- عضویت
- 15/4/20
- ارسال ها
- 47
- امتیاز واکنش
- 1,328
- امتیاز
- 203
- سن
- 23
- محل سکونت
- کرج
- زمان حضور
- 21 ساعت 20 دقیقه
نویسنده این موضوع
مرد_انتقام
پارت_بیست ونه
ماشین سفید رنگ آمبولانس کنارمون نگه داشت
خیلی سریع دوتا مرد سفید پوش از داخل ماشین با یه جعبه بزرگ پیاده شدن
صدای سرفه مرد بلند شد و صورتش ازدرد جمع شد
امدادگری که کنارم بود سریع ماسک اکسیژنی رو صورت مرد گذاشت
آتل دور گردنش بستن
دستامو که خونی شده بود به پایین مانتوم مالیدم
وضعم خیلی داغون شده بود
سوزش ضعیفی...
پارت_بیست ونه
ماشین سفید رنگ آمبولانس کنارمون نگه داشت
خیلی سریع دوتا مرد سفید پوش از داخل ماشین با یه جعبه بزرگ پیاده شدن
صدای سرفه مرد بلند شد و صورتش ازدرد جمع شد
امدادگری که کنارم بود سریع ماسک اکسیژنی رو صورت مرد گذاشت
آتل دور گردنش بستن
دستامو که خونی شده بود به پایین مانتوم مالیدم
وضعم خیلی داغون شده بود
سوزش ضعیفی...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان مرد انتقام | Zahra_komando کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش: