ترسم که اشک در غمِ ما پردهدر شودتا شنیدم که تو از شعر خوشت می اید
چند وقتی است که یک شاعر پر چانه شدم
عقل با عشق شنیدم که نمی سازد پس
روزها عاقل و شب شاعر دیوانه شدم
وین رازِ سر به مُهر به عالَم سَمَر شود
مشاعره با حرف ت
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com