خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

TOOKA

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
12/9/22
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
2
امتیاز
46
سن
51
زمان حضور
1 ساعت 6 دقیقه
سلام من یه رمان چند سال پیش خوندم در مورد یه زن بود که با بچش میخوان برن جایی و شوهرش نمیتونه باهاش بره تو راه یه دختر که کنار این دختره نشسته مواد میزاره تو ساکش وفتی به ایست میرسن چون زنه داخل اتوبوس هم بوده حالش بد میشه مأمورا بهش مشکوک میشن وقتی ساکشو می‌گردن مواد پیدا میکنن دستگیرش میکنن میبرنش زندان شوهر زنه هم به زور خانوادش میخواد طلاق بگیره زنه هم تو زندان با یه مرده که سرگرده آشنا میشه بعد چند وقت که میخوان زنه رو انتقال بدن سرگرد میخواد ببرتش که بهشون حمله میشه این میشه آغاز سفرشون ببخشید خیلی شد ولی اگه اسمشو میدونی بگید خیلی دنبالش گشتم ولی نیست
سلام عزیزم . رمانی که دنبالشی ( درچشم من طلوع کن)است . عالی و بینظیره


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
Reactions: Zeynooam و Reyhan.t

نرگس حسنی

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
22/9/22
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
0
امتیاز
45
سن
26
زمان حضور
16 دقیقه
سلام من دنبال یه رمان تقریبا قدیمی ام که شخصیتهاشون پزشکن و توی بیمارستانه. دختره تاثا جایی که یادم میاد تازه شکسته عشقی خورده و به یه بیمارستان جدید میاد که اقای دکتر خوشتیپمونو میبینه. اگه کسی میدونه کمک کنه ممنون میشم.
سلام من دنبال یه رمان تقریبا قدیمی ام که شخصیتهاشون پزشکن و توی بیمارستانه. دختره تاثا جایی که یادم میاد تازه شکسته عشقی خورده و به یه بیمارستان جدید میاد که اقای دکتر خوشتیپمونو میبینه. اگه کسی میدونه کمک کنه ممنون میشم.
اسم پسرش آرتام مهرزاد بود ولی کتابش رو یادم نمیاد


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 

نرگس حسنی

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
22/9/22
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
0
امتیاز
45
سن
26
زمان حضور
16 دقیقه
سلام من دنبال یه رمان تقریبا قدیمی ام که شخصیتهاشون پزشکن و توی بیمارستانه. دختره تاثا جایی که یادم میاد تازه شکسته عشقی خورده و به یه بیمارستان جدید میاد که اقای دکتر خوشتیپمونو میبینه. اگه کسی میدونه کمک کنه ممنون میشم.
پیدا کردمممم دروغ شیریینننن


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 

AyDa13_73

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/10/22
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
0
امتیاز
45
سن
29
زمان حضور
1 ساعت 7 دقیقه
سلام دوستان من چندوقت دنبال دو تا رمان هستم
اولی موضوعش اینطوری بود که زن و شوهری بودن که بچه دار نمی‌شدن و مرده دکتر بود خواهر مرده دوستی داشت که حامله بود بهش میگن که بیا بچه رو بده به اینا اونم قبول میکنه اما بعد زن مرده فوت میکنه و حتی اونجای رو یادمه دختر شمال بچه اش رو به دنیا میاره و بعد فکر میکنه مرده اما نمرده بود و مرده بچه رو برداشته بوده رفته بود
دومی هم دختر بود که مادر و پدرش جدا شده بودن و پدرش عرب بوده و مرده بوده اشتباه نکنم پدرش جز بزرگهای ایل بود و این با عمه خانومش زندگی میکرده و تو سن کم خون بس میشه اما بعد از شب عروس شوهر و بردار شوهرش واسه تحصیل میرن خارج از کشور و بعد دختر حامله میشه و چون مادرش پرستار بوده بهش میگه بچه مرده اما در واقع مادر به اسم پسر خودش از ازدواج دومش بزرگ میکنه


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 

H3com

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
22/10/22
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
0
امتیاز
45
سن
24
زمان حضور
20 دقیقه
سلام
دنبال یه رمان هستم که دختره مهندسه و توی یه شرکت خانوادگی کار میکنه، سبزه هست و بنظر خودش چهره معمولی داره . پسر یکی از دوستای خانوادگیشون دکتره و چشمای سبزی داره و خیلی اذیتش میکنه و حتی دختره رو مجبور میکنه با یه آقای سن بالا ازدواج کنه . و در نهایت باهم ازدواج میکنن اما بعد از یه مدت از هم طلاق میگیرن و خیلی کشمکش دارن .


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 

Shin81

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
5/10/22
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
1
امتیاز
46
سن
21
زمان حضور
9 ساعت 31 دقیقه
سلام وقتتون بخیر
رمان درباره دختریه که همسرش که پسرخالش هم بود(مسعود)بهش میگه که ازت خسته شدم و به بهانه بچه دار نشدن درخواست طلاق میده اما در واقعیت با یه خانوم دیگه ای قرار ازدواج گذاشته
بعد از جدایی نامزدی برادر دختر داستان(سیاوش)و خواهر شوهر دختره (سارا)هم بهم میخوره درحالیکه همو خیلی دوست دارن و سیاوش هم با دختر دیگه ای(ژیلا) نامزد میکنه از لج خانواده ی خالش. اما بعد از مدتی از ژیلا جدا میشه و با سارا عروسی میکنه
دختر مدتی افسردگی میگیره برای اینکه حال و هواش عوض بشه میره شمال خونه ی مادربزرگش اونجا با پسر یکی از دوست های مادربزرگش که اهل اصفهانن اشنا میشه
اون اقا قبلا یه بار به اجبار پدر خودش و پدر همسر سابقش ازدواج کرده بود یه پسر 8 یا 9 ساله و یه دختر 3 یا 4 ساله داشت بعد از فوت پدر هاشون همسر سابقش درخواست طلاق میده و از هم جدا میشن
بعد از مدتی اشنایی از هم خوششون میاد و باهم ازدواج میکنن و دختره هم که رشتش خیاطی بود یه مزون تو اصفهان میزنه (اونجا زندگی میکنن) و طبقه بالای مزون هم یه ارایشگاه میشه برای خواهرزاده همسرش این خواهرزاده پدر و مادرش رو از دست داده و بعدا با برادر دوم دختره بیشتر اشنا میشه و از همدیگه خوششون می اد
سعی کردم هرچی یادم میاد رو بنویسم ولی درمورد اسم ها مطمئن نیستم
ممنون میشم راهنمایی کنید


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 

Nafas.tavasoli

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
19/5/21
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
4
امتیاز
71
سن
36
زمان حضور
47 دقیقه
سلام من دنبال یه رمانم که پسره دختره رو به عنوان خدمتکارش میارش خونش زیاد یادم نیست ولی پسره دختره رو مجبور میکنن با هم می رن کیش سوار کشتی میشن پسره دختره می ندازه تو یه اتاق پر از جنازس بعد دختره یه بار تو کیش فرار میکنه ولی پسره میگیرتش می‌زندش.. بعد پسره عاشق دختره میشه بعد دختره فرار میکنه پسره مشهد ولی باز دلش نمیاد باز بر میگرده پیش پسره


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
Reactions: Shin81

Nafas.tavasoli

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
19/5/21
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
4
امتیاز
71
سن
36
زمان حضور
47 دقیقه
سلام من دنبال یه رمانم که دختره با پسره مسابقه رقص می زارن که هرکی باخت راننده اون یکی بشه بعد دختره میبره پسره تا یه ماه مبردش مدرسه بعد عاشق هم میشن


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 

melika.dejavu

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
3/11/22
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
1
امتیاز
46
سن
21
زمان حضور
9 دقیقه
سلام. یه رمان هست خیلی سال پیش خوندمش. اگر اشتباه نکنم خارج از کشوره و شخصیتا ایرانی نیستن. درباره یه شهر خیلی دور افتاده ایه که یه دختر جوون که تازه وارد نیروی پلیس شده میره به اون شهر تا تو حل یه پرونده کمک کنه. وقتی میرسه به شهر میره تو یه مسافرخونه زندگی کنه که فکر کنم صاحبش یه مرد چاقه که با مادرش اونجا رو اداره میکنه. کم کم پای خون آشام ها به داستان باز میشه. این دختره هم میفهمه اون پلیسی که تو شهر هست خودش یه موجودیه (انسان نیست) یادمه بال داشتن و اینجور چیزا ... :)
تو همون اداره پلیس هم یه دری هست به زیرِ زمین. که اون پلیسه و ... از اونجا رفت و امد میکنن.
یه قسمتیشو یادمه دختره تو اداره توی یه کمد قایم میشه و حرفای چند نفرو گوش میکنه. یه جایی هم هست تو کلیسا چندتا خون آشام و ... میبینن.
اخرش هم دختره با اون پلیسه با هم از همون در میرن تو یه دنیای دیگه. فکر کنم چند جلد داشت و ترجمه شده هم بود.


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 

elaheh.1991

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/7/20
ارسال ها
49
امتیاز واکنش
1,638
امتیاز
153
سن
32
زمان حضور
5 روز 8 ساعت 29 دقیقه
سلام من یه رمان خواندم که دختره از دانشگاه میاد میبینه پدرش خودکشی کرده می‌ره خونه‌ی دوست پدرش زندگی می‌کنه بعد از چند سال زن ِدوست پدرش میمیره با دوست پدرش ازدواج می‌کنه و اینکه داخل شرکت اختلاس می‌کنه یکی از سهام دارا می‌فهمه کلی کتکش میزنه ، سهام داره زن و بچه ‌اش مردن بعد می‌فهمه خواهر ناتنیش زن این سهامدارست


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا