- عضویت
- 22/8/20
- ارسال ها
- 141
- امتیاز واکنش
- 2,899
- امتیاز
- 163
- محل سکونت
- ɧamɷɷŋ cɩtʏ
- زمان حضور
- 5 روز 9 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت نهم
***
در اتاق قدم میزد. پشتسرهم شاخهای از موهایش را دور انگشت اشارهاش میپیچاند و بعد ولشان میکرد.
افکارش را نظم داد که چگونه این موضوع را با پدر و مادرش در میان بگذارد.
فکر کرد. مثلاً برود و بگوید در یزد کاری دارد؛
اما او در آن سوی کشور، در یزد چه کاری داشت؟! یا اینکه بگوید به یک مسافرت...
***
در اتاق قدم میزد. پشتسرهم شاخهای از موهایش را دور انگشت اشارهاش میپیچاند و بعد ولشان میکرد.
افکارش را نظم داد که چگونه این موضوع را با پدر و مادرش در میان بگذارد.
فکر کرد. مثلاً برود و بگوید در یزد کاری دارد؛
اما او در آن سوی کشور، در یزد چه کاری داشت؟! یا اینکه بگوید به یک مسافرت...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان یادبود آخرین مرقومه | برگزیده۱۴ کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: