خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

~PARLA~

مدیر ارشد بازنشسته
طراح انجمن
  
عضویت
7/7/20
ارسال ها
1,358
امتیاز واکنش
18,213
امتیاز
373
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
34 روز 20 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
اهل حق

اهل حق یا یارسان[۱] آیینی است با مناسک عرفانی که به‌طور عمده در کردستان ایران و عراق پیرو دارد. تاریخ دقیق شکل‌گیری این آیین مشخص نیست، ولی پیروان آن به ازلی و ابدی بودن آیین خود باور دارند. این دین در دوره‌های مختلف تاریخی مراحل مختلفی را پشت سر گذاشته است. اگرچه قدمت قدیمی‌ترین متون مذهبی اهل حق تا سدهٔ دوم هجری و قدمت برخی از نیایشگاه‌های آن به پیش از اسلام نیز می‌رسد، اما ساختار کنونی آن از سدهٔ هفتم هجری و توسط سلطان سهاک بنیان نهاده شده‌است که در اعتقادات پیروان یارسان بالاترین جایگاه را دارد.[۲]

اگرچه مجموعه‌ای از اعتقادات خاص در میان پیروان اهل حق مشترک است، اما بسته به اینکه سرسپردهٔ کدام یک از خاندان‌های ۱۱ گانه باشند، آداب و رسوم و باورهای متفاوتی در میان آن‌ها وجود دارد. اهل حق آمیخته‌ای از آموزه‌های ادیان مختلف دارد و آثاری از مذاهب مانوی و یهود و مسیحیت در مذهب آن‌ها به چشم می‌خورد.[۳]

محتویات
  • ۱ نام
  • ۲ تاریخچه
    • ۲.۱ در سدۀ‌نوزدهم
    • ۲.۲ بنیان‌گذاری
    • ۲.۳ تاریخچه سیـاس*ـی
      • ۲.۳.۱ کشته شدن در جنگ ایران و عراق
      • ۲.۳.۲ خودسوزی‌های اعتراضی
  • ۳ از دیدگاه اسلام
  • ۴ پراکندگی پیروان یارسان
  • ۵ گسترش در ایران
    • ۵.۱ استان کرمانشاه
    • ۵.۲ استان لرستان
    • ۵.۳ استان آذربایجان شرقی
    • ۵.۴ تهران و البرز
    • ۵.۵ مازندران
    • ۵.۶ استان زنجان و همدان
    • ۵.۷ استان کرمان
    • ۵.۸ دیگر کشورها
  • ۶ خاندان‌ها
  • ۷ عقاید
    • ۷.۱ شرط ورود به مسلک
    • ۷.۲ مقدسات
    • ۷.۳ آفرینش
  • ۸ اهل حق کیست
    • ۸.۱ اصول عقاید
    • ۸.۲ ارکان
    • ۸.۳ مظهریت و جامه به جامه (دونادون، باززایی)
  • ۹ نگارخانه
  • ۱۰ جستارهای وابسته
  • ۱۱ منابع
  • ۱۲ پیوند به بیرون
نام
پیروان مسلک اهل حق با نام‌های مختلفی شناخته می‌شوند. اگرچه در متون دینی بیش از هر نامی از نام یارسان و یاری استفاده شده و پیروان این دین نیز خود را با نام یار می‌شناسند،‌ اما در مناطق مختلف نام‌های مختلفی مانند اهل حق، کاکه‌ای، صارلی، طایفه، طایفه‌سان، گوران، قلخانی، قزلباش، نیازی، اهل نیاز، اهل سر، سرطالبی، شاملو،‌ خواجه‌وند، غلات، علی‌الهی و ... از جانب غیریارسانیان بر روی آن‌ها گذاشته شده‌است. بیشتر این نام‌ها نه به خود دین،‌ بلکه به پیروان آن اشاره دارد و برخی از آن‌ها مانند شیطان‌پرست، خروس‌کشان یا چراغ سیندرن نام‌هایی مغرضانه و حتی توهین‌آمیز محسوب می‌شوند.

در آذربایجان ایران پیروان یارسان را گاه گوران و گاه شاملو می‌نامند. شاملوها مردمی بودند که توسط امیرتیمور از شام به آذربایجان کوچانده‌شدند و در زمان صفویه به دین یارسان گرویدند. در آذربایجان همچنین مردم یارسان را قره‌قویونلو، گورنلر (به معنای بینندگان) و در ارومیه ابدال بنی نیز می‌نامند. همچنین در افغانستان و نیز در ترکیه به پیروان یارسان قزلباش گفته می‌شود،‌ چرا که پیروان یارسان در آن منطقه در جنبش قزلباش‌ها شرکت کردند. در قزوین پیروان یارسان را کاکاوند و در ماندران خواجه‌وند می‌نامند که هر دو نام ایل است و نه نام دین. در زنجان پیروان یارسان را سر طالبی به معنای طالب اسرار می‌نامند.[۴]

همچنین بسیاری از غیر اهل حق پیروان این دین را به اشتباه علی‌اللهی می‌نامند که این نام در واقع به فرقه‌ای گفته می‌شد که در زمان علی بن ابی‌طالب توسط عبدالله بن سبا تأسیس شد و پیروانش به الوهیت علی اعتقاد داشتند. این نام به سبب وجود بینش انسان‌خدایی در دین یارسان توسط اعراب و مسلمانان به پیروان یارسان به اشتباه اطلاق شده‌است.[۴]

در عراق به پیروان یارسان کاکه‌ای و یا صارلی گفته می‌شد. صارلی‌ها که گروهی از یارسانیان ساکن موصل هستند، از شارزور به آنجا آمده و خان موصل از استرداد آن‌ها جلوگیری کرده و آن‌ها را صارلی یعنی از آن خود خطاب کرده‌است.[۴]

علاوه بر این لفظ اهل حق نیز که توسط غیریارسانیان به پیروان این دین اطلاق می‌شود، در واقع از واژگان صوفیه است و به کسی اطلاق می‌شود که از مراحل شریعت و طریقت و معرفت گذر کرده و به بالاترین مرحلۀ سلوک یعنی حقیقت رسیده‌است. در واقع اهل حق عنوانی است که صوفیه به یارسان داده و منظور از آن قرار داشتن پیروان یارسان در مرحلۀ حقیقت است.[۴] به‌طور کلی تمام این نام‌ها به پیروان این دین اطلاق می‌شود و نام خود دین یارسان یا دین یاری است.

تاریخچه
دربارهٔ تاریخچهٔ مسلک اهل حق بین محققان اختلاف نظر وجود دارد.

مکری مسلک اهل حق را یکی از رشته‌های انشعابی و وابسته به مذهب تشیع می‌داند. او معتقد است این مسلک مجموعه‌ای است از عقاید و آرای خاصی که از عهود سالفه وجود داشته و بعدها با ذخائر معنوی اسلام و اساطیر ایران قدیم و افکار فرق غالی که در مناطق غرب ایران پراکنده بوده‌اند، در هم آمیخته و در برخورد با حوادث، در زمان‌های مختلف، اشکال گوناگونی به خود گرفته‌است. اما بر حسب سنت خود پیروان حقیقت، این طریقه دنبالهٔ نوعی احساس ژرف مذهبی است که سـ*ـینه به سـ*ـینه از سلف به خلف می‌رسیده و نیز دنبالهٔ همان اصولی بوده‌است که شاه مردان حق علی بن ابی‌طالب به سلمان و به عده‌ای از یاران نزدیک خود آموخته‌است.[۵]

صفی‌زاده در اینباره در دانشنامه نام‌آوران یارسان می‌نویسد: بنا به نامه سرانجام، این مسلک از روز ازل پی ریزی شده‌است.[۶] ولی از اسناد و مدارک خطی چنین برداشت می‌شود که این مسلک در قرن دوم هجری توسط بهلول کوفی و یارانش با استفاده از عقاید و ذخایر معنوی ایران مانند؛ آیین زردشتی و مانوی و بهره‌گیری از دین اسلام و آیین مسیحی و کلیمی و افکار فرقه‌های غالی پس از اسلام پی‌ریزی شده‌است؛ ولی صفی‌زاده خود معتقد است پیدایش مسلک اهل حق نوعی ایستادگی در برابر اعراب بوده‌است.[۶]

مینورسکی مسلک اهل حق را مشتق شده از مذهب شیعه می‌داند که سرانجام منجر به تشکیل یک سیستم مذهبی مجزا شده و در اساس آن افراط‌گرایی شیعه قابل مشاهده‌است.[۷]

نورعلی الهی در کتاب برهان‌الحق، مسلک اهل حق را وابسته به مذهب شیعه اثنی عشری جعفری می‌داند.[۸]

خواجه‌الدین ریشه مسلک اهل حق را نامشخص دانسته و می‌نویسد: در کتب قدیمه مربوط به ادیان، مانند الفرق بین الفرق و ملل و نحل شهرستانی که از آثار قرن پنجم و ششم می‌باشند، نامی از این فرقه بـرده نشده‌است. همچنین پیروان این فرقه سعی می‌کردند اسرار خود را فاش نکنند و این امر سبب گردیده کسی از تاریخ پیدایش مرام اهل حق اطلاعی نداشته باشد. او معتقد است برخی از اعتقادات پیروان اهل حق که پایه و اساس مرام اهل حق را تشکیل می‌دهند، از نظر اسلام مطرود است و معتقد بودن به این گونه عقاید سبب جدایی مسلک اهل حق از اسلام گردیده‌است. او در ادامه می‌گوید: ولی پیروان اهل حق پیدایش مسلک خود را از عالم الست می‌دانند.[۹]

گروه دیگری از نویسندگان معتقدند گر چه اهل حق خود را مسلمان و شیعه می‌داند و مانند شیعیان به ائمه هدی اعتقاد دارند، ولی اساس مذهب آن‌ها صرفاً اسلامی نیست. بلکه مرام آن‌ها مجموعه‌ای است از عقاید و تعالیمی که تحت تأثیر افکار زرتشتی، مسیحی، مانوی و کلیمی بوده‌است. آن‌ها نشانهٔ بارز تشیع در این مسلک را اعتقاد به وجود علی ابن ابی‌طالب می‌دانند، ولی معتقدند ایمان و اعتقاد پیروان اهل حق دربارهٔ علی ابن ابی‌طالب از حد متعارف خارج شده و به درجه غلو رسیده‌است.[۱۰]

در سدۀ‌نوزدهم
بخش زیادی از کردهای ایران تا اواخر سدۀ نوزدهم میلادی پیروی دین یارسان بودند. هنری بایندر سیاح فرانسوی که در اواخر قرن نوزدهم از کرمانشاه دیدن کرده‌است، در سفرنامۀ خود با عنوان «در کردستان، در بین‌النهرین و پرشیا» که در سال ۱۸۸۷ به چاپ رسیده‌است دین غالب مردم را یارسان می‌داند. او در بازدید از شهر قصر شیرین می‌نویسد:

....بیشتر کُردان ایران از فرقۀ علی‌اللهی هستند. اگر آن‌ها را در انجام کارهایشان آزاد گذارند، آن‌ها هم در کار دیگران مداخله نمی‌کنند. حس احترام به عقیدۀ‌ مذهبی دیگران در نزد ایشان بسیار زیاد است.[۱۱]

او همچنین در بازدید از شهر کرمانشاه می‌نویسد:

....کُردان ایالت کرمانشاه مردمی آرام و خوش‌برخوردند. آن‌ها به فرقۀ علی‌اللهی تعلق دارند که باگذشت‌ترین فرقه‌های مذهبی هستند. در بعضی از دهکده‌ها پیروان این فرقه با مسیحیان که گذشت آن‌ها کمتر است آمیـ*ـزش دارند.[۱۲]

بنیان‌گذاری
بر طبق کلام سرانجام (کتاب مقدس اهل حق)، این مسلک آیین از روز ازل وجود داشته و تعلیماتش به صورت سِر نزد انبیا و اولیا بوده و در هر دوران به گروه معدودی از یاران محرم منتقل شده‌است. تا اینکه در قرن هفتم هجری، سلطان سهاک آن اسرار ازلی را به صورت قانون به یارانش ابلاغ کرد، از این رو، بنیانگذار این مسلک محسوب می‌شود.[۱۳]

یاران: یاران سلطان سهاک به گروه‌های زیر تقسیم شده‌اند: هفتن، هفتوانه، هفت نفر اهل قول طاس، هفت هفتوان، چهل تن، چهل چهل تنان، هفتاد و دو پیر، نود و نه پیر شاهو، شصت و شش غلام کمربند زرین، هزار و یک غلام خواجه صفت، بیور هزار غلام و بی ون غلام.[۱۴]

هفتن: مخفف هفت تن است، که از یاران طبقهٔ اول سلطان سهاک محسوب می‌شوند. آن‌ها برای هدایت مردم، در هر دورانی در قالب انبیا و خاصان ظاهر می‌شوند.[۱۵]

هفتن دارای مقام هفت مَلک مقرب‌اند و نام آن‌ها به شرح زیر است:

  1. پیر بنیامین (هم مقام و هم ذات جبرئیل مأمور هدایت جهت رستگاری) سمت پیری بر عموم یارسان را داشته‌است.
  2. داود (هم مقام اسرافیل مأمور نفخ صور جهت بیداری) سمت دلیلی بر عموم یارسان را عهده‌دار بود.
  3. پیرموسی که سمت دفترداری و منشی سلطان را برعهده داشت. او هم ذات میکائیل بود که مأمور ثبت اعمال است.
  4. مصطفی داودان (هم ذات عزرائیل مأمور غضب و قبض روح) ریاست امور انتظامات را عهده‌دار بود.
  5. خاتون دایراک ملقب به خاتون رمزبار (هم مقام حورالعین) علاوه بر اینکه مادر سلطان بود، شفیع یاران و رئیس جامعۀ زنان یارسان نیز بود.
  6. شاه ابراهیم که به همراه بابا یادگار نیابت سلطنت عرفانی سلطان را داشته‌اند، از آنجایی که سلطان خودش لقب شاهی معنوی داشت آنان را هم شاه خطاب کرد. شاه ابراهیم هم مقام عقیق (ملک طیار) و بابایادگار هم مقام ایوت می‌باشد.[۱۶]
  7. بابا یادگار (شاه یادگار)
تاریخچه سیـاس*ـی
با توجه به عقاید فرقه اهل حق و براساس آموزه‌های دین اسلام. این فرقه کافر شناخته شده و رسمیت ندارد از این رو در انجام امور مربوط به مذهب و مرام خویش یا تبلیغ عقاید و اعتقادات خود آزادی ندارد و بسیاری از حقوق و امتیازاتی که در مورد سایر ادیان رسمی وجود دارد در مورد این فرقه وجود ندارد؛ به عنوان نمونه نمی‌توانند دفاتر ازدواج و طلاق براساس تعالیم خودشان داشته باشند یا قواعد ارثی را غیر از قواعد رسمی کشور اجرا کنند یا مدرسه تأسیس نمایند و همچنین براساس ماده ۱۴ قانون استخدام کشوری، از استخدام افراد این فرقه و امثال آن در دستگاه‌های دولتی جلوگیری می‌شود. حال آن که در این قبیل امور و احوال شخصیه و در تعلمیات دینی، ادیان رسمی آزاد هستند[۱۷] پیروان این کیش آداب و آیین‌های خود را در خفا به جا می‌آوردند و در طول تاریخ از فعالیت در امور سیـاس*ـی پرهیز کرده‌اند با این حال، طی قرن‌ها شاهد موارد زیادی از فشار و آزار و اذیت اکثراً از جانب مسلمانان یا حکومت‌ها بوده‌اند. آنها می‌گویند پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، فشار بر جامعه یارسان افزایش یافته و پیروان این کیش دچار محرومیت‌ها و تبعیض‌های زیادی شده‌اند.[۱۸]

کشته شدن در جنگ ایران و عراق
در طول جنگ ایران و عراق، ۷۸۸ تن از پیروان یارسان در استان کرمانشاه کشته شدند که جمهوری اسلامی آن‌ها را به عنوان شهید معرفی کرده‌است. همچنین ۱۵۹۸ تن نیز «جانباز» و ۱۳۴ نفر نیز «آزاده» هستند.[۱۹] این آمار پیروان یارسان در استان‌های دیگر را در بر نمی‌گیرد.

خودسوزی‌های اعتراضی
در ماه خرداد سال ۱۳۹۲ هجری خورشیدی، سبیل یک زندانی یارسانی به نام کیومرث در زندان همدان به زور تراشیده شد که این اقدام، توهین به آداب و رسوم پیروان این کیش به‌شمار می‌رود. پس از این واقعه، یکی از جوانان یارسانی همدان به نام حسن رضوی، به نشانه اعتراض در مقابل فرمانداری همدان اقدام به خودسوزی کرد که بر اثر شدت جراحات ناشی از سوختگی چندین روز بعد در بیمارستان درگذشت.[۱۸]

در بامداد چهاردهم خرداد (چهارم ژوئن) همان سال، یکی دیگر از پیروان یارسان به نام نیکمرد طاهری در برابر دوربین، خود را آتش زد و ساعتی بعد جان باخت.[۱۸]

در پی این خودسوزی‌ها و رفتارهای توهین‌آمیز عده‌ای از پیروان آیین یارسان تجمع اعتراضی برگزار کردند که البته در سخنان‌شان تأکید کردند که خواسته‌هایشان سیـاس*ـی نیست و تنها خواهان ملاقات با مسئولان برای مذاکره در جهت جلوگیری از رفتارهای توهین‌آمیز با پیروان یارسان و نقض حقوق‌شان‌اند.[۱۸]

در بامداد شنبه پنجم مرداد (۲۷ ژوئیه) همان سال، یکی دیگر از پیروان کیش یارسان در نزدیکی مجلس شورای اسلامی ایران اقدام به خودسوزی کرد.[۲۰]

از دیدگاه اسلام
مینورسکی مسلک اهل حق را مشتق شده از مذهب شیعه می‌داند که سرانجام منجر به تشکیل یک سیستم مذهبی مجزا شده و در اساس آن افراط‌گرایی شیعه قابل مشاهده‌است.[۲۱] نورعلی الهی در کتاب برهان‌الحق، مسلک اهل حق را وابسته به مذهب شیعه اثنی عشری جعفری می‌داند.[۲۲] یارسان از فرقه‌های اسلامی نیست.[۲۳] از دیدگاه برخی مراجع شیعه مانند بهجت پیروان آیین یارسان کافر و نجـ*ـس می‌باشند.[۲۴] از دیدگاه برخی دیگر از مراجع مانند سیستانی و صافی گلپایگانی این فرقه در هر حال «ضاله» هستند. برخی دیگر نیز مانند مکارم شیرازی آنان را در صورتی پاک می‌داند که به شهادتین و نبوت باور داشته باشند.

پراکندگی پیروان یارسان
به گفتهٔ دائرةالمعارف تشیع، در آغاز ایجاد مسلک اهل حق پیروان آن وحدت عقیده داشته‌اند. با گستردگی جماعت اهل حق و مهاجرت ایلات به دیگر مناطق به تدریج اختلافات میان اهل حق شروع شد و پیروان آن به گروه‌های مختلفی تقسیم شدند. علت این اختلاف‌ها عبارتند از: نقل سـ*ـینه به سـ*ـینه کلام‌ها، دسترسی نداشتن پیروان به کلام‌های مؤثق، سودجویی برخی از پیشوایان محلی، تفاوت زبان، ملیت، رسوم قومی و اجتماعی پیروان و بی‌سوادی اکثریت پیروان.[۲۵]

گروهی از اهل حق معتقدند دین آن‌ها دین یاری است و سلطان سهاک «در آن دوران» اسرار الهی را به صورت قوانین و ارکان اهل حق به یاران ابلاغ نمود.[۲۶] از این رو ارتباطی با دیگر ادیان ندارند.

به گفتهٔ دائرةالمعارف تشیع، گروهی دیگر در اثر آمیـ*ـزش با فرق دیگر، عقاید خود را با اعتقادات آن‌ها یکی دانسته‌اند، گر چه خود را یارسان می‌نامند، ولی عملاً از نظر اعتقادی، گروهی از آن‌ها علی‌اللهی و گروهی دیگر شیطان‌پرست هستند.[۲۷]

به گفتهٔ دائرةالمعارف تشیع، گروهی دیگر خود را تابع مذهب شیعه اثنی عشری جعفری می‌دانند و معتقدند آئین حقیقت، دین نیست و مسلک اهل حق تابع مذهب اثنی عشری جعفری است.[۲۸][۲۹]

به گفتهٔ تحفه ناصری، پیروان اهل حق به نام‌های مختلف اهل حق، یارسان، نصیری، اهل طایفه، علی‌اللهی و شیطان‌پرست معروف‌اند.[۳۰] اما پیروان این آئین می‌گویند آن‌ها یارسان یا اهل حق هستند و گروهی، به اشتباه آنان را علی‌اللهی یا شیطان‌پرست می‌خوانند.[۱]

بر اساس نگاهی به تاریخ و فلسفه اهل حق یارسان نام بومی و ایرانی پیروان دین اهل حق یا همان علی اللهی است. پیروان کیش یارسان که فارس زبانان آن‌ها را بیشتر به نام علی‌اللهی می‌شناسند بیشتر ساکن بخش باختری استان کرمانشاه ایران هستند. کیش یارسان آمیزه‌ای است از دینهای زرتشتی و بودایی و اسلام. آن‌ها مانند بوداییان به وازایش باور دارند یعنی بر این باورند که ما پس از مرگ در پیکر دیگری دوباره زاییده می‌شویم. مناطق گوران و لرستان مرکز اصلی پیدایش آئین یارسان یا اهل حق است.[۳۱]

گسترش در ایران
پیشینه پیروان این مسلک در استان کرمانشاه با قومیت کرد می‌باشد ولی اقلیتی را از بین اقوام آذری، لکها، فارسی زبانان و لرها تشکیل می‌دهند.[۳۲] جمعیت پیروان اهل حق در ایران در محدوده ۲ میلیون برآورد می‌شود.[۳۲] گسترش مسلک یارسان در ایران به شرح زیر است:[۳۱]

استان کرمانشاه
شهرستان کرمانشاه و روستاهای گره بان، روستاهای منطقه عثمانوند و سان رستم، برخی از روستاهای توابع مایدشت، و روستاهای منطقه بیلوار به نامهای: میان دربند، بالا دربند، پشت دربند. بیشتر روستاهای کوزران سنجابی که حدود۱۳۵ روستا می‌باشد و اکثریت قریب به اتفاق ساکنان خود کوزران پیرو مرام اهل حق می‌باشند.

بخشی از شهرستان اسلام‌آباد غرب و حومه آن
سوران علیا و سفلی، چُنگُر، خسروآباد

شهرستان کرند غرب و توابع آن از عمده‌ترین مراکز اهل حق است. علاوه بر شهر کرند ساکنان قریب به ۱۲۰ روستای تابع دهستان گهواره به جز چند روستا که پیرو مذهب شافعی می‌باشند، اهل حق هستند. از روستاهای معروف منطقه کرند: حریر، سرمیل، سرخه لیزه، بیامد، بروند، قلعه زنجیر، گردکان گور، گورا جوبو توت شامی را می‌توان نام برد. جمعیت اهل حق در منطقه کرند حدود۵۰ هزار نفر تخمین زده می‌شود. علاوه بر این روستاهای بیونیش (بیونیژ) در حدود ۱۵ روستا همگی اهل حق هستند که جزو کرند می‌باشند.

سر پل ذهاب
بیش از ۲۰٪ سکنه این شهر پیرو مسلک اهل حق می‌باشند و حداقل ۲۳ روستا از حومه آن نیز همین مسلک را دارند. از روستاهای معروف: پس پس، رشید عباس دول الیاس، جلالوند سفلی، بَلَوان و روستاهای قَرَه بُلاغ و روستاهای تابع دهستان بزمیر آباد را می‌توان نام برد. روستاهای حومه شهر در شعاع مساحت ده کیلومتری شهر قرار دارند ولی روستاهای دهستان بزمیر آباد (پشت تنگ) بیش از چهل کیلومتر از شهر فاصله دارند.

قصر شیرین
گر چه هنوز همه سکنه شهر و روستاهای حومه قصر شیرین مورد تحقیق قرار نگرفته‌است ولی به نظر می‌رسد اکثریت مردم آن بر مرام اهل حق می‌باشند.

صحنه (کرمانشاه) و دینور
اکثریت مردم صحنه پیرو مذهب اهل حق هستند و بسیاری از روستاهای حومه آن همین مرام را دارند. جمعیت اهل حق در بخش دینور نیز قابل توجه‌است.

کنگاور و اسدآباد
جمعیت اهل حق در روستاهایی از کنگاور و اسدآباد نیز قابل توجه‌است..

استان لرستان
در قسمتهایی از نواحی تابعه استان لرستان نیز فرقه اهل حق به‌طور پراکنده سکونت دارند. از جمله این مناطق که عموماً روستایی هستند بلوران واقع در جاده اسلام‌آباد غرب، پل دختر و نیز حومه گراب و روستاهایی از توابع نورآباد و کوهدشت، قسمت‌هایی از بوالوفا و بخشی از طایفه ذوالنور اهل حق هستند.

استان آذربایجان شرقی
در بخش ایلخچی از قصبات معروف تبریز (شهری کنار دریاچه ارومیه) و همچنین شهر خامنه از توابع شبستر عده‌ای از طرفداران «فرقه اهل حق» سکونت دارند. طبق تحقیقات به عمل آمده اهل حق‌های این ناحیه معروف به گوران هستندکه به نظر می‌رسد از منطقه گوران به مرکزیت گهواره (کرند غرب) در استان کرمانشاه در گذشته‌های دور به این سمت مهاجرت کرده باشند. همچنین یکی از روستاهای نزدیک مراغه نیز از گوران (جوران)ها هستند.

تهران و البرز
در هشتگرد، رودهن، بومهن و خود تهران، ساوجبلاغ و… جمعیت زیادی از پیروان یارسان زندگی می‌کنند.

مازندران
بخشی از مردم کلاردشت، کجور و روستاهای پول و فیروزکلا از توابع کجور، یارسان هستند.

استان زنجان و همدان
در شهرستان‌های همدان، اسدآباد، تویسرکان و قسمتهایی از توابع آوج و رزن حد فاصل همدان و زنجان کم و بیش جمعیت اهل حق به صورت پراکنده سکونت دارند.

استان کرمان
در استان کرمان، در شهرستان بردسیر و شهرستان سیرجان گروه‌هایی از پیروان یارسان زندگی می‌کنند. منسجمترین گروه باقی‌مانده از یارسانی‌ها در این ناحیه در روستای سوخته چال زندگی می‌کند. همچنین مکان‌های مقدسی مانند زیارتگاه چهل تن در کوه چهل تن یا بقعهٔ سه تن یا پیر برحق (پیر جارسوز) در این ناحیه زیارتگاه پیروان یارسان است.[۳۳][۳۴]

دیگر کشورها
کردستان عراق
در سراسر کردستان عراق به ویژه در استان‌های کرکوک و استان سلیمانیه و شهر خانقین پیروان کیش یارسان با نام کاکایی وجود دارند. با عناوین مختلف، علاوه بر فرقه اهل حق فرقه‌های دیگر نیز در این نواحی موجود بوده که ریشه در فرهنگ یارسانی دارند.[۳۵] جمعیتی بالغ بر ۲۰۰٬۰۰۰ نفر در عراق[۳۲] تخمین زده شده‌است.

سوریه
در کشور سوریه جمعیت قابل توجهی وجود دارند که تحت عناوین علویان (سوریه)، علویین، نصیریه و علی اللهی معروف هستند و عمدتاً در کردستان سوریه و در شمال و شمال غرب سوریه و در استانهای ساحلی سوریه (استان لاذقیه و استان طرطوس) سکونت دارند.

خاندان‌ها
طبق دستور دین یارسان هر یک از پیروان مکلف به داشتن پیر و دلیل برای سرسپردن می‌باشند.[۳۶] در زمان سلطان سهاک، پیر بنیامین سمت پیری و داود که‌و سوار سمت دلیلی بر همهٔ پیروان یارسان داشتند؛ ولی به دلیل متأهل نبودن و نداشتن فرزند، سلطان سهاک هفت خاندان یا دوده به نام خاندان‌های حقیقت دائر نمود تا نسل‌های آیندهٔ پیروان یارسان، در هر زمان پیر و دلیل داشته باشند.[۳۷][۳۸]

نام خاندان‌ها (دوده‌ها) عبارت‌است از:

  1. خاندان خاموشی
  2. خاندان شاه ابراهیمی
  3. خاندان عالی قلندر
  4. خاندان یادگاری
  5. خاندان میرسوری
  6. خاندان مصطفایی
  7. خاندان حاجی باویسی (بابو عیسی)
بعد از سلطان سهاک در قرون یازدهم و دوازدهم و سیزدهم هجری چهار خاندان دیگر نیز به اسامی زیر دائر گردید.[۳۹][۴۰]

۸- خاندان ذوالنوری
۹- خاندان آتش بیگی
۱۰- خاندان شاه حیاسی
۱۱- خاندان بابا حیدری
همچنین خاندان دیگری به نام سید درویشی از نسل سید درویش وجود داشته‌است که پیشتر بخشی از خاندان یادگاری بوده‌است و اکنون پیروان آن سیادت خاندان خاموشی را پذیرفته‌اند و بخشی از این خاندان شده‌اند.[۴۱]

این خاندان‌ها به جانشینی از پیر بنیامین که پیر ازلی یارسان بوده‌است انجام وظیفه می‌کنند. جانشینی داود که‌و سوار، دلیل ازلی را نیز فرزندان هفتاد و دو پیر بر عهده دارند. اما در مواردی به پیر اختیاری برای انتخاب دلیل داده شده‌است و بنابراین یاران برخی خاندان‌ها با اجازهٔ صاحب خاندان نسل بعدی می‌تواند به سمت دلیل مریدان آن خاندان انتخاب شود.[۳۷] اما سلطان سهاک جایگاه خود را به کسی تفویض ننمود.[۴۱]

عقاید
شرط ورود به مسلک
سرسپردن: بر طبق کلام سرانجام هر فرد یارسان (ذکور و اناث) مکلف است به پیر و دلیل سرسپرده شود، و در غیر این‌صورت یارسان محسوب نمی‌شود.[۴۲] افراد سرسپرده به دو گروه چکیده و چسبیده تقسیم می‌شوند. چکیده شامل کسانی است که نسل اندر نسل یارسان بوده‌اند. چسبیده شامل گروهی است که بر اثر بیداری باطن و از روی علاقه به مسلک یارسان گرویده‌اند.[۴۳]

سبیل مُهر: طبق کلام سرانجام، سبیل یکی از مقدسات آیین یارسان است و بر مردان پیروی یارسان واجب است سبیل خود را نتراشیده و مُهر (دست نخورده) نگاهداری کنند. شرط ورود به مراسم جم و نشستن در حلقهٔ جم داشتن سبیل دست نخورده است. تراشیدن سبیل موجب خروج از دین و باطل شدن سرسپردگی به دین یاری می‌شود.[۴۴] در سرانجام از زبان داود که وسوار آمده‌است:

سێوێل یار شوڕه‌ن وه رووی لێوانا
تا یار بناسۆ خێش وه بیگانا
سبیل پیروی آیین یاری بلند است و روی لـ*ـب‌ها را می‌پوشاند، تا یار، خودی را از بیگانه بازبشناسد.[۴۵]

مقدسات
کلام سرانجام: کلام سرانجام عبارت است از آداب و رسوم مسلکی و عبادات اهل حق که توسط سلطان سهاک و یارانش بیان و نسل به نسل منتقل شده‌است.[۴۶] در قرون اولیهٔ تأسیس مسلک اهل حق، انتقال این متون توسط کلام‌خوان‌ها صورت می‌گرفت، ولی بعدها ثبت آن‌ها آغاز شد. این کلام‌ها به تدریج به سبب سهل‌انگاری بعضی از کلام خوان‌ها، فراموشی و همچنین سروده شدن کلام‌هایی به زبان‌های کردی، ترکی توسط بزرگان اهل حق با یکدیگر تفاوت‌هایی پیدا کردند که این عوامل سبب جدایی برخی از جماعت‌های اهل حق شد و امروزه نمی‌توان کلام‌هایی که در بین اهل حق یافت می‌شود را همگی معتبر محسوب کرد.[۴۷][۴۸]

جم و جم خانه: محلی است که اهل حق برای اجرای مراسم خاص خود در آنجا جمع می‌شوند. از این‌رو در بین پیروان اهل حق از اهمیت خاصی برخوردار است.[۴۹] از نظر اهل حق شرکت در جم به جای عبادات دائمی، کافی است.[۵۰] مینورسکی معتقد است در میان پیروان اهل حق عبادت فردی کمتر مورد توجه قرار گرفته به‌طوری‌که آن‌ها اهمیت فراوانی برای اجتماع کردن (جم) قایل‌اند، زیرا در نزد آن‌ها جم گشایندهٔ مشکل‌ها است. جم در وقت ثابتی تشکیل می‌شود و در جم خانه به هنگام عبادت کلام‌ها همراه با تنبور و با صدای بلند خوانده می‌شود. مراسمی مانند سرسپردن، ازدواج و نام‌گذاری کودک و… نیز در جم‌خانه انجام می‌شود.[۴۹]

نذر و نیاز: آنچه در جم‌خانه به عنوان نذر و بر طبق قانون اهل حق دعا داده شود را نذر گویند.[۵۱] نذر و نیاز از واجبات یارسان است[۵۲] و در نزد اهل حق از اهمیت و احترام ویژه‌ای برخوردار است.[۵۳][۵۴]

روزه اهل حق: هر اهل حق موظف است سه روز در سال روزه دار باشد. پیروان اهل حق غالباً، آن را در زمستان به جای می‌آورند و به آن «روزه مرنوی» گویند. با این حال در مورد تاریخ و نام این سه روز بین تمامی گروه‌های اهل حق وحدت عقیده وجود ندارد. حتی گروه‌هایی از اهل حق از جمله آتش بگی روزه مرنوی را بر خود حرام می‌دانند و آن را به‌جای نمی‌آورند.[۵۵]

آفرینش
یارسانیان اعتقاد دارند که خداوند جهان را در دو مرحله آفرید: آفرینش جهان معنوی و آفرینش جهان مادی. آنان می‌گویند که «در آنگاه اراده خداوند به آفرینش موجودات تعلق گرفت، و نخستین مخلوق پیر بنیامین را از زیر بغـ*ـل خود خلق کرد، و نام او را جبرائیل گذاشت. پس از خلقت جبرائیل خداوند او را در پهنای دریای محیط رها کرد، هزاران سال گذشت تا به درخواست جبرائیل، شش تن دیگر از بطن در پیدا شدند، که با جبرائیل هفت تن شدند: جبرائیل (پیربنیامین) - اسرافیل (پیر داوود) - میکائیل (پیر موسی) - عزرائیل (مصطفی داوودان) - حور العین (رزباریا رمزبار) - عقیق (شاه ابراهیم) - یقین (شاه یادگار یا بابا یادگار)»[۵۶]

اهل حق کیست
اهل حق به کسی گفته می‌شود که مراحل شریعت و طریقت و معرفت را طی نماید تا به مقام حقیقت برسد.[۵۷] بدین ترتیب:

  • در مرحلهٔ نخست که شریعت است، مؤمن به دین آدم صفی‌الله بوده و از ملت ابراهیم خلیل‌الله و امت محمد رسول‌الله و مذهب امامان شیعه باشد.
  • در مرحلهٔ دوم که طریقت است، مؤمن به ولایت علی ابن ابیطالب ولی‌الله باشد. یعنی با طی طریق شارع مقدس نبوی و پیوند زنجیره وار به امامان شیعه و تولا به ولای علی، تحت لوای ولایت به مسلک اهل حق درآید. اهل حق علی‌اللهی نیستند، مشرک هم نمی‌باشند. فقط علی را به مقام مظهریت و مشیت‌الله می‌شناسند.
  • در مرحلهٔ سوم که معرفت است، با فرمان برداری از اولوالامر، مقام معرفت را درک نماید تا به پایهٔ من عرف نفسه فقد عرف ربه نائل شود؛ و اولوالامر از نظر اهل حق، امامان هستند. سپس هر کس در هر زمان با پیوند رشتهٔ ایمان به آن خاندان به مقام مظهریت و مشیت رسید، یعنی انسان کامل و مظهر جلوهٔ ذات حق گردید، چنان‌که اراده‌اش عین مشیت‌الله شد، اولوالامر است.
  • آن‌گاه در مرحلهٔ چهارم، حق و حقیقت را دریابد تا کمال را در وصال و بقا را در فنا بیند، چنان باشد قطرهٔ نم وجودش را به دریای بی پایان الهی نابود و محو سازد؛ یعنی فنا فی‌الله محض گردد.
اصول عقاید
در مسلک اهل حق اصول عقاید بر این نهج می‌باشد.[۵۸] علاوه بر پنج اصل اصول دین و مذهب شیعه، یعنی توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت، نکته‌های زیر نیز باید رعایت گردد:

  • خدا را به تعریف و توصیفی باید شناخت که همه پیامبران و اولیا و یکتاپرستان واقعی شناخته‌اند.
  • با توجه به عدل الهی چون همه موجودات آفریده خداست و هیچ موجودی بی‌حکمت الهی به وجود نیامده، پس هر شیئی را به جای خود نیک باید دید. اگر از موجودی به علتی عمل زشتی ناشی شود و آن عمل مورد بیزاری است باید به اندازه توان تلاش و مبارزه جهت ریشه‌کن ساختن آن عمل و نظایر آن نمود. باید علت را جست و برطرف کرد. به گفته دیگر اهل حق هیچ شیئی را نباید بد داند و بد گوید و خار نماید… زیرا هر وجودی به علتی اعم از مستقیم یا غیر مستقیم از رشحهٔ فیض واجب‌الوجود موجود می‌شود، ذاتاً بد نیست، عوارض است سبب امکان قلب ماهیت می‌گردد، پس بر رفع عوارض بد باید به وسایل ممکنه کوشید. روی این اصل ادیان خدایی هم هر یک به اقتضای زمان خود درست و معتبر است.
  • هر وجود مفید و محترمی را به هر اسم و رسم، و به هر وضعیت و کیفیت، و به هر مرتبه و مقامی هست باید به همان تناسب نیک شمرد و احترام نمود.
  • آنچه را به اقتضای زمان و مکان نزد خردمندان پسندیده‌است یا هر کس بر خود روا می‌دارد باید بر دیگران نیز روا داشته، حتی‌الامکان برخوردارشان نماید؛ و آنچه را ناپسند است، یعنی به گونه‌ای است که هر کس از او هراسان گردد باید برای رفع و دفع آن بر خود و دیگران یک‌سان بکوشد.
  • دنیا را کشتزار آخرت داند و بکوشد تا نیک بکارد تا نیک بدرود.
فعلاً پاک نکنید -->

ارکان
ارکان مسلک اهل حق بر روی چهارپایه قرار دارد: پاکی، راستی، نیستی و ردآ.[۵۹][۶۰]

  • پاکی: اهل حق باید درون و برونش از هر حیث و هر جهت، و به هر اسم و رسم پاک باشد. یعنی در ظاهر جسم و لباس و مکان و کسب و خوراکش، و در باطن اندیشه و گفتار و کردارش، تماماً پاک و بی‌غل و غش باشد.
  • راستی: راه راست رفتن است، و آن به جای آوردن دستورها و ترک نواهی خداست. بعبارةاخری بندگی به خدا و پرهیز از دروغ و گـ ـناه را راه راست گویند.
  • نیستی، یعنی نیست و نابود کردن کبر و غرور و خودپسندی و خودخواهی و هوا و هـ*ـوس نفسانی و طغیان شهوانی و تمام رذایل اخلاقی از خودش، و به‌طور مطلق تسلیم مقدرات شود: غیر از رضای خدا چیزی نخواهد، و بعبارةاخری از خود بی‌خود و فنا فی‌الله گردد.
  • ردآ، خدمت و کمک و فداکاری بی‌ریا نسبت به مخلوق خداست، چنان باشد «رنج خود و راحت یاران طلب» بر او صدق کند.
مظهریت و جامه به جامه (دونادون، باززایی)
نوشتار اصلی: دونادون
مظهریت: مظهر در اصطلاح اهل حق یعنی روحی که در نتیجه سیرکمال صیقل پیداکرده و نور ذات الهی را منعکس می‌کند.[۶۱]

اعتقاد به مظهریت در مسلک اهل حق از اهمیت خاصی برخوردار است. در مورد مظهریت برخی می‌گویند دین یاری مبتنی بر اصل وحدت وجود است.[۶۲] برخی نیز می‌گویند اهل حق برکسی اطلاق می‌شود که در جستجوی جلوه ذات حق در انسان باشد. زیرا مظهریت آینه‌ای است که منعکس‌کننده خداست.[۶۳]

دونادون (جامه به جامه): انسان با گردش در جامه‌های مختلف نتایج اعمال زندگی قبلی خود را می‌بیند و در انتها با عوض کردن هزار و یک قالب، روحش به ابدیت ملحق می‌شود.[۶۴]

خواجه‌الدین می‌گوید: پیروان اهل حق به حلول روح و تناسخ معتقدند و این اعتقاد آن‌ها را از اسلام جدا کرده‌است.[۶۵] در این مورد میان پیروان اهل حق اختلاف نظر است. گروهی از آن‌ها به حلول روح اعتقاد دارند نه به تناسخ.[۶۶]

گروهی به سیرکمال و معاد و بازگشت روح در قالب زندگی‌های متوالی با تعداد معین و زمان محدود برای طی مسیر کمال معتقدند، و از نظر آن‌ها تناسخ و حلول روح مردود است.[۶۷]

نگارخانه


  • زیارتگاه بابایادگار، از بزرگان یارسان در دامنه کوه تـ*ـخت سرانه در روستای زرده



  • زیارتگاه داود که‌و سوار، از بزرگان یارسان در روستای زرده


همه چیز درباره ادیان و آیین ها «چه دین هایی داریم؟»

 
  • تشکر
Reactions: * ELINA *

~PARLA~

مدیر ارشد بازنشسته
طراح انجمن
  
عضویت
7/7/20
ارسال ها
1,358
امتیاز واکنش
18,213
امتیاز
373
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
34 روز 20 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
یزیدیان


یزیدی
Êzidîtî


ایزدیان در کوه‌های سنجار، مرز عراق و سوریه. (دهه ۱۹۲۰ میلادی)
جمعیت کل
۵۰۰٬۰۰۰–۷۰۰٬۰۰۰ نفر[۱][۲][۳]
مناطق دارای جمعیت قابل توجه

عراق ۳۰۰٬۰۰۰–۶۵۰٬۰۰۰[۲][۴][۵]

آلمان ۴۰٬۰۰۰–۶۰٬۰۰۰[۱][۶]

ترکیه ۵۰٬۰۰۰[۷][۸]

ارمنستان ۴۰٬۶۲۰[۹]

روسیه ۳۱٬۲۷۳–۴۰٬۰۰۰[۱۰]

گرجستان ۱۸٬۳۲۹ (۱۷٬۱۱۶ در تفلیس)[۱۱]

سوریه حدود ۱۲٬۰۰۰–۱۵٬۰۰۰[۱][۱۲]

سوئد ۴٬۰۰۰[۶]

اوکراین ۲٬۰۸۸[۱۳]
دین‌ها
ایزدی
کتاب‌های مقدس
جلوه
مصحف رش
زبان‌ها
کردی[۱۴] (کرمانجی)
یزیدیان، ایزدیان، ایزدی‌ها یا یزدانی‌ها (به کردی: Êzidî ئێزیدی) اقلیت مذهبی از کردها[۱۵][۱۶][۱۷] هستند که در شمال عراق، سوریه، جنوب شرقی ترکیه و قفقاز زندگی می‌کنند. شمار مهاجران ایزدی در چند دهه اخیر در اروپا رو به فزونی‌ست. ایزدیان به زبان کردی صحبت می‌کنند. آیین ایشان، ایزیدی با ایمان بر تنها یزدان پاک مسلط است. یزدان پاک یا ایزد همان خدای زرتشتیان می‌باشد که در گویش کردهای ایزدی، متداول و مرسوم است. ایزد منان نیز به معنای خدای بخشنده و مهربان[۱۸] می‌باشد؛ که ایرانیان باستان قبل از ورود اسلام در ستایش خداوند شان بکار می‌برند. آیین ایزدی یا یزیدی مخلوطی از اسلام غیرمعمولی، مسیحیت شرقی، زرتشتی، و احتمالاً مهرپرستی است.[۱۹]

تعدادی از اجداد ایزدیان پس از ورود اسلام به وسیله شیخ عدی مسلمان شدند. شیخ عدی و ملک طاووس دو عنصر مهم در آیین ایزدیان‌اند. طاووس، نماد طایفه یزیدیه و آغاجاری است. ایزدیان معتقدند که طاووس نماد «فرشته اعظم» است.[۲۰] به دلیل وجود هفت فرشته، در راس آن‌ها ملک طاووس، در جهان‌بینی‌شان، یزیدیان متهم به شیطان‌پرستی شده‌اند زیرا ملک طاووس به عنوان نمادی از شیطان تعبیر می‌شود.[۱۹]

محتویات
  • ۱ جمعیت
  • ۲ مفهوم واژه ایزدی و یزیدی
  • ۳ پیشینه
  • ۴ باورها و آیین‌ها
  • ۵ گستره و جغرافیا
    • ۵.۱ شیخ عدی
  • ۶ جشن‌های ایزدی
  • ۷ جستارهای وابسته
  • ۸ منابع
    • ۸.۱ جستارهای وابسته
  • ۹ پیوند به بیرون
جمعیت
کردهای ایزدی در کردستان عراق، کردستان ترکیه، کردستان سوریه و قسمت کردنشین ارمنستان و اطراف تفلیس زندگی می‌کنند. البته شماری نیز به آلمان و برخی کشورهای دیگر مهاجرت کرده‌اند. آماری رسمی دربارهٔ آنان در دست نیست، اما شمار آنان در مجموع این کشورها تا پانصدهزار نفر برآورد می‌شود که حدود دویست‌هزار نفر در عراق زندگی می‌کنند؛ ولی بنا به گفته تحسین سعید بیک امیر ایزدیان جهان، آنان در عراق بین ۶۰۰٬۰۰۰ تا ۷۰۰٬۰۰۰ نفر و در دنیا نیز حدود ۱٬۵۰۰٬۰۰۰ نفر هستند.[۲۱]

مفهوم واژه ایزدی و یزیدی
این گروه به‌طور عام خودشان را ایزدی Ēzdī (یا یزیدی) می‌خوانند. خود ایشان، ترجیح می‌دهند که نام مذهبشان را از ایرانی باستان yazata، فارسی میانه yazad (یزدانی بودن) بدانند و این فرضیه، به‌طور گسترده پذیرفته شده‌است.[۲۲]

پیشینه
این دین پیش از ورود اسلام در مناطق یاد شده، وجود داشته‌است و تحت تأثیر ادیان زرتشتی و مانوی قرار گرفته‌است و عقاید مهرپرستانه و زرتشتی بر آن تأثیر داشته‌اند. تأثیراتی از دین یهود و فرقهٔ «نسطوری» و عقاید صوفیه (پس از اسلام) نیز در منابع برشمرده شده‌اند. در منابع مربوط به فرقه‌های اسلامی آن را فرقه‌ای از جمله غلاة شیعه دانسته‌اند ∗.

اهل این کیش، به‌وسیلهٔ شیخ عدی بن مسافر اموی که عوام وی را «شیخ عدی» (Şêx Edî) می‌نامند مسلمان شدند. بعضاً گفته شده‌است که ایشان به دلیل تشابه نام یزید با کیش خود او را امام و قدیس خود دانسته و حتی به مقام خدایی رسانیده‌اند. اولین دانشمندی که توجه محققان را به آن‌ها جلب کرد، احمد تیمور پاشا بود که در کتاب «الیَزیدیه و مَنشاء نحلَتِهِم» به این مسئله اشاره می‌کند که از این قوم پیش از قرن ششم هجری قمری نامی در تاریخ نیامده بود که این زمان همان زمانی است که شیخ عدی به میان آن‌ها آمده و طریقهٔ «عدویه» را در میان آن‌ها بنیان نهاده‌است. ابوفراس در کتاب خود که به سال ۷۵۲ هجری قمری تألیف شده‌است آن‌ها را به همین نام خوانده‌است.

محقق دیگر، «ابوسعید محمد بن عبدالکریم سمعانی» (درگذشته به سال ۵۶۲ هجری قمری) در کتاب «الانساب» می‌نویسد: «جماعت بسیاری را در عراق در کوهستان حلوان و نواحی آن دید که ایزدی بودند و در دیه‌های آنجا به صورت مردم زاهد اقامت داشتند و گِلی به نام «حال» می‌خورند. این گل را برای تبرک از مرقد شیخ عدی برمی‌دارند و آن را با نان خمیر می‌کنند و به صورت قرص درآورده و گاه گاه می‌خورند و آن را «برات» نامند.» نام خدای آن‌ها (بالاترین مرتبه ربانی) یزدان است. تصور بر آن است که او در چنان منزلت بالایی است که نمی‌تواند مستقیماً پرستش شود. نقش این مرتبه الهی در عین حال نقشی غیرفعال است. او خالق جهان است ولی نگهدارنده آن نیست. هفت روح (فروهر) بزرگ از او منبعث شده‌اند که مهمترین آن‌ها فرشته طاووس یا آنطور که در آیین ایزدی نامیده می‌شود، ملک طاووس، قیم اراده الهی است. در آیین مسیحیت باستانی طاووس نماد بدمنشی بود بخاطر آنکه گفته می‌شد گوشت او فاسد نمی‌شود. ملک طاووس در باور ایزدی‌ها نفس آغازین الهی و از او جدا ناشدنی است و با این ارزیابی آیین ایزدی تک خدایی است.

ایزدی‌ها پنج بار در روز ملک طاووس را عبادت می‌کنند. نام دیگر او شیطان است که در عربی به فرشته رانده شده از درگاه خدا گفته می‌شود. همین موجب شده که به ایزدی‌ها انگ اشتباه «شیطان‌پرست» زده شود. ایزدی‌ها به تناسخ اعتقاد دارند، به این معنی که روح به‌طور متناوب تا تطهیر کامل در جسم حلول می‌کند و به این شکل کاربرد دوزخ از بین می‌رود.

بدترین سرنوشت برای یک پیرو آیین ایزدی، رانده شدن از جامعه ایزدی است چرا که این به معنی آن است که روح او دیگر هرگز پیشرفتی نمی‌کند. گفتگو با هر دین و آیین دیگر هم برای آن‌ها مطلقاً ناممکن است. در ارتباط با پنهان نگاهداشتن بخشی از کیش ایزدی‌ها درک نادرستی از ارتباط این آیین با فلسفه دوگانگی جهان زرتشتیان (نور و تاریکی) و حتی خورشیدپرستی ایجاد شده‌است.

گرترود بل در صفحه 269 از کتاب سفرنامه خود "امارت تا امارت" میگوید "مسلمانان و مسیحیان نظر به تمایل فرقه یزیدی به مسامحه و مرافقه با شیطان آنها را شیطان پرست میدانند" وی نامه ای به "علی بیگ" رهبر گروه مینویسد و با وی در روستایی که "بادری" میخواند دیدار میکند.

باورها و آیین‌ها
ایزدی‌ها تاریخ مذهب خود را به چهار هزار سال پیش می‌رسانند اما به گفته پژوهشگران، کیش ایزدی در قرن چهاردهم میلادی در جنوب جلگه بین‌النهرین پدید آمده‌است.

عقاید ایزدی‌ها تلفیقی از مذاهب گوناگون است که در این منطقه رواج داشته‌اند. برای نمونه، آن‌ها مانند زرتشتیان، مانند کلیمیان به قربانی و نذورات، مانند مسیحیان به غسل تعمید و مراسم عشای ربانی را اجرا می‌کنند و عروس در لباس سرخ از کلیساهای مسیحی بازدید می‌کند و مانند مسلمانان به سنت خــتنه پایبندند. اعتقاد به تناسخ و سیر تکاملی روح از طریق زایش‌های پی در پی و دمیده‌شدن در کالبدهای پیاپی، ایزدیان را با مسالک شرقی پیوند می‌دهد. از سوی دیگر، ایزدیان همچون مسلمانان روزانه پنج بار به شیوه خود نماز می‌گزارند، اما قبله شان در چهار بار از این نمازهای پنج‌گانه، خورشید است و در نیم‌روز، مقبره شیخ عدی بن مسافر، صوفی عرب قرن ششم هجری است که به باور تاریخ نگاران، بنیان‌گذار کیش ایزدی است.

ایزدی‌ها دارای دو کتاب مقدساند: یکم کتاب جلوه که در آن اصول اعتقادی آن‌ها تشریح شده‌است و دوم کتاب دیگری است به نام مصحف رش (کتاب سیاه) که مجموعه ادعیه و سرودهای آن‌ها در ستایش بزرگان‌شان است.

علویان، کاکه‌ای‌ها (اهل حق) و شیدلی‌ها که همگی در مناطق کردنشین ایران، عراق، ترکیه و سوریه و نواحی هم‌جوارشان زندگی می‌کنند، از این دسته مذاهب به‌شمار می‌روند[نیازمند منبع] و همگی این وجه مشترک را دارند که از سویی آداب نیایش جمعی‌شان همچون نذر و نیاز و قربان به یک‌دیگر شباهت دارد و با صوفیان مسلمان مشترک است و دیگر این‌که گرچه پیروانی از میان ترکان و اعراب هم پیدا کرده‌ند، مرکز عمده نشو و نموشان کردستان عراق بوده‌است و فرهنگ و زبان کردی رکن مهمی از آیین آنان را تشکیل می‌دهد.

باور بر این است که نام کیش ایزدی ریشه در واژه فارسی ایزد دارد. عناصری همچون ستایش خورشید و آتش در این آیین نشانه‌هایی از باورهای باستانی ایرانیان، مهرپرستی و دین زرتشت دارد.

زیارتگاه‌های (معابد) آن‌ها اغلب با تصویر خورشید آراسته شده‌است و گورهای آن‌ها به سمت شرق، در جهت طلوع آفتاب هستند.

«ایزدیان» هم مثل بسیاری از پیروان ادیان باستانی اعتقاد دارند که «جهان و هرچه در او هست» از چهار عنصر اصلی یعنی «آب، باد، خاک و آتش» ترکیب یافته‌است.

خداوند به ادعای خود، مشابه باور معمول ادیان سامی، انسان را از آب و خاک آفرید در حالی که به باور ایشان فرشتگان درگاه ابدیت همه از جنس آتشند؛ و آتش به باور آن‌ها بر گل ﴿ممزوج آب و خاک﴾ ارجحیت دارد. از این رو وقتی خداوند از همه فرشتگان بارگاهش ﴿از جمله ملک مقرب، طاووس﴾ می‌خواهد که در مقابل ساخته دست او، آدم، تعظیم کنند، ملک طاووس «شیطان» از این دستور نابجای ایزدی سر می‌پیچد و از همان زمان سر به شورش می‌گذارد، شورشی که تا روز محشر ادامه خواهد داشت و ایزدیان آن را شورشی بر حق و از روی حکمت خداوند می‌دانند و شیطان را لعن نمی‌کنند و معتقدند که در آخرالزمان او مشمول لطف و بخشش پروردگار خواهد شد.

تصاویر ملک طاووس همه‌جا در معابد، زیارتگاه‌ها و گورهای ایزدی‌ها وجود دارد.

پژوهندگان و کلام شناسان اسلامی آن‌ها را به دلیل باور به نسخ اسلام در آخرالزمان، جزو غُلات دانسته‌اند.

ایزدی‌ها همچون صوفیان در مراسم خود به ذکر و سماع می‌پردازند و پیروان این کیش، به طبقات پیر و شیخ و مرید تقسیم می‌شوند.

در ماه دسامبر، ایزدی‌ها سه روز روزه می‌گیرند و بعد از آن با پیر خود نوشید*نی می‌نوشند. نام خدای آن‌ها (بالاترین مرتبه ربانی) یزدان است، او خالق جهان است ولی نگهدارنده آن نیست. هفت روح (فروهر) بزرگ از او منبعث شده‌اند که مهمترین آن‌ها فرشته طاووس یا آنطور که در آیین ایزدی نامیده می‌شود، ملک طاووس است.

نزدیک‌ترین‌ها به ایزدی‌ها، چه در باور و اساطیر، همچون اعتقاد به ملائک هفتگانه و تناسخ و سنت‌ها و آیین‌ها، طایفه یارسان اند که در عراق «کاکه‌ای» و در ایران «اهل حق» نامیده می‌شوند که بسیاری از ایرانیان آنان را به اشتباه «علی‌اللهی» می‌شناسند؛ نامی که همچون «شیطان‌پرست» برای ایزدی‌ها، مورد پسند نیست.

پاره‌ای از پیروان اهل حق نیز در مورد شیطان نگرشی همچون ایزدی‌ها دارند. ایزدی‌ها نیز به اهل حق احساس نزدیکی می‌کنند و آنان را در جمع خود شرکت می‌دهند با این حال با آنان وصلت نمی‌کنند.
اکثریت اهل حق را نیز همچون ایزدیان، کردها تشکیل می‌دهند، اما در ایران و عراق و قفقاز، این آیین در میان لکها و ترکان نیز پیرو دارد.

پژوهشگران در سال‌های اخیر نشان داده‌اند که زیارتگاه‌ها (معابد) آن‌ها اغلب با تصویر خورشید آراسته شده و گورهای آن‌ها به سمت شرق، در جهت طلوع آفتاب هستند و آن‌ها عناصر مشترک زیادی با اسلام و مسیحیت دارند.

کودکان به دست یک پیر (موبد) با آب متبرک غسل تعمید داده می‌شوند، در زمان ازدواج، پیر یک نان را دو نیمه می‌کند و نیمی از آن را به عروس و نیمه دیگر را به داماد می‌دهد. عروس در لباس سرخ از کلیساهای مسیحی بازدید می‌کند. در باور ایزدی‌ها، شیطان دشمن اصلی بشریت نیست، بلکه مقربترین فرشته خداوند و نخستین آفریده اوست و ملک‌طاووس نام دارد؛ فرشته‌ای که خداوند تنها با این انگیزه به او فرمان داد به آدم سجده کند که او را بسنجد و هنگامی که او از سجده کردن سر باز زد، بر تقربش به درگاه الهی افزوده شد و خداوند اداره جهان را به او سپرد. ایزدی‌ها بر این باورند که قدمت کیش آنان به زمان پیدایش بشر می‌رسد و یزیدیان از نسل آدم اند و نه از نسل حوا. در حالی که در باور ادیان ابراهیمی، ابنای بشر حاصل ازدواج آدم و حوا هستند، یزیدیان خود را حاصل پسری می‌دانند که از بذری که آدم کاشت پدید آمد و سپس با یک حوری وصلت کرد.[نیازمند منبع]
به این ترتیب، یزیدیان خود را تافته‌ای جدابافته می‌دانند که نباید با دیگر اقوام وصلت کنند و دیگر ابنای بشر را به کیش خود بپذیرند.[نیازمند منبع] ایزدی‌ها همواره جمعی بسته بوده‌اند؛ خود را قومی برگزیده می‌دانند، بیگانگان را به میان خود راه نمی‌دهند و اعتقادات خود را از دیگران مخفی نگه می‌دارند.

در ماه دسامبر، ایزدی‌ها سه روز روزه می‌گیرند و بعد از آن با پیر خود نوشید*نی می‌نوشند. از روز پانزدهم تا بیستم سپتامبر ایزدی‌ها مراسم زیارت همگانی سالانه از آرامگاه شیخ عدی در لالش، در شمال موصل را برگزار می‌کنند که طی آن در رودخانه یک مراسم آیینی غسل دارند. ایزدی‌ها همچنین مراسم قربانی حیوانات و خــتنه دارند.[۱]

گستره و جغرافیا
ایزدی‌ها، قرن‌ها در سکونت‌گاه‌ها در روستاهای دورافتاده در کردستان و در انزواء زیسته‌اند و همسایگان مسلمان و مسیحی‌شان آنان را با نام «شیطان‌پرست» می‌شناسند، عنوانی که ایزدی‌ها برای خود نمی‌پسندند. اما شاید همین نگاه به یزیدیان، آنان را آماج حمله مسلمانان تندرویی کرده باشد که ریختن خون «کفار» را مباح می‌دانند؛[نیازمند منبع] آن هم کفاری که شیطان، دشمن اصلی بشریت را می‌پرستند. آن‌ها در چند دوره مورد تهاجم قرار گرفتند بیشترین مشکلات و قتل و عام آن‌ها در دوره خلافت عثمانی اتفاق افتاده‌است.[۲] همچنین در جریان حمله‌های گروه موسوم به داعش در سال ۲۰۱۴ حدود پنج هزار نفر از مردان ایزدی کشته شدند و زنانشان به اسارت تندروهای داعش درآمدند

با تمام این جدایی پیشگی، ایزدی‌ها از تبار دیگر کرد‌هایی اند که در جوارشان زندگی می‌کنند و زبانی متفاوت با آنان که گویش کرمانجی (کردی شمالی) است ندارند.

با وجود آن‌که در باور ایزدی‌ها، دین آنان پیشینه‌ای به قدمت تاریخ بشر دارد اما مورخان، کیش ایزدی را در شمار دیگر فرقه‌هایی طبقه‌بندی می‌کنند که پس از اسلام، به نیت احیای سنت‌های پیشینیان و با انگیزه حفظ و بازیافت هویت تاریخی در نقاط مختلف خاورمیانه زاییده شدند و رشد کردند؛ هرچند بنیان‌گذاران‌شان صوفیهای مسلمان بودند.
شمار اندکی از ایزدی هاعرباند. در زمان حکومت صدام حسین در عراق، دولت مرکزی می‌کوشید با انگشت نهادن بر همین اقلیت عرب، عرب بودن بانی کیش ایزدی و عرب تبار قلمدادکردن دیگر ایزدی‌ها، آنان را به سوی خود جلب کند و هم اینکه از آنان به عنوان اهرمی علیه دیگر کردها که رکن عمده‌ای از ناراضیان حکومت حزب بعث را تشکیل می‌دادند، استفاده کند.
شاید یکی از دست‌آویزهای حملاتی که به یزیدیان می‌شود، پندار افرادی باشد که به هواداری ایزدی‌ها از صدام حسین در زمان حکومت او اعتقاد دارند.

اما پاره‌ای از جوانان ایزدی هم بودند که صرف نظر از باورهای اجدادی خود مبنی بر دوری‌گزیدن از پیروان دیگر ادیان، وارد جنبش‌های چپ‌گرا در میان کردان عراقی شدند و در صف پیش‌مرگان با حکومت صدام حسین جنگیدند. خانواده‌های آنان نیز چون بسیاری دیگر از کردهای عراقی آماج حملات انتقام‌جویانه ارتش قرار گرفتند و خانمان خود را از دست دادند.

با تشکیل حکومت خودمختار کرد در شمال عراق و برپایی مجلس قانونگذاری محلی در این منطقه، ایزدی‌ها برای نخستین‌بار در قانونگذاری و حکومت سهیم شده‌اند و نمایندگانی در مجلس محلی و همچنین مجلس ملی عراق دارند.

با این حال، نخستین ایزدی که قانون‌گذار شد، نه در عراق بود و نه در هیچ‌کجای دیگر در این منطقه؛ بلکه دختر جوانی بود در آلمان که از سوی حزب سوسیال دموکرات این کشور به پارلمان اروپا راه جُست.

فلک‌ناز اوجا که هشت سال پیش در ۲۲ سالگی نماینده پارلمان اروپا شد و اکنون دومین دوره قانونگذاری خود را در جمع قانونگذاران اتحادیه اروپا می‌گذراند، از خانواده‌ای کرد ایزدی از ترکیه در آلمان متولد شده‌است و روابط نزدیکی با گروه‌های کرد ترکیه دارد.

گفته می‌شود در آلمان سی هزار ایزدی زندگی می‌کنند که عمدتاً از پناهندگان کرد عراقی و ترکیه‌ای‌اند و بزرگ‌ترین جامعه ایزدی در بیرون از قلم‌روی اجدادی‌شان را تشکیل می‌دهند.

ایزدی‌ها از فرهنگی پرمایه و غنی برخوردارند که موسیقی در آن نقش برجسته‌ای دارد.[نیازمند منبع]

پرستش آن‌ها با آداب رنگین و رسوم زیبایی همراه است: سرودخوانی جمعی، رقـ*ـص و سماع به سبک صوفیان، مراسم آب‌تنی و شستشو، افروختن شمع و بخور، نذورات و دعاخوانی گروهی برای مردگان…

زنان ایزدی در مناطق «سنجر»، لباس‌های سنتی سفید می‌پوشند. [۳]

آن‌ها مانند دیگر اقوام عراق در زمان رژیم بعث حاکم بر عراق به‌شدت زیر فشار بودند.

رژیم سابق عراق که به وفاداری آن‌ها اطمینان نداشت،[نیازمند منبع] آن‌ها را وادار می‌کرد از قلمروی کوهستانی خود به زمین‌های بایر کوچ کنند.

طی این کوچ‌های اجباری، بسیاری از مراتع و کشت‌زارهای آن‌ها نابود شد، بسیاری از آن‌ها مجبور به ترک عراق شدند و اینک به عنوان پناهنده در کشورهای غربی زندگی می‌کنند.

شیخ عدی


آرامگاه شیخ عدی
آرامگاه شیخ عَدی در روستای لالش در ۳۶ کیلومتری موصل در شمال عراق، قبله گاه ایزدی‌ها است و هر ایزدی در صورت توانایی باید در طول عمرش دست‌کم یک‌بار به زیارت این آرامگاه برود.

موسم این «حج»، تابستان است. در کنار قبله‌گاه یزیدیان، چشمه‌گاه مقدسی قرار دارد که زمزم خوانده می‌شود. کوهی مقدس است که نامش را عرفات نام نهاده‌اند. پلی نیز هست به نام پل صراط. در موسم زیارت گاوی را هم قربانی می‌کنند.

برخی او را که نام کامل و کنیه‌اش «شرف‌الدین ابوالفضائل عدی بن مسافر بن اسماعیل بن موسی بن مروان بن حسن بن مروان» است را منسوب به مروان بن حکم می‌دانند و در امویت او اتفاق نظر دارند. او را مردی صالح و باتقوا دانسته‌اند که در بعلبک سوریه به دنیا آمده‌است و بعدها در کوهستان حکاری در کردستان و موصل مسکن گزیده‌است. در این زمان او به «شیخ عدی حکاری» موسوم می‌شود. او بین سال ۵۵۵ تا ۵۵۸ هجری قمری در حالی که نزدیک به ۹۰ سال سن داشته‌است از دنیا می‌رود و وی را در زاویهٔ خود در حکاری دفن می‌کنند.

بر روی سنگ قبر وی چنین نوشته شده‌است:

بسم الله الرحمن الرحیم خالق السماء و الارض، اخفض هذه المنزل محل الشیخ العدی الحکاری، شیخ یزیدیه.


همه چیز درباره ادیان و آیین ها «چه دین هایی داریم؟»

 
  • تشکر
Reactions: * ELINA *

~PARLA~

مدیر ارشد بازنشسته
طراح انجمن
  
عضویت
7/7/20
ارسال ها
1,358
امتیاز واکنش
18,213
امتیاز
373
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
34 روز 20 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
آیین زروانی

بخشی‌از سلسله مباحث دربارهٔ
مزدیسنا



آتش، نمادِ مَزدَیَسنا
مباحث اولیه
  • اهورامزدا
  • زرتشت
  • اشه
  • ایران
فرشتگان و شیاطین
  • امشاسپندان · ایزد
  • اهوراها · دیو
  • اهریمن
کتاب و عبادت
  • اوستا
  • گاتاها · یسنه
  • وندیداد · ویسپرد
  • یشت · خرده‌اوستا
  • آبزور
  • نیایش اهونی ویریا
  • آتشکده
روایت‌ها و افسانه‌ها
  • دین‌کرد · بندهشن
  • ارداویراف‌نامه
  • جاماسب‌نامه
  • قصه سنجان
تاریخ و فرهنگ
  • آئین زروانی
  • گاه‌شماری اوستایی نو · جشن‌های زرتشتی
  • ازدواج
  • فرشگرد
پیروان
  • مزدیسنا در هندوستان · ایرانیان زرتشتی
  • پارسیان · ایرانیان
  • • • •
  • آزار زرتشتیان


درگاه مزدیسنا
  • ن
  • ب
  • و



نقشی از زروان
آیین زُروانی مشتق از زُروان است که به نظر زروانیان وجودِ غایی است. زروانیان، فرقه‌ای از مزدیسنان بودند که در باورهای خود دچار انشعاب شده و از مزدیسنا خارج شدند. آیین زروانی صورتی از دین زرتشتی است ولی مسلماً زرتشتی نیست.[۱] در این باور، باورمندان به تجسمِ زروان، اهورامزدا و دیگر عناصرِ اصلیِ مزدیسنا روی آورند. زُروان همچنین یکی از ایزدانِ مزدیسناست.

در برخی از نوشته‌های زبان پهلوی از زروان به صورت موجودی برتر از اورمزد سخن رفته‌است اما در گات‌ها زوران اهمیتی ندارد. برخی از دانشمندان جنبشی را که موجب پدید آمدن آیین زروانی شده‌است مربوط به دوران اشکانی و ساسانی می‌دانند[۲] و برخی دیگر آیین زروانی را دین مغان مادی پیش از فرارسیدن دین زرتشت پنداشته‌اند.[۱] مانی با اقتباس از افکار زرتشتی زمان خود نام زروان را به خدای بزرگ که به تصور او خود صاحب دو فرزند بود اطلاق کرده‌است و در واقع در وجود زروان دوگانگی مزدایی به وحدت تبدیل می‌شود. از این رو بعضی از محققان آیین زروانی را گونه‌ای یکتاپرستی دانسته‌اند.[۳]

محتویات
  • ۱ واژه‌شناسیِ زُروان
  • ۲ تاریخچه
  • ۳ پیدایش و باورها
  • ۴ فقدان زروان در سرودهای زرتشت
  • ۵ آیین زروانی و مزدیسنا
  • ۶ آیین زروانی در ماد
  • ۷ تأثیر آیین زروانی بر کیش مانی
  • ۸ زروانی‌های سیستان
    • ۸.۱ طایفه نوری
  • ۹ پانویس
  • ۱۰ منابع
واژه‌شناسیِ زُروان
زروان بمعنای زمان است و نام یکی از ایزدان باستانی است. زروان در نوشته‌های پهلوی خدای زمان است اما بنا بر آیین زروانی، زروان خدایی است که در زمانی که هیچ چیز وجود ندارد نیایشهایی به جای می‌آورد تا پسری با ویژگی‌های آرمانیِ اورمزد داشته باشد که جهان را بیافریند. این نام در اوستا به صورت زَروان یا زُروانآمده‌است.

تاریخچه
آیین زروانی زروانی در آیین ایرانی تاریخی مبهم و طولانی دارد. در لوحه‌های بابلی مربوط به قرن پانزدهم پیش از میلاد از ایزدی به نام زروان سخن رفته‌است. در اوستا نیز به اختصار از این ایزد یاد شده و در متون پهلوی هم دربارهٔ آن سخن رفته‌است. زروان اصلاً فرشتهٔ زمان است و با صفتِ اکرانه (بیکرانه) از او یاد شده‌است. از صفات زروان چنین پیداست که برای زمان آغاز و انجامی تصور نشده و آن را همیشه پایدار و قدیم و جاودانی دانسته‌اند. از این زمان بیکرانه است که زمان کرانمند آفریده شد و ادامهٔ خلقت از طریق توالد و تناسل میسر گردید. در آیین مهرپرستی نیز زمان بیکرانه در رأس قرار دارد و زروان معمولاً به صورت موجودی با سر شیر و جسمی که ماری دور آن پیچیده، تجسم یافته‌است.[۳] برای مدتی دراز آیین زروانی به عنوان یکی از کیش‌های بدعتی تلقی می‌شد که عاری از اهمیت تاریخی بوده و در زمان ساسانیان در باختر ایران نشأت یافته‌بود ولیکن در سال‌های اخیر و به ویژه در اثر کشف متن‌های مانوی از آسیای میانه آیین زروانی اهمیتی کسب کرده و مورد توجه خاص واقع شده‌است. اینک می‌دانیم که به پیروی مستقیم از آیین زروانی است که در دین مانی، زروان را آفریدگار و سرور کیهان و پدر اورمزد انگاشته‌اند.[۴]

یونانیان از دیر باز آیین زمانِ بی کرانه را به زرتشت و مغان نسبت می‌دادند و آنان آنچنان به این پندار خو گرفته‌بودند که عقاید خودشان دربارهٔ اعصار ازلی تحت تأثیر باورهای زروانی قرار گرفته‌بود و این امر خود قدمت و اهمیت کیش زروانی را آشکار می‌کند. این حقیقت که در سرودهای گاهانی در عین رد و انکار اصول ثنوی محض از دو مینوی همزاد سخن‌رفته، خود دلیل آنست که باوری مشابه پیش از زرتشت وجود داشته‌است.[۵] گمان می‌رود که پیش از زرتشت همین نقشی که زروان در غرب داشته‌است در شرق اهورامزدا عهده‌دار بوده‌است. باور به همزادها جزء اصلی یک یزدان‌شناسی سنتی را می‌سازد که پیش از زرتشت در انجمن گاهانی وجود داشت.[۶] اهریمنی‌ها در پی ایجاد صلح و ثبات در جهان و افزایش قدرت اقتصادی و سیـاس*ـی و نظامی هستند و لـ*ـذت‌های دنیوی را تنها مشروط بر اینکه باعث ایجاد مصیبت علیه زروانی‌ها نشود مجاز می‌شمرند و به بهره بردن ازلذایذ دنیا توصیه می‌شوند.

پیدایش و باورها
اسناد مستقیم دربارهٔ آیین زروانی تقریباً بدون استثناء مربوط به زمان ساسانیان است ولی یکی دو تا از افسانه‌های دینی زروان که به دست ما رسیده‌است، به اندازه‌ای ابتدایی هستند که باید به عنوان بازمانده‌ای از دیرینگی بسیار نگریست و احتمالاً نخستین گونهٔ باورهای زروانی را بازگو می‌کنند. ازنیکِ ارمنی پدر کلیسای ارمنی پیرامون میانهٔ سدهٔ پنجم میلادی چنین گزارش می‌دهد:

مغان می‌گویند پیش از اینکه چیزی موجود بود، نه آسمان نه چیزهای آفریدهٔ دیگر که در آسمان و زمین هستند یک زروان ویژه‌ای وجود داشت که به معنای سرنوشت (بخت) یا درخشش نیرو (فر یا فرنه) است. هزار سال او قربانی کرد دارای پسری شود که او را می‌خواست اورمزد (اهورامزدا) بنامد که می‌بایست آسمان و زمین و هر چیزی را که در آن‌ها است می‌آفرید. پس از اینکه وی هزار سال قربانی کرد، نشست تا بیندیشد او گفت «قربانی که من پیشکش می‌کنم مگر به چه کار باید بیاید؟ براستی من فرزندی به نام اورمزد دارا خواهم شد یا آنکه تلاش‌های من بیهوده خواهد بود؟» وی در اندیشه فرورفته بود که اورمزد و اهریمن در زهدان بوجود آمدند. اورمزد در پی قربانی‌هایی که زروان پیشکش کرده‌بود و اهریمن در پی تردیدش. زروان چون از این آگاهی یافت گفت «دو پسر به دنیا خواهند آمد، نخستین را که به پیش من در آید، پادشاه خواهم کرد.» همینکه اورمزد از این اندیشهٔ پدر آگاهی یافت، نزد اهریمن آن را آشکار کرد. اهریمن همینکه این سخن را شنید زهدان را شکافت و رفت تا به پیش پدر در آید. پدر پرسید «تو کیستی؟» اهریمن گفت «من فرزند تو هستم.» زروان پاسخ داد «فرزند من دارای بوی خوش است و روشن تو تاریک و بد بوئی.» هنگامیکه این دو با هم سخن می‌گفتند اورمزد به هنگام درست زاییده شد، روشن و خوشبو و رفت پیش پدر خود درآید. پس زروان دانست که این فرزندش اورمزد است که برایش قربانی کرده‌بود و شاخه‌های قربانی (برسم) را که در دست داشت و با آن قربانی می‌کرد، گرفت و با این سخنان به اورمزد داد. «تاکنون من برای تو قربانی می‌کردم از این پس تو باید برای من قربانی کنی.» در حالیکه شاخه‌ها را به اورمزد می‌داد زروان او را آفرین کرد. در این هنگام اهریمن به پیش زروان درآمد و گفت «آیا تو اینرا پیمان نکرده بودی هر یک از فرزندان من که نخست پیش من آید او را پادشاه خواهم کرد؟» زروان برای آنکه پیمان خود را نشکند گفت «تو ای هستی پلید به تو شهریاری نه هزار ساله داده خواهدشد و ارومزد باید سرور تو باشد. پس از نه هزار سال باید که اورمزد شهریاری کند و هر چه که او می‌خواهد باید که روی دهد.» پس اورمزد و اهریمن در کار پدیدآوردن هستی‌های آفریده شدند و هر چه که اورمزد می‌کرد همه خوب بود و راست و هر چه اهریمن می‌کرد پلید و وارونه.[۷]

آئین زروانی آئینی شفاهی و بسیار کهنسال می‌باشد؛ و به روایتی بیش از دوازده هزار سال قدمت دارد؛ و این آئین از راه خون و آتش به افراد جدید منتقل می‌شود و دین تبلیغی نیست. زمانی که کورش سیستان را فتح نمود تعدادی از مردان این خان کیش را به دیر مغان برد و آنان تعدادی از آموزه‌های اهورایی آن را برای ایجاد وحدت بین ایرانیان در دینی به نام زرتشت به شکل تبلیغی درآوردند. زرتشت مبلغ عقاید اهورایی است حال آنکه آئین زروانی آئئین تقدیس هم‌زمان اهورا و اهریمن است؛ و گرایش به اهریمن مختص نخبگان و در سن سی و سه سالگی ممکن است انهم در صورتی که انجمن فرد را خردمند تشخیص داده و کسوت خرد بپوشانند. در غیر اینصورت فرد تا ابد ممکن است اهورایی و از عوام بمانند.

یک لحن بدبینانه‌ای از افسانه‌های زروان بگوش می‌خورد لحنی است که با دین‌های ایرانی باستان اختلاف دارد. در قطعات زروانی در ادبیات پهلوی اشاره‌هایی بر اینکه اورمزد یک خدای دردکش است، کم نیست. در این افسانه‌ها اهریمن یک خدای بسیار توانا است و تئوپمپوس صریحاً گواهی می‌دهد که مغان برای او قربانی‌هایی پیشکش می‌کردند. برای اهریمن قربانی کردن به هر بهانه‌ای که باشد نزدیک زرتشتی راستین سنت گرا کاری سخت نکوهیده و گناهی نابخشودنی است. اینکه این آیین از آنِ دین کهن مغان بوده‌است، قطعی است. بنونیست به درستی و به حق این آیین را یک آیین زروانی می‌داند.[۱]

ازنیک افسانهٔ دیگری نیز گفته‌است

اهریمن اورمزد را به خوراکی خواند؛ ولی چون اورمزد آمد نمی‌خواست تا هنگامیکه پسرانشان با یکدیگر نجنگیده‌اند، دست به خوراکی زند. همینکه پسر اهریمن پسر اورمزد را زد، در جستجوی یک داور برآمدند ولی کسی را نیافتند پس (هر دو) آن‌ها خورشید را ساختند تا او داور آن‌ها باشد.

در این‌گونه افسانه‌ها چهار وجود اصلی فرض شده‌است:

  • نخست، خدای نخستین، زروان یا زمان یا تاق آسمان و اکنون یک خدای بی‌اثر از زمانی‌که او به دو همزادش (اهورامزدا و اهریمن) فرمانروایی را واگذار کرده‌است.
  • دوم، اهورامزدا، آسمان روز، آفریننده و خدای نیکی، بالاترین سرور کیهانی.
  • سوم، اهریمن، آسمان شب و آفرینندهٔ زشتی، همچنین خدای جهان مرگ تاریک، فرمانروای زمان حاضر، هر چند که از نظر ترتیب پایین‌تر از برادر همزادش اهورامزدا قرار گرفته‌است.
  • چهارم، میترا، مرد میانجیگر، خورشید که در وضع میانین در میان روز و شب و نیز آسمان و جهان مرگ قرار گرفته‌است که هر دو را باید پس از پایان یافتن روز و شب بپیماید، گذشته از این هم میانجی است و هم خدای پیمان و عهد.
ما در اینجا شکل‌گیری افسانهٔ ابتدایی وجود خدای چهار پیکره را می‌یابیم. ادبیات پهلوی بسیاری از این چهارگانگی‌های زروانی نگاهداشته‌است. این آثار بر روی هم صفات زوروان را به عنوان خدای آسمان و خدای سرنوشت بازگو می‌کنند.[۸]

به عقیدهٔ آنان زروان منشأ غایی هم خیر و هم شر و پدر دو برادر یعنی اورمزد و اهریمن است. به اعتقاد زروانیان وجود مطلق زروان دو قطب متضاد خیر و شر را در خود دارد.[۹]

فقدان زروان در سرودهای زرتشت
در کهن‌ترین سندهای زرتشتی هیچگونه اثری از زروان یافت نمی‌شود. نخستین بار این واژه در متن‌های مقدس زرتشتی غربی دیده می‌شود یعنی در یسنای نو و سرودها و نمازهای دین و در آنجا نیز جای کمی به آن داده شده‌است که به روشنی دیده می‌شود که مهمان ناخوانده است. در سرودهای گاهانی اهورامزدا بدون تردید بالاترین خداست و تصور و باورداشتی که به موجب آن اهورامزدا یک خدای فرعی و ضمنی باشد با همهٔ یزدانشناسی گاهانی ناسازگار است.[۶]

آیین زروانی و مزدیسنا
اوستای نو انباشته از عقاید زروانی است. موبدان مزدیسنا حتی پیش از دورهٔ ساسانی نیز از خطر رقابت شدید آیین زروانی با مزداپرستی آگاه شده و بیش از پیش به مبارزهٔ خود بر ضد آن افزودند، در حکمت الهی و یزدان‌شناسی مزدیسنا با دقت و صراحتی هر چه بیشتر دو گرایش کفرآمیز و بدعتی تقبیح و انکار شده‌است. این دو بدعت و بدکیشی عبارتند از نخست اعتقاد به همسانی و برابری دو بن نیک و بد و دیگری باوری به جبر که هر دو از آیین زروانی سرچشمه می‌گرفت.[۵]

آیین زروانی در ماد
خدایان زمان در صورت ابتدایی خود در همه جا در دین‌های ابتدایی دیده می‌شوند و غالباً جای ویژه‌ای در میان خدایان ندارند اینها خدایان سرنوشت و خدایان ابتدایی مرگ هستند ولی خدای زمانی که در ماد پرستش می‌شد، بالاترین خداست.[۱]

تأثیر آیین زروانی بر کیش مانی
در دورهٔ ساسانی اندیشهٔ زروان بر آیین مانی اثر فراوان گذاشت. در افسانهٔ آفرینش این آیین این‌گونه آمده:

در آغاز جهان ما نبود، تنها دو گوهر بود، گوهر روشنایی و گوهر تاریکی. گوهر روشنایی زیبا و نیکو بود و گوهر تاریک زشت و بد، قلمرو روشنایی در شمال و بی پایان بود و قلمرو تاریکی در جنوب و به قلمرو روشنایی می‌پیوست. شهریار جهانِ روشنایی زروان بود و بر جهانی از صفا و آرامش حکم می‌راند. در این جهان مرگ و بیماری و تیرگی نبود. در جهان تاریکی دیو آز فرمانروایی داشت. این دو عنصر جدا می‌زیستند. تا آنکه روزی آز به جهان روشنایی برخورد کرد، جهانی آراسته و روشن دید خیره شد و درصدد برآمد آن را تسخیر کند، پس با گروهی از دیوان به جهان روشنایی حمله برد. زروان شهریار جهان روشنایی آمادهٔ جدال نبود برای نبرد با دیوان دو خدای دیگر از خود پدید آورد و از آن دو هرمزد را که خدای جنگ بود برای نبرد با دیوان فرستاد. اما هرمزد در نبرد شکست خورد و به قعر جهان تاریکی بیهوش افتاد و پس از مدتی به خود آمد و از قعر تاریکی خروش برآورد و از زروان یاری خواست. زروان برای رهایی هرمزد خدایان دیگر پدیدآورده مهرایزد نیرومندترین آن‌ها بود او با دیوان نبرد کرد و آن‌ها را شکست داد و بسیاری از آنان را به زنجیر کشید. در نبرد هرمزد با دیوان قسمتی از نور، در دل دیوان بجا ماند. برای رهایی آن مهرایزد و هرمزد به پیش زروان رفته و از او یاری خواستند. زروان برای سومین بار خدایان دیگر از خود پدید آورد و روشن‌شهرایزد را به ادارهٔ جهان گماشت تا همان‌طور که زروان شهریار عالم بالاست، روشن‌شهرایزد شهریار زمین باشد.[۱۰]

زروانی‌های سیستان
سیستان جلگه رودخانه هیرمند[۱۱] است و در وسط این جلگه دریاچه هامون[۱۲] و در وسط دریاچه کوه اوشیدا قرار دارد. روی این کوه زیارتگاه‌های باستانی زروانیان بوده که اکنون به شکل زیارتگاه‌های مسلمین درآمده‌است. در دامنه این کوه بناهای تاریخی باستانی مربوط به زمانی است که اشکانیان و خاندان سورنای زروانی بر ایران حکومت می‌کردند و زروانی‌ها در همین بناها سکونت داشته و از آتش چند هزار ساله بر فراز کوه پاسداری می‌کرده‌اند. این قوم در حاشیه دریاچه زندگی می‌کردند و با یک گیاه مخصوص به نام توتن خانه و قایق‌های خود را می‌ساختند. حدود صد سال پیش در اقلیت قرار گرفته و مجبور می‌شوند تغییر دین دهند و به دلیل احترامی که به نور و روشنایی می‌گذاشتند نام خانوادگی نوری را برای خود انتخاب می‌کنند و مراد نوری[۱۳] رهبر آنان در آن زمان تازه مسلمان می‌شود. مراد تمام زروانی‌ها را به تقیه دعوت می‌کند و برای حفظ خاندان به راه‌های مختلفی متوسل می‌شود.[۱۴]

طایفه نوری
این طایفه یکی از قدیمی‌ترین ساکنین و مرموزترین اقوام ساکن سیستان می‌باشد. در تاریخ سیستان داریم که فردی به تیمور لنگ آموزش داد که با شکستن سد سیستان می‌تواند سیستانیان را نابود کند بلکه دروغ از هامون رخت بر بندد. عده بسیار زیادی معتقدند که وی از طایفه نوری بوده و به قصد نابود کردن اقوام مهاجر با تیمور همدستی نموده‌است. این طایفه گاهی شیطان‌پرست خوانده می‌شدند و همه اینها بخاطر این بوده‌است که زروانیان در نظر گاه عوام شیطان‌پرست قلمداد می‌شوند؛ و سه بار در طول تاریخ هدف نسل‌کشی قرار گرفتند؛ که آخرین آن در خلال سال ۱۳۲۸ کشتار شصت تن از نوری‌ها در زول یا جنگل گلخانی بوده‌است. نوری‌ها تیره‌های مختلفی دارند تیره نور آباد ممسنی و سایر تیره‌ها و البته تیره مراد نوری که از تازه مسلمان شده‌های زروانی هستند. این تیره به سرعت در لایه‌های بالای اسلام نفوذ کرده که نامبردن از افراد سرشناس آن کاری خطرناک می‌باشد. این طایفه همیشه منکر اصالت زروانی خود می‌باشد اما در اوایل انقلاب و همین‌طور سال ۱۳۴۹ عده‌ای از مردم سیستان تعدادی از نوری‌های زروانی را در حال به جای آوردن مناسک زروانی در شب هنگام می‌بینند که به قتل می‌رسند و این ماجرا به عنوان یک پرونده جنایی در بایگانی دادگستری موجود بود که در زمانی که دادستان زابل موسی نوری بود به طرزی عجیب از بین رفتند. از سوی دیگر اجرای نمایش زروانی توسط نوری‌ها در کتاب نمایش در ایران بهرام بیضایی مورد اشاره قرار گرفته‌است؛ و مناسک و احترام نوری‌ها به کوه اوشیدا توسط سایر طوایف مشاهده شده‌است.


همه چیز درباره ادیان و آیین ها «چه دین هایی داریم؟»

 
  • تشکر
Reactions: * ELINA *

~PARLA~

مدیر ارشد بازنشسته
طراح انجمن
  
عضویت
7/7/20
ارسال ها
1,358
امتیاز واکنش
18,213
امتیاز
373
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
34 روز 20 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
ادیان سنتی چینی



محراب گوانگ یو در معبد گواندی جینان، شاندونگ.



محراب داخل یک معبد تو دی گونگ در کوانژو، فوجیان.



محراب پنج تن، در معبد پنج تن در هائیکو، هاینان.
ادیان عامیانه چینی یا ادیان سنتی چینی (چینی سنتی: 中國民間宗教 or 中國民間信仰; چینی ساده: 中国民间宗教 or 中国民间信仰; پین‌یین:Zhōngguó mínjiān zōngjiào or Zhōngguó mínjiān xìnyăng), که گاه شِنیسم نامیده می‌شود(pinyin: Shénjiào, 神教) مجموعه‌ای از ادیان قبیله‌ای سنتی قوم هان در چین هستند. ادیان عامیانه چینی در اصل به پرستش شِن (神, shén; «الوهیت»، «ارواح», «آگاهی») می‌پردازد که می‌تواند خدایان طبیعت، خدایان مدنی، و خدایان محافظ باشد.

  • Shenism (神教، Shénjiào).


همه چیز درباره ادیان و آیین ها «چه دین هایی داریم؟»

 
  • تشکر
Reactions: * ELINA *

~PARLA~

مدیر ارشد بازنشسته
طراح انجمن
  
عضویت
7/7/20
ارسال ها
1,358
امتیاز واکنش
18,213
امتیاز
373
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
34 روز 20 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
فالون دافا



فالون نشان فالون دافا است که متشکل از علامت سواستیکا در وسط و چهار علامت دیگر مشابه از مدرسه بودا و نمادهای تایچی آبی، قرمز از مدارس دائوی بزرگ اولیه و علامتهای تایچی قرمز، سیاه از مدرسه دائو
فالون دافا یا فالون گونگ (به چینی: 法轮功) روشی معنوی چینی است که برای پالایش، پرورش و تزکیه بدن و ذهن بر مبنای سه اصل «حقیقت»، «نیکخواهی» و «بردباری» می‌باشد که در سال ۱۹۹۲ میلادی به وسیله آقای لی هنگجی در چین بنیان گذاشته شد. آموزه‌های فالون دافا ریشه در تعالیم کهن چین دارد و شامل پنج سری تمرین ملایم (چهار تمرین ایستاده و یک تمرین مدیتیشن) به همراه اصولی که به گفته منابع آن بر پایه سه اصل حقیقت_ نیکخواهی_بردباری است می‌باشد. محتوای تعلیمات فالون دافا در کتاب جوان فالون بیان گردیده‌است.[۱] تزکیه معنوی بخش جدایی ناپذیری از فرهنگ باستانی چین است و در فالون گونگ، فرد از طریق تمرین مداوم و خالصانه، تلاش می‌کند به از خودگذشتگی، بینش و آگاهی بیشتر، خلوص درونی و تعادل و در نهایت به حالتی که در سنت آسیایی «روشن بینی» یا «کسب دائو» نامیده می‌شود، دست یابد. آموزش تمرین‌های در فالون دافا توسط داوطلبان و به‌طور رایگان انجام می‌شود.[۲] از آن جا که اشاعه این روش در بین سال‌های ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۹ منجر به ارتقا سطح سلامت مردم چین و کاهش فراوان هزینه‌های درمان گردید، مورد حمایت دولت چین واقع بود. در طی این سال‌ها تعداد کثیری از مردم چین در پارک‌ها آزادانه تمرین‌های فالون گونگ را انجام می‌دادند. به تدریج تعداد تمرین کنندگان این روش رو به افزایش گذاشت و این امر موجبات ترس حزب کمونیست چین را فراهم کرد. حزب کمونیست چین در سال ۱۹۹۹ میلادی، این گروه را غیرقانونی اعلام کرد و برای جلوگیری از نفوذ این روش معنوی در بین مردم تلاش‌هایی انجام داده‌است.[۳] از ۲۰ ژوئیه ۱۹۹۹ زمانی که حزب کمونیست چین شروع به شکنجه سرتاسری فالون دافا در کشور چین کرده‌است، فالون گونگ مورد توجه بین‌المللی واقع گردیده و دولت‌ها، سازمان‌های حقوق بشر و محققان بسیاری شکنجه و نقض فجیعانه حقوق بشر را در چین مورد بررسی قرار داده‌اند؛ که در این میان، دولت چین در برابر چنین اتهاماتی ایستادگی می‌کند. بر مبنای منابع در حال حاضر میلیون‌ها نفر از تمرین کنندگان فالون دافا بر اثر شکنجه و آزار کشته شده‌اند.[۴] سازمان عفو بین‌الملل اعتقاد دارد که سخت گیری‌ها در چین اهداف سیـاس*ـی داشته و نقض ابتدایی‌ترین حقوق بشر می‌باشد.[۵] نگرانی هااز بابت گزارشات زیادی از شکنجه و زندانی کردن‌های غیرقانونی در چین زیاد شده‌است. مجلس آمریکا دولت چین را برای آزار و اذیت شهروندان پیرو فالون دافا در آمریکا محکوم کرد و با تصویب ۴۳۰ رای به دولت چین اعلام کرد «شکنجه و آزارش را علیه تمرین کنندگان فالون دافا در ایالات متحده متوقف کند.[۶] همچنین جیانگ زمین رئیس سابق حزب کمونیست چین بارها به خاطر عامل اصلی این آزار در معرض اتهام قرار گرفته‌است.[۷]

محتویات
  • ۱ پیدایش
  • ۲ بنیان‌گذار
  • ۳ عقاید و تعالیم
  • ۴ شکنجه سرتاسری فالون دافا (فالون گونگ) در چین
  • ۵ تحقیقات انجام شده در زمینه حفظ سلامتی
  • ۶ تعداد تمرین کنندگان
  • ۷ آموزه‌های فالون‌گونگ
  • ۸ برداشت اعضای بدن از تمرین‌کنندگان فالون دافا
  • ۹ اعتقاد به موجودات فضایی
  • ۱۰ نماد فالون
  • ۱۱ منابع
  • ۱۲ پیوند به بیرون
پیدایش


The five exercises of Falun Gong
برای اولین بار فالون دافا در ۱۳ می۱۹۹۲ به وسیله آقای لی هنگجی در شهر چانگ چون به عموم معرفی گردید. بر مبنای صحبت‌های وی فالون دافا یک سیستم تزکیه بدن_ذهن می‌باشد که در گذشته تنها به رهروان منتخب انتقال پیدا می‌کرد و از آن به عنوان یک «متد تزکیه» سطح بالا نام بـرده که در گذشته نیاز به داشتن شین شینگ Xinxing (طبیعت یا سرشت ذهن، سرشت قلب، سیرت، ویژگی‌های اخلاقی) بسیار بالا و همچنین کیفیت مادرزادی بسیار والا داشت. در سال ۱۹۹۲ در نمایشگاه تندرستی شرق پکن فالون دافا عنوان ستاره مدرسه چی گونگ را گرفت و از آقای لی هنگجی به عنوان استاد نمونه چی گونگ قدردانی گردید. پس از ان از سوی انجمن‌های محلی چی گونگ از آقای لی هنگجی دعوت به عمل آمد واو با شرکت در سمینارهایی در شهرهای مختلف چین در مدت سه سال به آموزش تمرینات و آموزه‌های خود پرداخت. پس از آن فالون دافا به‌طور داوطلبانه انتشار پیدا کرد و از سال ۱۹۹۶ آقای لی هنگجی و پیروان اواین روش را به سایر کشورها معرفی کردند.

بنیان‌گذار
بر مبنای منابع او بیش از ۴۰۰ تقدیرنامه دریافت کرده و البته او دو بار کاندیدای جایزه صلح نوبل نیز گردیده‌است.[۸] متأسفانه زندگی نامه دقیقی از وی در دسترس نیست. بر مبنای بیوگرافی آقای لی هنگجی «تمرین تزکیه» (Xulian) را در سنین خیلی کم از استادان بسیاری از مدارس بودا و تائو فرا گرفته‌است. این بیوگرافی می‌گوید که او به وسیله Quan Jue دهمین وارث راه بزرگ مدرسه بودا در سن ۴ سالگی آموزش دید. سپس او در سن ۸ سالگی به وسیله استاد تائوئیستی تعلیم دید. وی از او در سن ۱۲ سالگی جدا شد و سپس او به وسیله استادی از مدرسه راه بزرگ به وسیله تائویستی موسوم به تائویست حقیقی که از کوه‌های چانگ بای changbai آمده بود تعلیم دید. گرچه دولت کمونیست چین سعی دارد وی را به عنوان یک انسان عادی جلوه دهد و حتی نقاط منفی را در زندگی‌نامه او وارد کند.

عقاید و تعالیم
به گفته آقای لی هنگجی فالون دافا نوعی چی گونگ سطح بالا می‌باشد. چی گونگ به روش‌های سنتی چینی گفته می‌شود که چی یا انرژی حیاتی را تزکیه می‌کنند که تنها در اواخر انقلاب فرهنگی همگانی گردید و اصولاً فقط در سطح شفا و حفظ سلامتی بودند. آقای لی هنگجی در سخنرانی‌های خود اظهار کرده که چی گونگ روش تزکیه‌است.[۹] تعالیم فالون دافا، تعالیمی هستند که در سنت چین به نام «فا»، "Fa" نامیده می‌شود. آقای لی ذکر کرده‌است که روش تزکیه او یک تزکیه واقعی برای بدن و ذهن است و بدن انسان در طی عمل تزکیه دستخوش تغییرات عظیمی می‌گردد.

در تعالیم کتاب جوان فالون به‌طور مکرر از بین رفتن وابستگی‌های انسانی، تأکید بر تقوا و عدم مقابله به مثل در زندگی اجتماعی فرد بیان شده‌است. این که انسان‌ها باید قلبی سرشار از نیک خواهی داشته باشند. وی در کتاب جوان فالون در مورد مسائلی از قبیل منشأ عالم هستی و منشأ نژاد انسانی نیز صحبت کرده‌است و اصول زندگی تزکیه کنندگان این روش براساس سه اصل «حقیقت» «نیکخواهی» و «بردباری» است. در سال‌های پس از ۱۹۹۹ آموزه‌های وی بیشتر حاوی اصلاح فای کائنات که به اختصار آن را «fa rectification» با ترجمه فارسی «اصلاح فا» می‌نامند و همچنین شماتت حزب کمونیست چین بابت آزار پیروانش می‌باشد.

شکنجه سرتاسری فالون دافا (فالون گونگ) در چین


Arrest of Falung Gong Practitioners in China
در عصر روز نوزدهم ژوئیه ۱۹۹۹، کنفرانسی توسط مقامات بلند پایهٔ حزب کمونیست چین به ریاست جیانگ زمین تشکیل شد. او با سوءاستفاده از قدرت سیـاس*ـی‌اش، شخصاً به افکار اعضاء جهت داد و تصمیم بر آغاز یک سرکوبی و مبارزهٔ همه‌جانبه علیه فالون گونگ گرفت. او فالون گونگ را به نام دولت چین ممنوع اعلام کرد. در برنامه‌ریزی استراتژی سرکوب، سه سـ*ـیاست به کار بـرده شد: ”خدشه دار کردن آبرو و اعتبار [تمرین‌کنندگان فالون گونگ]، سوق دادن [آنها] به سمت ورشکستگی مالی و آسیب‌رسانی فیزیکی [به آنها]“. متعاقب آن مبارزات سرکوب‌سازی با تمام قدرت آغاز گردید.

شکنجه‌های وحشیانهٔ انجام گرفته بروی تمرین‌کنندگان فالون گونگ بسیار متنوع هستند. کتک زدن، شلاق زدن، شکنجه با شوک الکتریکی، قرار دادن شخص در سرمای شدید در حد یخ زدن، بستن با طناب، دستبند و پا بند زدن برای مدت طولانی، سوزاندن با شعله آتش، آتش سیگار و آهن داغ، دستبند زدن و آویزان کردن، اجبار به ایستادن یا زانو زدن برای مدت طولانی، کتک زدن با چوب نی یا کابل، سوء استفادهٔ جنـ*ـسی و تجـ*ـاوز به عنف تنها بخشی از این شکنجه‌ها را تشکیل می‌دهد. در اکتبر سال ۲۰۰۰ زندان‌بانان زندان ماسانجی‌یا (Masanjia) هجده زن تمرین‌کنندهٔ فالون گونگ را مجبور به درآوردن لباس‌ها بطور کامل کرده و آن‌ها را به درون سلول‌های زندان مردها انداختند تا به آن‌ها تجـ*ـاوز کنند. تمامی این جرایم به‌طور کامل ثبت گردیده و لیست‌های بیشماری را تشکیل داده‌اند.[۱۰][۱۱][۱۲]



Falun Gong practitioner Tang Yongjie was allegedly tortured by prison guards, who applied hot rods to his legs, in an attempt to force him to recant his beliefs.
یکی از نمونه‌های این شکنجه‌ها که اخیراً نیز در برخی از رسانه‌ها بازتاب پیدا کرد، بدین صورت است که اعضای بدن تمرین‌کنندگانی که در اردوگاه‌های کار اجباری زندانی شده‌اند اعم از کلیه، جگر و قرنیه چشم درحالی که زندانی زنده است از بدن آن‌ها جدا گردیده به بیمارستان‌های مختلف در تایلند و بقیه نقاط جهان فروخته می‌شوند. بقایای اجساد نیز به درون کوره‌های زباله‌سوز ریخته شده و سوزانده می‌شوند. از آنجا که روند کار در اردوگاه بسیار فجیع و سبعانه است اکثر پرسنل کادر پزشکی به‌کار گرفته شده در آن دچار ضایعات و اختلالات شدید روحی و روانی هستند. برخی از آنان دست به خودکشی زده‌اند. هیچ‌کسی نمی‌داند چند اردوگاه مرگ این‌چنینی در چین وجود دارد![۱۳][۱۴]

تحقیقات انجام شده در زمینه حفظ سلامتی
طبق آمار به دست آمده مزایای سلامتی در فالون گونگ قابل توجه بوده‌است. از جمله بررسی‌ها در داخل چین که توسط انجمن سلامت چین با حمایت دولت و به درخواست کمیسیون ملی ورزش چین بر روی مزایای سلامتی انجام شده بود، پیش از شروع آزار و شکنجه و ممنوع شدن این روش، بیش از ۹۹٫۸ درصد از افراد سلامتی و بهبودی از بیماری را پس از شروع به تمرین اعلام کردند. از دیگر موارد مطرح شده، ارتقا سطح کیفیت معنوی زندگی و ایجاد هماهنگی در خانواده بوده‌است.[۱۵] [۲]

کتاب «زندگی و آرزو» تجارب صدها تمرین‌کننده فالون‌گونگ در مورد قدرت شفا دهی بیماری این روش را از سرزمین چین و سراسر دنیا ارائه کرده‌است. بخش مختصری از این کتاب به فارسی ترجمه شده‌است. بیماری‌های درمان شده شامل انواع مختلف بیماری‌ها از جمله سرطان‌های پیشرفته و تومور مغزی تا درد مفاصل و استخوان و رماتیسم می‌شود.[۱۶][۱۷]

تمرین کنندگان این روش بیماری دیگران را درمان نمی‌کنند؛ بلکه هر شخص با انجام تمرین‌ها و پایبندی به اصول حقیقت نیکخواهی و بردباری در فالون دافا، رهایی از بیماری را تجربه می‌کند.[۱۸]

تعداد تمرین کنندگان
شمار دقیق تمرین کنندگان فالون دافا مشخص نمی‌باشد زیرا هیچ گونه نام‌نویسی یا عضویتی در فالون دافا وجود ندارد. روزنامه New York Times چاپ ۲۷ آوریل ۱۹۹۹ به نقل از دولت چین، تعداد آن را هفتاد میلیون اعلام کرده بود. بر مبنای وب گاه فالون دافا تعدادشان در حال حاضر رقمی بالای ۱۰۰ میلیون می‌باشد. روز ۱۳ می‌روز جهانی فالون گونگ است.[۱۹][۳][۴]

آموزه‌های فالون‌گونگ
فالون‌گونگ فرد را قادر می‌سازد تا از لحاظ روحی و معنوی و جسمی با ابزار تکمیلی که تمرین‌ها است صعود کند. اصول این روش شامل حقیقت، نیکخواهی و بردباری می‌شود. این اصول در کنار یکدیگر اصول کیهان در نظر گرفته می‌شود که فرد در این روش سعی می‌کند تا خود را با این اصول منطبق کند. با در نظر گرفتن این اصول می‌توان خوبی را از بدی و نیکی را پلیدی تشخیص داد. ارزش نهادن به اصول اخلاقی و به اصول انسانی و تقوا از آموزه‌های فالون‌دافا است.[۲۰] در فالون‌گونگ انجام تمرین‌ها و تأکید در بالا بردن ارزش اخلاقی در فرد (شین‌شینگ) شامل افکار و کردار فرد، آموزش داده شده‌است. بردباری، تحمل سختی‌ها با قلبی بخشنده و نیک‌خواه از دیگر موارد تأکید شده در رعایت شین‌شینگ فرد است. از دیگر موارد رها شدن از تمناها و افکار بد، خواهــش نـفس، کشتن، حسادت، خودنمایی، رقابت و دیگر موارد است. فالون‌گونگ کمک می‌کند که فرد پیوسته و قدم به قدم پیشرفت کند.[۲۰]

برداشت اعضای بدن از تمرین‌کنندگان فالون دافا
با تحقیقات صورت گرفته توسط محققین حقوق بشر و وکلای حقوق بشر از جمله دیوید ماتاس و دیوید کیلگور اثبات شده‌است که تعداد زیادی از تمرین‌کنندگان فالون‌دافا به منظور برداشت اعضای بدنشان برای فروش توسط حزب کمونیست چین به قتل رسیده‌اند. این امر اولین بار در سال ۲۰۰۶ به خارج از مرزهای چین نفوذ کرد. تحقیقات ماتاس و کیلگور نشان می‌دهد که در چین می‌توان در کمتر دو هفته اعضای بدن دریافت کرد که شامل قلب، کبد، کلیه، قرنیه و شش می‌شود. این در حالیست که در کشورهای دیگر از جمله کانادا بیش از دو سال زمان لازم است که عضو مورد نظر که با بدن بیمار تطابق داشته باشد یافت شود.[۲۱][۲۲]

همچنین آمار فروش اعضای بدن در چین نشان می‌دهد که از زمان ممنوعیت تمرین فالون‌گونگ و از زمان شروع آزار و شکنجه توسط حزب کمونیست چین در سال ۱۹۹۹ در چین، تعداد آمار فروش اعضای بدن در چین به طرز عجیبی افزایش یافت.[۲۳]

کتاب «محصول خونین» که توسط دیوید ماتاس و دیوید کیلگور وکلای حقوق بشر کانادایی نوشته شده است، اطلاعات دقیقی از برداشت اعضای بدن ارائه می‌دهد. کتاب «قلب من فروشی نیست» نیز در زمینه برداشت اعضای بدن در سال ۱۳۹۱ در ایران منتشر شد.[۲۳] ا تان گاتمن، متخصص در امور چین نیز در کتاب خود با نام «قتل‌عام» بیش از ۵۲ مورد از موارد شکنجه و آزار تمرین‌کنندگان فالون‌گونگ را با جزییات ذکر کرده‌است. برخی از موارد توسط اعضای خانواده افرادی که به قتل رسیدند در خارج از مرزهای چین بیان شده‌است و تعدادی نیز توسط خود افراد پس از آن‌که موفق به فرار از چین شده‌اند بیان شده‌است. در بسیاری از موارد نیز تمرین‌کنندگانی را که حاضر نبودند از عقاید خود دست بردارند، مجبور به کار در اردوگاه کار اجباری در چین کرده و به صورت دوره‌ای آزمایش‌های مختلفی بر آن‌ها انجام می‌شد تا در صورت یافتن فرد متقاضی از اعضای بدن وی استفاده کنند.[۲۴]

براساس آمار به دست آمده بیش از ۶۴ هزار تمرین‌کننده فالون‌گونگ برای فروش اعضای بدنشان در چین به قتل رسیده‌اند. تحقیقات نشان می‌دهد که برداشت اعضای بدن در سال‌های اخیر شامل مسلمانان اویغور و تبتی‌ها که حزب کمونیست همیشه قصد سرکوب آن‌ها را داشته‌است نیز می‌شود؛ اما بخش اعظم اعضای بدن را تمرین‌کنندگان فالون‌گونگ تشکیل می‌دهند.[۲۵]

اعتقاد به موجودات فضایی
در فالون گونگ از وجود بعدهای مختلف و زمان مکان‌های متفاوت و وجود موجودات فضایی که قادرند در بین بعدها سفر کنند گفته شده است؛ و این امر که مفهوم زمان و مکان در بعدهای مختلف متفاوت است و از آن جا که دانش آن‌ها در سطح بالاتری از نوع بشر قرار دارند قادرند به راحتی در میان بعدها سفر کنند.[۲۶][۲۷] آقای لی هنگجی در کتاب خود به نام جوان فالون درباره تفاوت زمان مکان‌های مختلف و بعدهای مختلف و وجود بشقاب پرنده‌ها که از سیارات دیگر می‌آیند و می‌توانند بین بعدها سفر کنند، صحبت می‌کنند.[۲۷][۲۸] وی در سخنرانی دوم خود در کتاب جوان فالون که به فارسی نیز ترجمه شده‌است چنین می‌گوید:[۲۷][۲۸][۲۹]

« در مقایسه با موجوداتی با خرد بالاتر در سیارات دیگر در جهان بزرگ‌تر، سطح دانش و تکنولوژی نژاد بشری ما بسیار پایین است. ما حتی نمی‌توانیم در بعدهایی که در یک زمان و یک مکان وجود دارند نفوذ کنیم، در حالی که بشقاب پرنده‌ها از سیارات دیگر مستقیماً می‌توانند به بعدهای دیگر سفر کنند. مفهوم زمان و مکان کاملاً متفاوت است. به همین جهت، در یک چشم به هم زدن می‌آیند و می‌روند و آن‌قدر سریع است که هیچ‌کس نمی‌تواند آن را تشریح کند. »
.[۲۷]

لی هنگجی در نوشته‌های اخیرش به صورت صریح دربارهٔ این موضوع صحبت می‌کند که چگونه موجودات فضایی که از سیارات دیگر آمده‌اند، بر تکنولوژی و فرهنگ انسان‌ها تأثیر می‌گذارند تا نقشه خود را برای جایگزین شدن با نژاد انسان‌ها عملی نمایند.[۲۷] او در مقاله‌ای که در نسخه اینترنتی Time Asia در تاریخ ۱۰ می ۱۹۹۹ منتشر شده‌است چنین می‌نویسد:[۲۷][۳۰]

« همان‌طور که می‌دانید علم جدید برای انسان توسط موجودات فضایی آورده شده‌است. آن‌ها وقتی که انقلاب صنعتی در غرب شروع شد آمدند. آن‌ها با ریاضیات و شیمی شروع کردند - از دانش سطحی و اولیه زمان‌های پیشین شروع کردند - و به درون ماشینهای مدرن رخنه کردند، و عاقبت به کامپیوترهای امروزی توسعه یافتند. همان‌طور که توسعه بیشتر ادامه می‌یابد هدف نهایی شان جای انسان‌ها را گرفتن خواهد بود. تعویض چگونه صورت می‌گیرد؟ همان‌طور که گفتم، در بدن انسان‌های امروزی تقریباً همه یک لایه از بدنی را دارند که توسط موجودات فضایی به وجود آمده‌است. چرا این را می‌گویم؟ زیرا تمام علمی که آن‌ها در شما القا کرده‌اند در ذهن شما یک شیوه منحرف شده بشری را ایجاد کرده‌اند. انسانی شبیه این هرگز در هیچ‌کدام از تمدن‌های قبلی بشری وجود نداشته‌است. وقتی ذهن شبیه آن است، بدن هم به همان شکل است. همان‌طور که می‌دانید هر سلول در بدن شما، شما است، و مغز شما به مغز هر کدام از سلول‌های شما مرتبط است. در این حالت، روند فکری درون سلول‌های بی‌شمار در بدن شما همگی افکار منحرف شده انسان‌ها هستند، و تمامی بدن شبیه آن شده‌است. این مصادف با این می‌شود که چرا خدایان دیگر انسان را به عنوان انسان در نظر نمی‌گیرند. وقتی که انسان دیگر انسان نیست، فایده این که خدایان آن را نجات دهند چیست؟ »
هنگامی که مصاحبه‌کننده‌ای از نشریه Time از او در مورد این موجودات سؤال می‌کند، لی هنگجی در پاسخ بیان می‌نماید که آن‌ها به نوعی شبیه انسان‌ها هستند، اما بینی‌هایی دارند که «از استخوان ساخته شده است». او برای پشتیبانی از ادعایش به مصاحبه‌کننده می‌گوید که دانشمندان آمریکایی در حال حاضر چند موجود فضایی را شناسایی کرده‌اند.[۲۷]


دکتر بنجامین پنی در کتاب خود عنوان می‌کند که عقاید لی هنگجی در مورد موجودات فضایی، به‌طور واضحی بین سالهای 1995 (که هنوز در چین اقامت داشت) و 1999 (که برای دو سال در آمریکا ساکن بود) تغییر کرده‌است. در سخنرانی‌های ابتدایی، لی هنگجی موجودات فضایی را به عنوان هدایت کنندگان سفینه‌های فضایی معرفی می‌کند که قادرند در سراسر کیهان و در میان ابعاد مختلف سفر کنند. این در حالی است که پنی معتقد است که گفته‌های او پس از سال 1999 شامل مواردی مانند تلاش موجودات فضایی برای جایگزین کردن نژاد انسان‌ها و تبانی آنان با برخی دولت‌ها نیز می‌شود. با توجه به همزمانی شروع این تغییرات با پخش دوبله چینی مجموعه تلویزیونی پرونده‌های اکس و مشابهت بیانات لی هنگجی با محتوای این مجموعه تلویزیونی، آقای بنجامین پنی این احتمال را مطرح می سازد که دیدگاههای لی هنگجی تحت تأثیر تماشای این برنامه قرار گرفته باشد. همچنین این احتمال را بیان می‌کند که ایشان در زمان اقامت در آمریکا با چنین مباحثی آشناتر شده باشند.[۲۷]

نماد فالون
نماد فالون دافا، فالون یا چرخ قانون است. این نماد مینیاتوری از جهان است. نماد وسط که سواستیکا یا سریواتسا نام دارد در ۲۵۰۰ سال پیش در بسیاری از مکان‌های دنیا از جمله هند و یونان شناخته شد. این نماد هیچ گونه مفهوم طبقاتی را در برندارد. سواستیکا در هند نمادی از خوشبختی در نظر گرفته می‌شود.


همه چیز درباره ادیان و آیین ها «چه دین هایی داریم؟»

 
  • تشکر
Reactions: * ELINA *

~PARLA~

مدیر ارشد بازنشسته
طراح انجمن
  
عضویت
7/7/20
ارسال ها
1,358
امتیاز واکنش
18,213
امتیاز
373
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
34 روز 20 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
موهیسم

موهیسم یا موئیسم با نام مستعار مدرسه منطق موهیسم (به چینی: 墨家; پین‌یین: Mòjiā; literally "مدرسه مو") یکی از فلسفه‌های باستانی چین است که به واسطهٔ منطقهای عقلانی و علم توسعه یافتهٔ دانشمندان تحت تأثیر نظرات موزی پدید آمد. رشد و رونق این جنبش در ۴۷۰ پیش از میلاد تا ۳۹۱ پیش از میلاد و در روزگار دولت‌های ستیزنده بود. اگرچه دانسته‌ها در باره بنیادگذار این مکتب اندک است، اما این تفکر تکامل یافت و در همان عصر در کنار آیین کنفوسیوس، تائوئیسم و لگالیسم به عنوان یکی از چهار مکتب اصلی مدارس فلسفی چین در بین سال‌های ۷۷۰ تا ۲۲۱ پیش از میلاد تدریس می‌شد. در این عصر موهیسم و کنفسیوسیسم رقیبان یکدیگر قلمداد می‌شدند. گرچه در کتب و منطق چینی موهیسم نفوذ بسیاری داشته‌است و بر تائویسم تأثیر گذاشته، لیکن امروز مدرسه مستقلی از آن وجود ندارد و به نوعی ناپدید شده‌است.

محتویات
  • ۱ منطق‌دانان
  • ۲ ریاضی‌دانان
  • ۳ جستارهای وابسته
  • ۴ منابع
  • ۵ پیوند به بیرون
منطق‌دانان
موهیست‌ها اغلب علاقه‌مند به حل مسائل منطقی بودند و این مدرسه در علم منطق اهتمام می‌ورزید. مورخانی مانند جوزف نیدهام معتقد هستند که این فلسفه در حال پیشرفت در بخش فلسفه علم بود که هیچگاه تکمیل نگشت لیکن برخی نیز این مکتب را متعصب می‌دانند.

ریاضی‌دانان
موهیست کانن از مو جینگ جنبه‌های مختلف و بسیاری از زمینه‌های مرتبط با علوم فیزیکی و گنجینه‌ای اطلاعاتی از ریاضیات را توصیف کرده‌است. این ارائه ساختار اتمی را ارائه می‌دهد که مواد از عناصر خُرد تقسیم‌نشدنی بوجود آمده‌اند.[۱] توصیفات مو جینگ مشابه ارائه‌های دموکریت بوده‌است.


همه چیز درباره ادیان و آیین ها «چه دین هایی داریم؟»

 
  • تشکر
Reactions: * ELINA *

~PARLA~

مدیر ارشد بازنشسته
طراح انجمن
  
عضویت
7/7/20
ارسال ها
1,358
امتیاز واکنش
18,213
امتیاز
373
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
34 روز 20 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
سانتریا
سانتریا ترکیبی است از مذهب کاتولیک، عبادت ارواح مردگان، و باورهای مذهبی به جا مانده از بردگان سیاه‌پوست، به ویژه از نیجریه. افراد زیادی به انجام دادن مناسک سانتریا می‌پردازند. آنها اجداد مرده خود را عبادت می‌کنند و عقیده دارند که آنها در دنیای ارواح زندگی می‌کنند و از آنها کمک و یاری می‌خواهند، درست مثل کاتولیک‌هایی که از قدیسان استمداد می‌کنند. سانتریا شرّ را اشاعه نمی‌دهد اما به قربانی کردن حیوانات می‌پردازد. به همین دلیل، بسیاری از مردم فکر می‌کنند که سانتریا با شیطان‌پرستی رابـ ـطه دارد، در حالی که اصلاً چنین نیست.


همه چیز درباره ادیان و آیین ها «چه دین هایی داریم؟»

 
  • تشکر
Reactions: * ELINA *

~PARLA~

مدیر ارشد بازنشسته
طراح انجمن
  
عضویت
7/7/20
ارسال ها
1,358
امتیاز واکنش
18,213
امتیاز
373
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
34 روز 20 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
وودو


محراب وودوو همراه با چندین بت در آبومی، بنین.
وودوو یک آیین تخیلی و عجیب دینی است که در وست ایندیز، به ویژه در هائیتی و جامائیکا، بخش‌هایی از ساحل آفریقا و جنوب ایالات متحده رواج داشت.وودوو بر پایهٔ نیاپرستی، جادوگری و خرافات استوار است و شکل شعایر و مراسم جادویی به خود می‌گیرد. وقتی بردگان آفریقایی به غرب منتقل شدند، به زور به مسیحیت گرویدند. اجبار در تغییر دین بر این فرضیه استوار بود که بردگان مذهب شرک دارند که باید با مسیحیت جایگزین شود. بردگان، مخصوصاً در مناطق خارج از آمریکا، به بسیاری از سنت‌های آفریقایی خود پای‌بند ماندند. نتیجه تلاش برای کاتولیک کردن آن‌ها این بود که ملغمه‌ای از سنت‌های مذهبی آفریقایی و مسیحیت به وجود آمد که بعدها نام وودوو به خود گرفت. معتقدان به وودوو و روحانیون آن‌ها شیطان‌پرست نیستند. مناسک و آیین‌های مذهبی این افراد بسیار غیرعادی و از دیدگاه انسان‌شناسی و قوم‌شناسی بسیار جالب است، اما آن‌ها به هیچ وجه به عبادت شیطان، آن‌طور که در شیطان‌پرستی دیده می‌شود، نمی‌پردازند.


همه چیز درباره ادیان و آیین ها «چه دین هایی داریم؟»

 
  • تشکر
Reactions: * ELINA *

~PARLA~

مدیر ارشد بازنشسته
طراح انجمن
  
عضویت
7/7/20
ارسال ها
1,358
امتیاز واکنش
18,213
امتیاز
373
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
34 روز 20 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
اساطیر آزتک



کواتلیکوئه، ایزدبانوی زمین در اساطیر آزتک.
تمدن آزتکها، مجموعه‌ای از خدایان اساطیری گوناگون در یک سیستم مذهبی چند خدایی ِرا در برمی گیرد که توسط آنان به رسمیت شناخته شده‌اند، و مشتمل بر تعداد زیادی (بیش از یکصد مورد)، ایزد و ایزدبانو می‌باشند. افزون بر این، بر اساس باورهای دینی و عقاید آزتک‌ها، اساطیر این قوم را می‌توان دربرگیرندهٔ تعدادی از موجودات خارق العاده و فوق بشری نیز، تلقی کرد.

محتویات
  • ۱ معرفی
  • ۲ خاستگاه و تاریخچه
  • ۳ وجه اشتراک با اساطیر مایا
  • ۴ خصوصیات
  • ۵ قربانی کردن انسان
  • ۶ منابع
معرفی
آزتک‌ها که به نام‌های مختلفی چون: تنوچکا مکزیکا، کُلهوا مکزیکا و... نامیده شده‌اند، قدرتمندترین سرخپوستان مکزیک در عصر تاریخی بودند. بنا به روایات اساطیری، این قوم بدنبال ایزد خویش، اویتسیلوپوچتلی، که کاهنی در جلوی آنان مجسمه او را حمل می‌کرد و با آنان صحبت می‌داشت، از آزتلان، که سرزمینی افسانه‌ای به نظر می‌رسد، آمده‌اند.

به روایت اسطوره‌ها، باید روزی توقف می‌کردند که چشمشان به عقابی می‌افتاد که روی درخت نوپال(کاکتوس انجیری)، که میوهٔ سرخ رنگش به سان قلب انسان است، نشسته و مشغول از هم دریدن و خوردن ماری باشد؛ این نشانه‌ای برای آن‌ها بود. آنان این منظره [یا این نشانه] را، در جایی که معبد اعظم خویش را برپا داشتند، در تنوچتیتلان [که بعدها تبدیل به پایتخت آزتک شد]، مشاهده کردند، [پس گفتند]:

بگذارید در جایی که نوپال هست، زاویه کوچکی بسازیم تا ایزد ما، عاقبت به آرامش دست یابد.

فرانسیسکو کلاویجرو که در سده هیجدهم در وراکروس متولد شده، نوشته‌است که آزتک‌ها از جایی در منتهی‌الیه شمال رودخانه کلرادو آمدند، و مهاجرت آنها، به سبب آواز پرنده‌ای بود، که بر فراز درختی نشسته و می‌خواند: «تی وی!»، این واژه، واژه‌ای بود که به زبان آزتکی، مفهوم ِ«بیا برویم» داشت. پس آنان به راه افتادند و به دنبال مجسمه اویتسوپوچتلی، ایزد جنگ و خورشید رفتند.

خاستگاه و تاریخچه
خاستگاه و چگومگی نشو و نمای دولت و تمدن آزتک، در دین آزتک [و اسطوره‌های آزتکی]، عمیقاً بازتاب یافته‌است. آزتک‌ها برای مشروعیت بخشیدن به حاکمبت خود، باورها و شمایل نگاری مردمان پیشین را، کاملاً به کار گرفتند؛ به عنوان مثال، محوطه تولا، یعنی پایتخت افسانه‌ای تولتک‌ها، اهمیتی ویژه یافت، و بعضی از خدایان اساطیری آزتک را، می‌توان در تولا، و حتی پیشتر از آن، در تئوتی اوآکان، دنبال کرد.

آزتک‌ها، اعمال مذهبی معاصران خود را نیز در این باورها گنجانیدند؛ از جمله آداب و رسوم مردم پوئبلا، خلیج کوست، هواستک، و میشتک‌های اوآهاکا. این پذیرش آگاهانهٔ آداب و رسوم بیگانگان، پیروزی آن‌ها را تکمیل و تحکیم کرد و برایشان وحدت فرهنگی به ارمغان آورد.

وجه اشتراک با اساطیر مایا


چالچیوتلیکوئه، از مستندات ریوز.
ناحیه‌ای که آزتک و مایای باستانی را تشکیل می‌داد، و در حال حاضر عموماً آمریکای میانی [یا آمریکای مرکزی] نامیده می‌شود، نواحی جنوبی و شرقی مکزیک، سرتاسر گواتمالا، بلایز و السالوادر، هندوراس غربی و جنوبی و سمت اقیانوس آرام، را در بر می‌گیرد. آمریکای مرزی تا شبه جزیره نیکویا در کاستاریکا را شامل می‌شد.

مردمان امریکای میانی در عصر باستان، یک سلسله خصوصیات فرهنگی مشترک داشتند: تقویم‌های ۲۶۰ و ۳۶۵ روزه که یک دورهٔ حدوداً ۵۲ ساله را ثبت می‌کرد، نوشته‌های هیروگلیف مانند، کتاب‌های تاشونده و سالن‌های توپ بازی با فضاهای دایره شکل در وسط، از جملهٔ این مشترکات بود. گرچه مردمان این ناحیه، فرهنگ و زبان متمایزی داشتند، اما طی هزاران سال زندگی در کتار یکدیگر و از رهگذر مهاجرت، داد و ستد، فتوحات و زیارت، تماس‌های گسترده‌ای با یکدیگر داشتند. از این رو شگفت نیست که اسطوره‌های آزتک، مایا و سایر اقوام آمریکای میانی ِدوران ِباستان، مضمون‌های مشترک متعددی با یکدیگر دارند.

خصوصیات
اسطوره‌های آمریکای میانی، صرفاً گزارش‌هایی مقدس از منشاء جهان نیستند، بلکه حاوی درس‌هایی عمیق دربارهٔ رفتار مناسب اند. از جمله خصلت‌هایی که به کرات به مثابه عامل ویرانی یا شکست ذکر شده‌اند، تکبّر و آزمندی است.

در اساطیر آزتک، آنکه سرانجام به خورشید تبدیل می‌شود، تکوسیس تکاتل مغرور و ثروتمند نیست، بلکه ناناواتسین فقیر و شجاع است. در پوپول ووه، قهرمانان دوقلو، پرندهٔ هیولایی به نام ووکوب کاکیش را، تنها به این دلیل می‌کشند که، بیش از حدّ مغرور و لافزن بوده‌است.

تکبر و حرص و آز، یکی از نقطه ضعف‌های عمومی صاحب منصبان است و بخش اعظم روایت‌های اسطوره‌ای برجای مانده از آزتک‌ها، حاوی الگوهایی برای سیر و سلوک پادشاهان است.

اما اسطوره‌های آزتک و مایا، به مسائل گسترده‌تر و عمیقتری، از قبیل معنای هستی انسان نیز می‌پردازند. به نوشته پوپول ووه، خدایان، نژاد کنونی بشر، یعنی مردمان ذرت را خلق می‌کنند، تا از طریق نیایش و قربانی دادن، خدایان را تغذیه کنند.

قربانی کردن انسان
گزارش‌های مربوط به قربانی خدایان در تئوتی واکان، و کشتن کویول شوکی و برادرانش، ضرورت تقدیم قربانی انسانی به منظور تداوم جهان را توضیح می‌دهند.

گرچه از این سنت، هنوز هم به عنوان نکوهیده‌ترین جنبهٔ دین مردمان ِآمریکای میانی دوران باستان یاد می‌شود، امّا قربانی انسانی بر اصلی بنیادین استوار بود. این اصل، پذیرش مسئولیت و نقش فعال انسان در حفظ توازن کائنات است. [بعنوان نمونه‌ای از قربانی کردن دختران جوان و زیبا در مذهب اسطوره‌ای آزتک‌ها، به صفحه چیکومه کواتل در همین ویکی توجه فرمائید.]


همه چیز درباره ادیان و آیین ها «چه دین هایی داریم؟»

 
  • تشکر
Reactions: * ELINA *

~PARLA~

مدیر ارشد بازنشسته
طراح انجمن
  
عضویت
7/7/20
ارسال ها
1,358
امتیاز واکنش
18,213
امتیاز
373
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
34 روز 20 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
اساطیر اینویی

اساطیر اینویی منابعی از فرهنگ مردمان بومی اینوئیت ساکن آلاسکا، کانادا و گرینلند است که توسط بزرگان به منظور بهبود و تعلیم از طریق نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شد. از این اساطیر به طور سنتی، در تمام جنبه‌های زندگی روزمره استفاده می‌شد، و به منظور تجدید حیات در گروه‌های اجتماعی با هدف حفظ آموزه‌های سنتی و به عنوان یک روش همبستگی فرهنگی و سیـاس*ـی محبوبیت پیدا کرد. افسانه‌ها معمولاً به عنوان روایاتی برای توصیف شخصیت‌ها، تجربه‌ها یا پدیدهٔ مذهبی و معنوی که روشنگر نظام اعتقادی یک جامعه خاص هستند به شمار می‌روند.[۱] اساطیر اینویی شباهت‌های بسیاری به ادیان مردمان دیگری در منطقه قطب شمال دارد. تمرینات سنتی مذهب اینوئیت ممکن است به شکل شمن‌باوری و بر اساس روح‌باوری خلاصه شوند. در برخی موارد، اساطیر اینویی مفهوم مشترک معنای واژهٔ «اسطوره‌شناسی» را امتداد داد. بر خلاف اساطیر یونانی، حداقل افراد ناچیزی بدون وقفه از گذشته‌های دور تا تا زمان حال به آن اعتقاد دارند.[۲] اینویی‌ها گسترده‌ترین اقوام بومی قطب شمال از لحاظ جغرافیایی‌اند. آن‌ها همچنین از لحاظ فرهنگی بسیار متنوع‌اند و با آنکه نام‌های گوناگون دارند، اکنون همگی به عنوان اینویی شناخته شده‌اند.

محتویات
  • ۱ سرچشمه‌های جهان
    • ۱.۱ سیلا
  • ۲ ایزدان
  • ۳ جستارهای وابسته
  • ۴ منابع
سرچشمه‌های جهان
در میان گوره‌های اینویی آلاسکا، انواع خاصی از اساطیر پیرامون کلاغ وجود دارد. بسیاری از آن‌ها بن‌مایه مشترک دارند مبنی بر اینکه پیش از آغاز زمان، فقط تاریکی وجود داشت تا اینکه یک شخصیت فریبکار به نام «کلاغ» در شب ازلی برآمد و جهان را آفرید. قوم اینوپیاک داستان‌ها و اسطوره‌هایی دارند که می‌گویند چگونه کلاغ به دست یک شمن نخستین آفریده شد. در این داستان‌ها آمده که کلاغ بر نهنگی نیزه زد و بدنش را به خشکی بدل کرد. زمانی که کلاغ این کار را انجام داد، روز را آشکار کرد و نخستین آدم‌ها را آفرید. کلاغ در چندین اسطورهٔ دیگر نیز ظاهر می‌شود. اسطوره‌هایی که چیزهایی درباره سرشت دوگانهٔ آدم‌ها و حیوانات عرضه می‌کنند. مضمون مشترک این روایات این است که کلاغ را در هوای نامناسب روی تختهٔ یخ شناور رها می‌کنند. پس از مدتی، او به روستای آدمیان می‌رسد و در آنجا می‌ماند و با زن زیبایی ازدواج می‌کند. کلاغ و همسر انسانی‌اش صاحب چند بچه می‌شوند که با پدرشان به سرزمین اصلی بر می‌گردند. بچه‌ها یکباره در آنجا به کلاغ بدل می‌شوند، اما این قدرت را دارند که هر وقت بخواهند به شکل آدمی برگردند. سرانجام، اعقاب بچه‌های کلاغ فراموش می‌کنند که چگونه به شکل آدمی برگردند و برای همیشه به شکل کلاغ باقی می‌مانند.

سیلا
سیلا اغلب به عنوان یک واژهٔ اینویی، به «هوا» یا «تجسم شخصیت هوا» ترجمه می‌شود. در واقع اینویی‌ها از سیلا به عنوان آب‌و‌هوا، شرایط آب‌و‌هوایی یا خود هوا سخن می‌گویند و صفات انسانی برای آن قایل‌اند، مثلاً می‌گویند سیلا خشمگین است یا سیلا نومید شده‌است. اما سیلا چیزی بیش از آب و هوا است. آن را بن اصلی و ذهن کیهانی می‌دانند که شامل جهان طبیعی است و در هر فردی تجلی می‌یابد. سیلا مفاهم متعدد دارد، مثلاً همه فراگیرنده، روح زندگی بخش، آگاهی کیهانی و روح نفس که هر شخص را با آهنگ کیهانی وصل می‌کند و نفس فرد را با محیط زیست و شخص را به کیهان پیوند می‌دهد. روح یک شخص عنصری از سیلا به عنوان اصل وحدت ازلی است.[۳]

ایزدان
در زیر فهرستی از ایزدان اصلی اینویی‌ها همراه با افسانه‌ها و قدرت‌های خاصی که بر بخش‌هایی از جهان اینوئیت داشتند آمده است:

  • آکولوجوسی: مادر، آفرینندهٔ بزرگ.
  • آکنا: ایزدبانوی مادر باروری.
  • آکی‌چا/مالینا: ایزد خورشید که در آلاسکا پرستش می‌شد.
  • آگلولیک: ایزد شیطانی دریاها.
  • آنگوتا: باشندهٔ متعال که مردگان را به جهان زیرزمینی (آدلیوون) می‌برد، جایی که آن‌ها باید با او به مدت یکسال می‌خوابیدند.
  • ایگالوک/آنینگان: ایزد ماه و برادر خورشید که در عرض آسمان دنبالش می‌کند.
  • نانوک: ایزد خرس‌های قطبی.
  • پینگا: ایزدبانوی شکار، باروری و دارو.
  • سِدنا: ایزدبانوی بزرگ دریا و آفریدگان دریایی.
  • سیلا: فرمانروای آسمانی، تجسم شخصیت هوا و انرژی کیهانی.
  • تکه‌ایت سرکتوتک: ایزد زمین، استاد شکار و گوزن شمالی.


همه چیز درباره ادیان و آیین ها «چه دین هایی داریم؟»

 
  • تشکر
Reactions: * ELINA *
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا