- عضویت
- 15/4/20
- ارسال ها
- 47
- امتیاز واکنش
- 1,328
- امتیاز
- 203
- سن
- 23
- محل سکونت
- کرج
- زمان حضور
- 21 ساعت 20 دقیقه
نویسنده این موضوع
مرد_انتقام
پارت_نوزده
چهارسال پیش
از پشت درختی که نزدیک در بود سرک کشیدم،از پایه های فلزی چیده شده توی حیاط نور سفیدرنگی حیاطو روشن میکرد.
_یعنی این پسره کی بود؟
همه فکرای توی سرمو پس زدم و یواش یواش رفتم سمت در نگهبانا رفته بودن پشت اتاقکی که کنار دیوار ته باغ بود.
توی کوچه تاریک بود خیلی تاریک
قدماموبلند برداشتم و باسرعت از در...
پارت_نوزده
چهارسال پیش
از پشت درختی که نزدیک در بود سرک کشیدم،از پایه های فلزی چیده شده توی حیاط نور سفیدرنگی حیاطو روشن میکرد.
_یعنی این پسره کی بود؟
همه فکرای توی سرمو پس زدم و یواش یواش رفتم سمت در نگهبانا رفته بودن پشت اتاقکی که کنار دیوار ته باغ بود.
توی کوچه تاریک بود خیلی تاریک
قدماموبلند برداشتم و باسرعت از در...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان مرد انتقام | Zahra_komando کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com