنگ کل این‌ها حتی ظریف‌‌کاری‌های آینه، رنگ فیلی بود.
چند دست لباس و مانتوی خنک در ساکش گذاشت و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان یادبود آخرین مرقومه | برگزیده۱۴ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: زینب باقری، M O B I N A، Bluesky و 34 نفر دیگر

برگزیده۱۴

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
22/8/20
ارسال ها
141
امتیاز واکنش
2,899
امتیاز
163
محل سکونت
ɧamɷɷŋ cɩtʏ
زمان حضور
5 روز 9 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت بیستم

نزدیک‌های ظهر بود که گوشه‌ای در خاکی ماشین را پارک کرد و از عقب، ظرف پلاستیکی غذایی را که مادرش گذاشته بود، برداشت.
از بوهایی که می‌آمد معلوم بود غذا قرمه‌سبزی است. در ظرف را باز کرد و با قاشقی که مادرش گذاشته بود شروع به خوردن کرد.
بعد از اتمام غذایش ظرف را کناری گذاشت. با انگشت اشاره‌اش کمی چشمانش را فشار داد و بعد...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان یادبود آخرین مرقومه | برگزیده۱۴ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: زینب باقری، M O B I N A، Bluesky و 33 نفر دیگر

برگزیده۱۴

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
22/8/20
ارسال ها
141
امتیاز واکنش
2,899
امتیاز
163
محل سکونت
ɧamɷɷŋ cɩtʏ
زمان حضور
5 روز 9 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت بیست و یکم

یک لحظه گمان کرد قلبش ایستاد؛ اما بعد با رنگی پریده و صدایی لرزان گفت:
- چی؟ م... مامان؟
سری به معنای آره تکان داد.
- مامان چی؟ حرف بزن بچه!
با همان لحن کودکانه‌اش، لرزان گفت:
- داشتیم می‌رفتیم مغاره حاج‌اکبر، ولی ماشین خورد به مامان و بردنش. آبجی‌سمیرا مامان رو دزدیدن؟ خوب می‌شه؟
برای تسکین دل برادرش گفت:
- نه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان یادبود آخرین مرقومه | برگزیده۱۴ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: زینب باقری، M O B I N A، Bluesky و 30 نفر دیگر

برگزیده۱۴

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
22/8/20
ارسال ها
141
امتیاز واکنش
2,899
امتیاز
163
محل سکونت
ɧamɷɷŋ cɩtʏ
زمان حضور
5 روز 9 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت بیست و دوم

***
سرش را روی دست مادرش گذاشت و با آسودگی چشم برهم گذاشت.
آهی عمیق کشید به این گذشته تلخ. با خبر تصادف مادرش، تمام حدسیات بد به ذهنش رسیده بود.
سمیه خنده‌ی خفه‌ای کرد و به نگرانی‌های دخترش لبخندی زد؛ چون از سمیرا این‌همه نگرانی بعید بود؛ البته معلوم نبود نیما کوچولو خبر تصادف اتفاقی‌اش را چطوری به سمیرا داده که...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان یادبود آخرین مرقومه | برگزیده۱۴ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: زینب باقری، M O B I N A، Bluesky و 28 نفر دیگر

برگزیده۱۴

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
22/8/20
ارسال ها
141
امتیاز واکنش
2,899
امتیاز
163
محل سکونت
ɧamɷɷŋ cɩtʏ
زمان حضور
5 روز 9 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت بیست و سوم

کمی که جلوتر رفت، نگاهش به تابلویی برخورد.
مسافرخانه‌ی دیجوریان!
تک‌خنده‌ای کرد. اسم بی‌معنی و جالبی بود! البته خنده‌دار هم بود.
درونش غوغایی از نزدیکی به مسافرخانه برپا بود.
مونا شخصیت تقریباً نترسی داشت و این را از پدربزرگ مرحومش به ارث بـرده بود.
شجاع بود؛ ولی نه شجاعت برای کاری مثل تنهایی به قبرستان رفتن در شب...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان یادبود آخرین مرقومه | برگزیده۱۴ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: زینب باقری، M O B I N A، Bluesky و 29 نفر دیگر

برگزیده۱۴

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
22/8/20
ارسال ها
141
امتیاز واکنش
2,899
امتیاز
163
محل سکونت
ɧamɷɷŋ cɩtʏ
زمان حضور
5 روز 9 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت بیست و چهارم

از کنار دیوارهای قهوه‌ای با نقش‌ونگار درهم‌وبرهم طلایی که چهار گوشه آنجا را تشکیل می‌دادند، گذشت. ناگهان پایش به پایه یکی از چهار میز فلزی برخورد و صدای نخراشیده‌اش در فضا پیچید.
کمر خم‌شده‌اش را صاف کرد و به آشپزخانه چشم دوخت که صدای شرشر آب و به هم خوردن ظروف از آن می‌آمد؛ اما چیزی دیده نمی‌شد. گویا ظرف‌ها...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان یادبود آخرین مرقومه | برگزیده۱۴ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: زینب باقری، M O B I N A، Bluesky و 26 نفر دیگر

برگزیده۱۴

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
22/8/20
ارسال ها
141
امتیاز واکنش
2,899
امتیاز
163
محل سکونت
ɧamɷɷŋ cɩtʏ
زمان حضور
5 روز 9 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت بیست و پنجم

***
تند می‌دوید و آن‌ها هم به دنبالش می‌آمدند.
شلوار لی مشکی‌رنگش در اثر برخورد با خارهای صحرایی و بوته‌ها پاره شده بود.
دویدن در این صحرا سخت بود؛ زیرا با خاک نرمی که داشت، با هر قدم نیمی از پایش به درون ماسه‌ها فرو می‌رفت.
در تاریکی به هر سو و به دنبال او قدم برمی‌داشت.
ناگهان به چیزی برخورد و آخرین تصویری که...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان یادبود آخرین مرقومه | برگزیده۱۴ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: زینب باقری، M O B I N A، Bluesky و 26 نفر دیگر

برگزیده۱۴

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
22/8/20
ارسال ها
141
امتیاز واکنش
2,899
امتیاز
163
محل سکونت
ɧamɷɷŋ cɩtʏ
زمان حضور
5 روز 9 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت بیست و ششم

***
اتاقی کوچک و نم‌زده!
سعی کرد فکر کند که روی جای خود نشسته، نه بر روی تشکی با آهنی فرسوده.
به‌شدت تشنه بود.
ازطرفی می‌ترسید که پا به بیرون از اتاق بگذارد و از طرف دیگر کم‌کم تشنگی داشت به وجودش غلبه می‌کرد.
آخرسر بلند شد و شال را بر روی سرش انداخت و آن را به دور صورت قلبی مانندش پیچید.
به بیرون قدم گذاشت و از...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان یادبود آخرین مرقومه | برگزیده۱۴ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: زینب باقری، M O B I N A، Bluesky و 24 نفر دیگر

برگزیده۱۴

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
22/8/20
ارسال ها
141
امتیاز واکنش
2,899
امتیاز
163
محل سکونت
ɧamɷɷŋ cɩtʏ
زمان حضور
5 روز 9 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت بیست و هفتم

خنده‌دار بود! وضعیتش همانند کارتون‌های کودکان شده بود. هر لحظه منتظر پریدن روح یا موجودی وحشتناک به داخل مسافرخانه بود.
تنش خیس از عرق بود و سعی می‌کرد نفس عمیقی بکشد‌.
به‌سوی پنجره رفت؛ اما ترس بر وجودش حاکم شد.
سریع پنجره اول را بست و بدون نگاه کردن به بیرون، قدم به جلو برداشت؛ اما دوباره پنجره‌ی دوم باز شد...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان یادبود آخرین مرقومه | برگزیده۱۴ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: زینب باقری، M O B I N A، Bluesky و 22 نفر دیگر

برگزیده۱۴

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
22/8/20
ارسال ها
141
امتیاز واکنش
2,899
امتیاز
163
محل سکونت
ɧamɷɷŋ cɩtʏ
زمان حضور
5 روز 9 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت بیست و هشتم

این را در سه ساعتی که اینجا مانده بود، فهمیده بود.
پاهایش را تندتند به زمین می‌کوبید و فکش به لرزه درآمده بود. دلش به هم می‌پیچید و قلبش با صدای بلند می‌کوبید.
دستی به پیشانی و گونه‌ی توپرش کشید و بعد سعی کرد آرامش خود را به‌دست بیاورد.
در کیف مکعبی و مشکی‌رنگ را باز کرد و از درون جیب کوچک کیف، کلید را برداشت.
آن...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان یادبود آخرین مرقومه | برگزیده۱۴ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: زینب باقری، M O B I N A، Bluesky و 21 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا