خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Saghár✿

سرپرست بخش عمومی
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
نگارشگر انجمن
کپیست انجمن
  
عضویت
28/2/20
ارسال ها
4,354
امتیاز واکنش
51,361
امتیاز
443
محل سکونت
☁️
زمان حضور
122 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
در ماشین رو وا کردم و خودم رو عین یه توپ انداختم توش. کاوان همون‌طور که یه دستش رو به فرمون تکیه داد بود گفت:
- یه‌کم با شخصیت‌تر بد نیستا!
کیفم رو پرت کردم روی صندلی‌های عقب و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان آی‌سونا (جلد اول) | ساغر کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: YeGaNeH، Karkiz، Parmida_viola و 37 نفر دیگر

Saghár✿

سرپرست بخش عمومی
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
نگارشگر انجمن
کپیست انجمن
  
عضویت
28/2/20
ارسال ها
4,354
امتیاز واکنش
51,361
امتیاز
443
محل سکونت
☁️
زمان حضور
122 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
کنار کاوان روی تـخت نشستم. کاوان دستی به موهای بورش کشید و رو به خاله گفت:
- خب امروز با خانوم‌جون حرف زدی؟
خاله گوشیش رو کنار گذاشت و گفت:
- آه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان آی‌سونا (جلد اول) | ساغر کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: YeGaNeH، Karkiz، Parmida_viola و 30 نفر دیگر

Saghár✿

سرپرست بخش عمومی
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
نگارشگر انجمن
کپیست انجمن
  
عضویت
28/2/20
ارسال ها
4,354
امتیاز واکنش
51,361
امتیاز
443
محل سکونت
☁️
زمان حضور
122 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
تا شب بارها و بارها تماس گرفت؛ اما من هر بار تماس رو رد می‌کردم. چطور اون می‌تونست فراموش کنه دختری داره؛ ولی من نمی‌تونستم فراموش کنم که پدری دارم؟ می‌دونم که ممکنه مامان یا خانم‌جان مجبورش کرده باشن که من رو ول کنه؛ ولی بااین‌حال باز هم نباید تک دخترش رو رها می‌کرد، اون هم دقیقاً در شرایطی که من از هر...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان آی‌سونا (جلد اول) | ساغر کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • خنده
Reactions: YeGaNeH، Karkiz، Parmida_viola و 31 نفر دیگر

Saghár✿

سرپرست بخش عمومی
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
نگارشگر انجمن
کپیست انجمن
  
عضویت
28/2/20
ارسال ها
4,354
امتیاز واکنش
51,361
امتیاز
443
محل سکونت
☁️
زمان حضور
122 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
صدای سابیدن دندون‌هاش رو به وضوح می‌شنیدم. بدون کوچک‌ترین اهمیتی به اتاقم رفتم و مشغول درس خوندن شدم.
***
- آی‌سونا هم خوبه! اتفاقاً الان داشتم می‌بردمش کلاس کنکورش.
با چشم‌هایی اندازه توپ بیلیارد نگاهش کردم که بی‌توجه به من ادامه داد:
- خب خداروشکر! حالا یه سر نمیاید تبریز؟
قیافه‌م رو مسخره کردم و گفتم:
-...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان آی‌سونا (جلد اول) | ساغر کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: YeGaNeH، Karkiz، Parmida_viola و 30 نفر دیگر

Saghár✿

سرپرست بخش عمومی
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
نگارشگر انجمن
کپیست انجمن
  
عضویت
28/2/20
ارسال ها
4,354
امتیاز واکنش
51,361
امتیاز
443
محل سکونت
☁️
زمان حضور
122 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
کلاس زودتر از تایم همیشگیش تموم شد. ریحانه و نارین بدون تعارف من پریدن توی ماشین و نارین گفت:
- خب حالا که زودتر تعطیل شدیم برون سمت کافه، این ریحانه‌ی بدبخت یه‌کم برای عرفان چشم و ابرو بیاد.
پوکر بهشون خیره شدم و گفتم:
- ماشین کاوانه. بعد هم دیر برسم نابودم می‌کنه.
نارین توی آینه ماشین رژ صورتیش رو تمدید...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان آی‌سونا (جلد اول) | ساغر کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: YeGaNeH، Karkiz، Parmida_viola و 30 نفر دیگر

Saghár✿

سرپرست بخش عمومی
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
نگارشگر انجمن
کپیست انجمن
  
عضویت
28/2/20
ارسال ها
4,354
امتیاز واکنش
51,361
امتیاز
443
محل سکونت
☁️
زمان حضور
122 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
تا ریحانه و نارین رو رسوندم خیلی دیر شد. هوا خیلی تاریک شده بود. هیچ کدوم از چراغ‌های دو طرف جاده روشن نبود و تاریکی محض همه‌جا رو فرا گرفته بود.
آروم با چهل‌تا می‌روندم. تو دلم خداخدا می‌کردم که کاوان دعوام نکنه. توی همین فکرها بودم که ماشین به یه چیزی برخورد...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان آی‌سونا (جلد اول) | ساغر کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: YeGaNeH، Karkiz، Parmida_viola و 26 نفر دیگر

Saghár✿

سرپرست بخش عمومی
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
نگارشگر انجمن
کپیست انجمن
  
عضویت
28/2/20
ارسال ها
4,354
امتیاز واکنش
51,361
امتیاز
443
محل سکونت
☁️
زمان حضور
122 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
وسط کویر بودم. آفتاب بدجور داغ بود و تموم بدنم داشت از گرما می‌سوخت. به‌خاطر تشنگی شدید لـب‌هام ترک خورده بود با هر نفس عمیقی که می‌کشیدم خونش راه می‌افتاد. سردرد شدید داشتم و چشم‌هام هر لحظه می‌خواست بسته بشه. تموم استخون‌هام درد می‌کرد و نای راه رفتن نداشتم. هرچند قدم راه که می‌رفتم زمین می‌خوردم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان آی‌سونا (جلد اول) | ساغر کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: YeGaNeH، Karkiz، Parmida_viola و 25 نفر دیگر

Saghár✿

سرپرست بخش عمومی
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
نگارشگر انجمن
کپیست انجمن
  
عضویت
28/2/20
ارسال ها
4,354
امتیاز واکنش
51,361
امتیاز
443
محل سکونت
☁️
زمان حضور
122 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
- خب دختر خوب شماره‌ یکی رو بده تا تماس بگیرم بیان دنبال کارت.
موهام رو به زیر روسری هدایت کردم و گفتم:
- شماره‌ی کسی رو حفظم نیست که.
پرستار سرم تعویض‌شده‌م رو سر جاش گذاشت و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان آی‌سونا (جلد اول) | ساغر کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: YeGaNeH، Karkiz، Parmida_viola و 22 نفر دیگر

Saghár✿

سرپرست بخش عمومی
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
نگارشگر انجمن
کپیست انجمن
  
عضویت
28/2/20
ارسال ها
4,354
امتیاز واکنش
51,361
امتیاز
443
محل سکونت
☁️
زمان حضور
122 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
کارهای ترخیصم رو انجام داد و به خونه برگشتیم. بدنم خیلی ناتوان بود و اصلاً نمی‌تونستم خیلی راه برم یا بخوام از پله‌ها دائماً بالا و پایین برم. کاوان موقتاً بعضی از وسایل ضروریم رو پایین آورد و توی اتاق خانم‌جون گذاشت.
***
شب بعد شام...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان آی‌سونا (جلد اول) | ساغر کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: YeGaNeH، Karkiz، Parmida_viola و 19 نفر دیگر

Saghár✿

سرپرست بخش عمومی
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
نگارشگر انجمن
کپیست انجمن
  
عضویت
28/2/20
ارسال ها
4,354
امتیاز واکنش
51,361
امتیاز
443
محل سکونت
☁️
زمان حضور
122 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
خاله بالای سر ما ایستاده بود و با تأسف به جفتمون چشم دوخته بود. نمی‌دونم داشت نقشه قتلمون رو می‌کشید یا از ریسکش برای به هم سپردن من و کاوان متأسف بود. هرچی که بود توی نگاه خاله چیز خوشایندی مشاهده نمی‌شد.
بالاخره بعد از اینکه با چشم‌های نازنینش ما رو لای نون تست گذاشت، کلیدهای توی دستش رو روی مبل...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان آی‌سونا (جلد اول) | ساغر کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: YeGaNeH، Karkiz، Parmida_viola و 16 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا