- عضویت
- 28/2/20
- ارسال ها
- 4,354
- امتیاز واکنش
- 51,361
- امتیاز
- 443
- محل سکونت
- ☁️
- زمان حضور
- 122 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
نفس راحتی از سر آسودگی کشیدم. شوخی خیلی مسخرهای بود. مثل خودش خم شدم رو به جلو و گفتم:
- شوخی خیلی مسخرهای بود.
و بعد از سر جام بلند شدم و بهسمت راهپله رفتم که صداش مانع از رفتن من شد:
- تو الان شوکه شدی و نمیخوای باور کنی.
روی پاشنه پام چرخیدم سمتش و با لبخند کجی گفتم:
- چیزی برای باور کردن وجود...
- شوخی خیلی مسخرهای بود.
و بعد از سر جام بلند شدم و بهسمت راهپله رفتم که صداش مانع از رفتن من شد:
- تو الان شوکه شدی و نمیخوای باور کنی.
روی پاشنه پام چرخیدم سمتش و با لبخند کجی گفتم:
- چیزی برای باور کردن وجود...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان آیسونا (جلد اول) | ساغر کاربر انجمن رمان ٩٨
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: