خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Mina22

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/1/23
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
1
امتیاز
26
سن
50
زمان حضور
5 ساعت 48 دقیقه
سلام من یه رمان چند سال پیش خوندم در مورد یه زن بود که با بچش میخوان برن جایی و شوهرش نمیتونه باهاش بره تو راه یه دختر که کنار این دختره نشسته مواد میزاره تو ساکش وفتی به ایست میرسن چون زنه داخل اتوبوس هم بوده حالش بد میشه مأمورا بهش مشکوک میشن وقتی ساکشو می‌گردن مواد پیدا میکنن دستگیرش میکنن میبرنش زندان شوهر زنه هم به زور خانوادش میخواد طلاق بگیره زنه هم تو زندان با یه مرده که سرگرده آشنا میشه بعد چند وقت که میخوان زنه رو انتقال بدن سرگرد میخواد ببرتش که بهشون حمله میشه این میشه آغاز سفرشون ببخشید خیلی شد ولی اگه اسمشو میدونی بگید خیلی دنبالش گشتم ولی نیست
در چشم من طلوع کن


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 

Mina22

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/1/23
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
1
امتیاز
26
سن
50
زمان حضور
5 ساعت 48 دقیقه
سلام...
یه رمانی بود که پسره یه کارگاه چوب بری داشت که میز و مبل و... درست میکرد بعد دختره داستان و این پسر یه دوست مشترک داشتن که به هم معرفی میشن و این دختره که دانشجو بود میرفت اونجا طرح میزد برای مبل که قرار بود تو یه نمایشگاهی شرکت کن بعد چند وقت که کارشون میگیره یه سوله میگیرن ولی اون سوله آتیش میگیره و دختره یادم نمیاد چرا ولی بخاطر پسره مجبور میشه بره حالا بعد چند سال دوباره برگشته ایران میره تو شرکت همون پسر که کار کنه
امیدوارم اطلاعات کافی داده باشم:) خیلیییی دنبااالشم
پ.ن: فک کنم اسم پسره امیرحافظ بود و اسم شرکت پسره هم پیچک سبز یا چنین چیزی
سقوط یا سقوط نرم


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 

Mina22

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/1/23
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
1
امتیاز
26
سن
50
زمان حضور
5 ساعت 48 دقیقه
سلام من قبل یه رمان خونده بودم یه دختری بود که یکی از پسرای فامیلشون برای درس خوندن میره خارج بعد از فکنم 6 سال برمیگره و اینا میرن استقبالش تو فرودگاه و ازونجایی که دختره خیلی بزرگ شده بود پسره اینو نمیشناسه بعدش معرفیش میکنن و پسره میشناستش بعدش دختره کم کم عاشق پسره میشه ولی پسره نمیدونه و یه پسره دیگه هم بود که عاشق دختره میشه و دختره با اون ازدواج میکنه ولی اون از کوه میفته و میمیره
تویی در آسمان قلبم


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 

Mina22

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/1/23
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
1
امتیاز
26
سن
50
زمان حضور
5 ساعت 48 دقیقه
سلام.خواهشا کسی که اسم این رمان رو می‌دونه، بگه.



یه پسری بود که چهره معصوم و خیلی خوشگلی داشت بخاطر همین خوشگلیش هم کلی دشمن داشت دیوانه وار عاشق یه دختر زیبای گل فروش میشه اما اون دختر که بیخبر از این عشق پنهانیه بعد از یه مدت به دلایلی مجبور میشه بی خبر از اون شهر بره پسره هرچقدر دنبالش میگرده پیداش نمیکنه مشکل روانی پیدا میکنه وتب شدیدمیکنه و میوفته گوشه بیمارستان اسم شخصیت ها هم خاطرم نیست فقط یادمه به جا پسره که مریض شده و حالش خیلی بده تو خونه گل میبینه ودوباره یاد دختر میفته وغش و تشنج میکنه مدام تشنج میکرده.


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 

Mina22

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/1/23
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
1
امتیاز
26
سن
50
زمان حضور
5 ساعت 48 دقیقه
اسم این رمان رو هم اگه می‌دونید، بگید.
پسره برای بدست اوردن علت یه بیماری که خودش هم درگیرشه و البته پدر دختره مسببش بود. اسم پسره فکر کنم بهراد بود با بهرام که دختره رو میدزده و میاره تو آزمایشگاهش که سریعتر به نتیجه برسن.

پدر دختره قبلاً آزمایشهای مختلفی انجام می‌داده اونم روی زن‌های باردار که بعد بچه‌هاشون دچار یه نوع بیماری میشدند که درمونی نداشتن.


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 

Mina22

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/1/23
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
1
امتیاز
26
سن
50
زمان حضور
5 ساعت 48 دقیقه
سلام. یه رمان بود پسره خواننده بود و عاشق دختری که بهم میرسن اما نمی‌دونم دختره برای چی می‌ره مسافرت که هواپیما سقوط می‌کنه و پسره فکر می کنه که دختره مرده. همش سرخوش می‌کنه اونم تو ویلای خودش. اما بعد یه جایی پیداش می‌کنه که با یه اکیپی موسیقی میزد. اونم همونجا باهاشون موند و می‌خوند. دختره حافظه‌ش رو از دست داده بود. با اینکار و پیله کردن پسره، حافظه‌ش رو بدست اورد


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 

Razi82sa

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
3/2/23
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
0
امتیاز
25
سن
21
زمان حضور
16 دقیقه
سلام من دنبال یک رمانی هستم که پسره در قدیم که سرباز بود عاشق دخترخالش بود بعد دختر خالش مریضی قلبی داشت وقتی باهم ازواج کردن صبح عروسی وقتی از خواب بلند شد دید دختره مرده بعد اومد زمان حال و پسر وضع مالیش خوب شد شرکت داشت و بعد دختر داستان اومد


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 

nhaliiiii

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
5/2/23
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
1
امتیاز
26
سن
19
زمان حضور
25 دقیقه
سلام من دنبال یه رمان میگردم حدود ۴,۵ سال پیش توی روبیکا بصورت انلاین دنبالش مبکردم ولی اسمشو یادم نیست . رمان به زبان دختریه (دقیق اسمشو یادم نیست ) که پسر عموش بعد چند سال که خارج درس خونده برمیگرده و تو خونه اونا زندگی میکنه اسم پسره امیر حسینه و اسم داداشش هم امیر علی ، فقط همینو یادمه اگه کسی یادش هس یا خبر داره بهم بگه خیلی ممنون میشم اخه در ب در دنبال رمانشم


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 

Saradfr

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
12/2/23
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
0
امتیاز
25
سن
20
زمان حضور
15 دقیقه
دختر داستان نقاش بود با دوستش برای نقاشی دیوار یک عمارت میرن و دختره خودش نامزد داره
اما خان و مالک عمارت کسی به اسم عماد سالار هست که عاشق دختره میشه و اونو مجبور می‌کنه از نامزدش جدا شه و به عقد خودش در میاره و تمام تلاشش و می‌کنه که دختره عاشقش شه


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 

*Sara

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
7/2/23
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
0
امتیاز
25
سن
49
زمان حضور
1 ساعت 17 دقیقه
سلام دوستان من دنبال داستانی هستم که دختره اسمش رومیسا ست که تو بچگی خواهرش تو دریا غرق شده و مادرش اونو مقصر می‌دونه و رومیسا مشکل قلبی داره که متخصص قلبش امیرحافظ اسمشه که عاشق هم میشن


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا