هندوئیسم
«هندو» به اینجا تغییرمسیر دارد. برای دیگر کاربردها، هندو (ابهامزدایی) را مشاهده کنید.
سه مرتاض هندو در حال ژست مودرا در کاتماندو واقع در کشور نپال
یک معبد هندو در مالزی
هندوئیسم، هندوگرایی یا آئین هندو یا هندوتوا، یک دین هندی است که بیش از سه هزار سال دیرینگی و میلیونها پیرو دارد. هندو پس از مسیحیت و اسلام سومین دین بزرگ جهان است.[۱]
محتویات
- ۱ ریشه نام هندو
- ۲ تفاوت هندویزم و هندوتوا با دین هند
- ۳ باورها
- ۴ پیشینه
- ۵ ایزدان
- ۶ شاخهها
- ۷ نگارخانه
- ۸ جستارهای وابسته
- ۹ پانویس
- ۱۰ منابع
- ۱۱ جستارهای وابسته
ریشه نام هندو
هندو برگرفته از نام رودخانه سند است که ایرانیان قدیم به عنوان منطقه جغرافیایی سرزمین پهناور و تمدنی در اطراف رودخانه سند اطلاق میکردند. این تمدن را موهنجودارو و هاراپا نیز نامیدهاند.
اسکیلاکس که از طرف داریوش یکم، مأمور پیمودن رود سند بود، نام هندوس را در نوشتههای خود بکار بـردهاست. اما بعدها در دوره اسلامی نام هندو علاوه بر جغرافیا به مذهب مردم این منطقه نیز گفته شد. بعدها خود هندوها نیز خود را هندو نامیدند و هندو نام رسمی این آیین یا دین شد.[۲]
حدود هشتاد درصد از جمعیت کشور هندوستان پیرو آیین هندو هستند.[۳] حدود ۳۰ میلیون نفر دیگر از پیروان هندوئیسم نیز در دیگر کشورهای جهان زندگی میکنند
تفاوت هندویزم و هندوتوا با دین هند
بعضی افراد بین هندوئزم (هندوتوا) و تبلیغ دین هندو تفاوت قائل شدهاند. هندوتوا تبلیغ فرهنگ هندی است که مذهب هندو فقط یک جزء یا پاره آن است. هندوتوا دربرگیرنده مجموعه زیادی از آداب و رسوم هندی نیز هست که ممکن است مربوط به مذهب نباشد. برخلاف سایر ادیان جهانی، هندوئیسم را نمیتوان برپایه یک اقتدار یا جزمباوری اصلی ریشهگرفته از یک موجودیت روحانی یا یک کتاب مقدس تعریف کرد. هندوان مفهوم یکتاپرستانه «خدای خدایان» را میشناسند، و اغلب هنگامی که از خدا سخن میگویند به یک ربالنوع خاص هندو اشاره دارند، اما هندوئیسم، متضمن چندخداپرستی و فرقهگرایی است؛ بنابراین، هندوان با اعتراف ضمنی به محدودیت دانستههای انسان، توافق کردهاند که دربارهٔ اصول عقاید توافق نداشته باشند. در نتیجه هندوئیسم بیشتر بر کردار تأکید دارد تا بر عقیده؛ و زیربنای اخلاقی آن تکثّری تقریباً نامحدود دارد.[۴]
برای دستیابی به آرمانهای هندوگرایی، افراد میتوانند رویکردهای گوناگونی را پیشه کنند. از آنجا که باورهای کهن و نو در هندوگرایی در کنار هم جریان دارند، باورها و رویکردهای هندوها گاه متناقض به نظر میآیند. هندوئیسم با نداشتن یک نظام عقیدتی یکپارچه و یک کتاب مقدس به عنوان هسته اصلی، توجهی به تقسیم جهان به مؤمن و غیر مؤمن ندارد.[۴] هندوئیسم همانقدر که یک دین است، یک شیوه زندگی نیز هست. هندوان در یافتن راهی که باید در پیش گیرند از آزادی زیادی برخودارند، اگر چه آنان برای تشخیص آنکه در موقعیتی خاص، کردار درست و درخور کدام است، همواره با نگرانیهایی روبرو هستند، اما این دین انعطاف زیادی از خود نشان میدهد.[۴]
این امر باعث شده که در طول زمان و در جوامع گوناگون هندو در سراسر جهان با تنوعی بعضاً گیجکننده در باورها و کردارها روبرو شویم.[۴]
این آیین تغییر یافتهٔ آیین ودایی هند است. دین آریاییهای مهاجر به هند که متون آن اشتراکات بسیاری با اوستای زردشت دارد. باورهای اقوام بومی هند، مانند تمدن درهٔ موهنجودارو، در خدایانی مانند رودره تجلی یافت که در دوران بعد در قالب خدایان اصلی آیین هندو متجلی شد.
باورها
اصول دین هندو عبارت است از اعتقاد و احترام به کتابهای باستانی و سنتهای دینی برهمنان و پرستش خدایانی که به ظهور آنها در دورههای کهن باور دارند. عدم اعتقاد به بهشت و جهنم که در ادیان ابراهیمی توصیف شدهاست. اعتقاد به زایش مکرر یا وازایش (تناسخ) به معنی اینکه هر انسانی پس از مرگ مجدداً در شکل دیگری متولد میشود. بخش عمده هندو توا بر پایه فرهنگ و سنت به یادگار مانده از پیشینیان است؛ و رعایت مقررات طبقات اجتماعی در معاشرت و ازدواج، همچنین احترام به موجودات زنده، بهویژه گاو، به عنوان نماد حاصلخیزی زمین، از اصول آن دین است. لفظ «اُم» به معنای آمین برای هندوان بسیار تقدس دارد و از سویی اسم اعظم الهی بهشمار میرود و از این نظر به اسم اعظم یهوه در دین یهود شباهت دارد.[۵]
با وجود گوناگونی زیاد در میان شاخههای هندوگرایی و پیروان آن، چند باور اولیه در همه آنها مشترک است. این باورهای اولیه عبارتند از باززایی (دوباره زاده شدن)، امکان رهایی از باززایی توسط رستگاری؛ و باور به قوانین کارما (هر چه بکاری همان بدرَوی) و دارما (نظم ذاتی و درونی اشیاء و پدیدهها). روش زندگی هندوها پیرامون این مفاهیم شکل میگیرد.[۱]
به باور هندوها، یک روح واحد کیهانی به نام برهمن وجود دارد. هر موجود زنده یک روح ذاتی (آتمان) و خدایی دارد که با برهمن یکی است. از آنجا که موجودات زنده این را درک نمیکنند و فریب این تصاویر ناماندگار جهان ظاهری را میخورند روحهای ذاتی افراد در تله بدنها گیر افتاده و نمیتواند به برهمن بپیوندد. تنها زمانی که فرد این یگانگی ارواح (وحدانیت وجود) را کاملاً درک کرد، آتمان میتواند از چرخه زایش دوباره و قانون کارما بگریزد و به برهمن جاویدان بپیوندد.[۶] در آئین هندو، برهمن به ۲ صورت تعریف میشود: نیرگونا برهمن(Nirguna) و سگونا برهمن(saguna). نیرگونا برهمن اصلی را بازگو میکند که برهمن را بالاتر از حس بشری و سخن و کلمه میداند و بیان میدارد که روح واحد جهانی غیرقابل توصیف است. اما سگونا برهمن سعی در شناساندن برهمن با صفات قابل لمس دارد. اصل سگونا برهمن، برهمن را به شکل خدایان مختلف قابل پرستش میداند. دین برهمایی دارای سه خدا مرد با نامهای: برهما، ویشنو و شیوا است. خدایان زن آئین هندو شامل پارواتی، دوی، و لاکشمی میباشد.
در هندوئیسم، یوگا، پارسایی صوفیوار، مراقبه و پرستش ایزدان به عنوان راههای گریختن از باززایی دانسته میشوند.[۶]
آئین هندو در قدیم دین برهمایی خوانده میشد که به برهما، خدای هندوان اشاره میکند.[۷] امروزه پیروان این آئین را هندو مینامند. شهر مذهبی برهماییان بنارس میباشد. مهمترین نوشتار در این دین وداها و اوپانیشادها میباشند.
در هندوئیسم آفریننده و آفریده یکی هستند و دو روی یک سکهاند.
علیرغم باور به تناسخ و زندگیهای پیدرپی یا سامسارا در دین هندو٬ آنها به شکلی از بهشت و جهنم ٬ بینابین زندگیهای متوالی٬ باور دارند.هر انسان و یا حیوانی که بمیرد روحش به جهان مردگان بـرده میشود . آنجا جاییست که فرمانروا یاما (Yamaraja) که حکمران جهان مرگ است در آن سلطنت میکند . ماموران فرمانروا یاما روح موجود مرده را نزد یاماراجا میبرند تا اعمال خوب و بد او برای فرمانرواخوانده شود . آنگاه یاماراجا حکم مناسب را صادر میکند تا روح مورد نظر به بهشت(svarga loka) و یا جهنم (Naraka loka) بـرده شود .ازآنجا که هر کسی در طول زندگیاش گناهانی انجام داده است معمولاً روح فرد ،حداقل مدت کوتاهی به جهنم بـرده میشود و سپس بعد از پاک شدن گناهش به بهشت میرود. تنها سه گروه به جهنم بـرده نمیشوند:افراد مقدس که همهٔ زندگیشان را صرف عبادت کردهاند ،کسانی که در مکانهای مقدس بمیرند و افرادی که به درجهٔ رستگاری(moksha) و رهایی از تولد مجدد رسیده باشند . بعد از اینکه ارواح مردگان پاداش خوبیها و جزای بدیهای خود را گرفتند دوباره در موقعیت و شکل متناسب با کارمای خود متولد میشوند.[۸]
دارما را میتوان به دین، قانون، تکلیف، عدالت و بسیاری مفاهیم دیگر ترجمه کرد اما در واقع شامل همه این مفاهیم میگردد. دارما به عنوان تکلیف، وظیفه منظم فرد است که در هر شرایطی به نحوی عمل کند که عدالت تحقق یابد. یعنی به شکل مقتضی و مناسب عمل کند.
هیچ چهرهٔ مقتدری را نمیتوان در میان هندوان سراغ گرفت که مدعی آن باشد که مبیّن حقیقت مطلق، انحصار قوانین نافذ و الگویی با کاربرد جهانی باشد.
هندوئیسم شکل تکامل یافته جانمندباوری (آنیمیسم) است و به همین دلیل بنیانگذار آن شناخته شده نیست. این آیین گونهای فرهنگ، آداب و سنن اجتماعی است که با پاکسازی نفس و ریاضت همراه شده و در تمدن و حیات فردی و جمعی مردم هندوستان نقش بزرگی داشتهاست.[۵]
پیشینه
ریشهای هندوگرایی به دوران نوسنگی و دوره هاراپی (۵۵۰۰ تا ۲۶۰۰ پیش از میلاد) بازمیگردد. مردمان باستان در سراسر جهان باورهای شَمَنی داشتند و هندواروپاییان نیز از این قاعده جدا نبودند. شمنباوری شاخه آریایی در هند خود را به صورت باورهای تانترا نشان داد و تانتراها از سرچشمههای آیین هندوئیسم بهشمار میآیند. این باورهای نخستین بعدها در میان آریاییان اشکال نوینتری به خود گرفته و سنتی را پدید آوردند که سنت وِدایی نامیده میشود و این سنت در نوشتههایی به نام وداها تبلور یافتهاست.
هندیان باستان گوشت گاو میخوردند اما به مرور زمان در سنت ودایی خوردن گوشت گاو به عنوان نماد حاصلخیزی زمین، گـ ـناه بهشمار آمد. همچنین کمکم با رشد آگاهی بهطور کلی خوردن گوشت بدن موجودات زنده مکروه و در بسیاری نقاط حرام دینی مشخص گردید… از این رو آنان تغذیه خود را به غلات و میوه خواری و حبوبات و سبزیجات (برگها؛ و قسمتهایی از گیاهان که چیدن آن به حیات کلی آنان صدمهای وارد نکند) تغییر پیدا کرده و محدود شد! ضمناً هرگونه آزار و اذیت هر نوع موجود زندهای شدیداً نهی و عملی شرارت آمیز و گـ ـناه آلود بهشمار آمد. با گذر زمان باور به جهان آخرت و سپس باور به زایش دوباره (تناسخ) نیز وارد چارچوب عقیدتی هندوها شد. در پی آن هندوها به این معتقد شدند که ما انسانهای روی زمین، روانهای بیدارنشده و ناآگاهی هستیم که در چرخهای دردناک از زایش و مرگ گرفتار آمدهایم و راه رهایی از این چرخه و رسیدن به رستگاری این است که با مراقبه (درونپویی) و انضباط شخصی برای برونجستن از این چرخه به اندازه کافی امتیاز جمع کنیم.
آداب و رسوم پیچیده و طولانی روحانیون (برَهمَنها) و فاصله گرفتن آنها از مردم، و همچنین نظام طبقاتی سخت در جامعه هند (وجود کاستها) باعث پدید آمدن جنبشهای اعتراضی مذهبی در هند در سده ششم پیش از میلاد شد؛ بوداگرایی و جایینباوری دو جنبش مهم اعتراضی علیه هندوئیسم بودند که در این دوره پدید آمدند.[۹]
سدهها بعد، با ایجاد پادشاهی موریا، و گرویدن شاه آشوکا به بوداگرایی، هندوها که چیرگی آیین بودا را تهدیدی برای کیش خود یافتند، ناچار به تجدید ساختار در هندوئیسم شدند و برخی باورهای بودایی همچون مفهوم کارما (امتیازهای کردار نیک) و قابل انتقال بودن کارما به زندگیهای بعد هر فرد را وارد نظام عقیدتی هندوئیسم کردند. همچنین به منظور قابل دسترستر کردن دین هندو برای عموم، روحانیون هندو مسئله پرستش ایزدهای شخصی برای هر فرد مؤمن را مطرح کردند و بدینطریق نقش ایزدهای ویشنو، شیوا، کریشنا و راما برجسته شد و نقش ایزدهای اصلی دوره ودایی ازجمله ایندرا کاهش یافت.[۱۰]
در اواخر سده هشتم میلادی، فیلسوفی به نام شانکارا این موضوع را مطرح کرد که براهما و آتمان (ذات نفس) هر دو در اساس یکی هستند و ایزدان شخصی مورد پرستش هندوها نمودهای ناقصی از یک براهمای برتر است که «بیچون» است و با صفاتی که میشناسیم قابل تشخیص نیست.[۱۰]
بعدها داستانهای حماسی مهاباراتا و بهویژه ۱۸ گفتار از آن به نام باگاوادگیتا در میان هندوان به عنوان متون مقدس محترم داشتهشد. در باگادوادگیتا، ایزد کریشنا به جنگاوری به نام آرجونا در مورد حقیقت آموزش میدهد. با گذر زمان طالعبینی از طریق اخترشماری نیز از سنتهای رایج و مهم در میان هندوها شد.
با ورود اسلام به هند در زمان غزنویان، تصوف اسلامی نیز بر هندوئیسم تأثیرگذار شد و یکتاپرستی اسلام نیز گرایشهای یکتاباوری در هندوئیسم را پررنگتر کرد. ورود اسلام همچنین باعث جبهه گرفتن هندوها و تقویت باورهای دینی آنها در جامعه شد.
در میان سدههای نهم و هیجدهم میلادی، جنبشهای موسوم به باکتی دست به تجدید حیات هندوگرایی زدند و با فاصله گرفتن از آموزههای خشک شانکارا تمرکز هندوئیسم را بیشتر بر ارتباط قلبی مؤمن با ایزدها از طریق ایثار، تسلیم و وقف کردن توان و زمان، قرار دادند.[۱۱] از سده نوزدهم به اینسو هندوها بر جامعه مجزایی که نسبت به دیگر ادیان پیرامون خود دارند واقفتر شدند و به تعاریف مشخصتری از دین و جامعه خود را روی آوردند.
ایزدان
هندوان به عده بیشماری از ایزدان آسمانی و زمینی با نامها و صفات غریب معتقدند و به آنها کرنش میکنند و برای هر یک بتخانههای با شکوهی میسازند. این ایزدان با هم خویشاوندی سببی و نسبی دارند و ویژگیهای جسمی و روحی هر یک به تفصیل و با ذکر جزئیات در کتب مقدس و فرهنگ دینی هندوان آمدهاست. باور به جلوهگری خدایان به شکل انسان و حیوان در ادوار مختلف، نیز بسیار جلب نظر میکند دستهبندی خدایان در ارتباط با طبقات اجتماعی نیز مرسوم است.
براهما یا همان آفریننده، ویشنو، پاسدار و نگاهبان، و شیوا، نابودکننده کائنات، تثلیث آیین هندو را تشکیل میدهند. همسر براهما، ساراسواتی، ایزدبانوی دانش و هنر است. همسر شیوا، پارواتی، ایزدبانوی نیرو و توان است. لاکشمی نیز الهه ثروت است؛ و آدمی به هر سه اینها، دانش و قدرت و ثروت، نیاز دارد.[۱۲]
برخی از معروفترین ایزدان هندو عبارتند از:[۵]
- آگنی (Agni) یعنی آتش؛
- وارونا (Varuna) یعنی آسمان؛
- ایشوار (Isvara) یعنی قادر متعال؛
- رودرا (Rurdra) یعنی وحشتناک؛
- راما (Rama) یعنی دلپذیر؛
- کریشنا (Krishna) یعنی آبی پررنگ؛
- یاما (Yama) یعنی ارابه ران معادل جم در آیین زردشت) که خدای حاکم بر ارواح مردگان است.
- اشوین (Asvin) یعنی اسبسوار، عنوان دو تن از فرشتگان آیین هندو است.
هندوان بر این باورند که این پزشکان آسمانی برای انسان تندرستی، نیکبختی و دارایی به ارمغان میآورند. پرستندگان بت مؤنث زشتروی کالی به معنای سیاه معتقدند هدایای ویژه این بت را باید از طریق راهزنی به دست آورد و تقدیم بتخانه کرد. البته معمولاً بتان را بسیار زیبا میسازند تا آنجا که بت در شعر فارسی کنایه از محبوب زیبا است.[۵]
شاخهها
ویشنوپرستی، شیواپرستی، شاکتیپرستی و سنت اسمارته شاخههای اصلی هندوگرایی هستند:
ویشنوپرستی
ویشنوپرستی یک کیش یکتاپرستانه در دین هندوئیسم است که در آن ایزد ویشنو یا یکی از ۱۰ شکل کالبدیافته او (آواتارهای او) پرستیده میشود. ویشنوپرستان همچون شیواپرستان بر این باورند که تنها یک خدا وجود دارد که هم در درون جهان آفریدگان حضور و نفوذ دارد و هم در بیرون از آن قرار دارد. این باور با اعتقاد دینهای ابراهیمی که خدا را جدا از آفریدگان و بیرون از مخلوقات میداند تفاوت دارد. ویشنوپرستی همچون دیگر فرقههای هندو به تعداد زیادی ایزد در ردههای پایینتر از خدای اصلی باور دارد. از تثلیث کهن هندوان، برهما، ویشنو، و شیوه، هیچیک خدایان اصیل آریایی نیستند. از میان همه این صور اعتقادی، پرستش ویشنو جنبه شاد و مطلوب دین هندویی را منعکس میکند. او حاصل تلفیق خدای خورشید آریایی با خدایان بومی است و یکی از دو فرقه اصلی و بزرگ آیین هندو حول پرستش او شکل گرفتهاست.[۱۳] مهابهاراتا هزار نام و لقب برای ویشنو برشمردهاست.
شیواپرستی
شیواپرستان شیوا را به عنوان خدای یگانه میدانند که هم در آفریدگان حضور و نفوذ دارد و هم در بیرون از آنها. شیواپرستی قدیمیترین فرقه هندو و یکی از مهمترین آیینهای مردم هندو است و رشتهای طولانی از فرزانگان و قدیسان را به خود دیدهاست. شیواپرستی با پارسایی و ازخودگذشتگی مذهبی زیادی همراه است و جنبههای صوفیانه دارد. شیوا در این آیین به صورت شیوا «پادشاه رقـ*ـص» Nataraja (تصویر سمت راست) که تجسم انسانی شیوا است پرستیده میشود. رقـ*ـص شیوا که تاندوه Tāṇḍava نام دارد رقصی ایزدی است که منشأ چرخه آفرینش، حفظ آفریدهها، و فروپاشی و مرگ آنها است.
هدف شیواپرستان عبارت است از رهانیدن روح خود از بردگیها و بندگیها و دست یابی به ماهیت شیوا. شیواپرستان، پیشانی خود را با سه خط افقی علامت میگذارند، این سه خط سه جنبهٔ مختلف شیوا را نشان میدهد.
شاکتیپرستی
شاکتیپرستی به معنای نظریهٔ قدرت یا نظریهٔ خدایی، بر عبادت شاکتی یا دوی - مادر الهی هندوها - به عنوان پروردگار مطلق و غایت الوهیت، تمرکز دارد. در آموزههای شاکتیپرستی به دِوی (به معنای الهه) به عنوان عالیترین برهمن خویش، یا یکی که دومی ندارد، نگریسته میشود. تمامی اشکال دیگر الوهیت زنانه یا مردانه صرفاً مظاهر وجودی گوناگون او در نظر گرفته میشود. در جزئیات مربوط به فلسفه و اعمال، شاکتیپرستی به شیواپرستی شباهت دارد. با این حال، شاکتاس، که همان پزشکان شاکتیپرست هستند، بیشترین تمرکز تمامی نیایشهای خویش را بر شاکتی، به عنوان جنبهای زنانه و پویا از اوج اعلای الوهیت قرار دادهاند.
سنت اسمارته
پیروان این سنت متون موسوم به یادآوردهها (اسمرتی) را مبنا قرار میدهند. سنت اسمارته دوگانهپرست نیست و یگانهگرا است. اسمارتهباوران پرستش اشکال مهم خدا یعنی گانش، شیوا، ویشنو، سوریا، و اسکاندا را میپذیرند. سنت اسمارته طریقتی همراه با مراقبه و فلسفه است و بهطور کل به عنوان آیینی آزادگرا و غیرفرقهگرا دانسته میشود. هر اسمارتهباور آزاد است آن شکل از خدا را که میخواهد بپرستد و از آن شکل ایزدی درخواست کمک برای رهایی از چرخه تولدهای ادواری کند.
نگارخانه